جانی
جانی، تخلص چند تن از شاعران پارسیگوی که از آن جملهاند:
1. جانی بخارایی
وی که از مردم بخارا بود، از شاعران ایرانیتبار شبه قارۀ هند در سدۀ10ق/ 16م به شمار میرود. او در ابتدا به پیروی از شغل پدر، نگاهبانی کاروانسرایی در بخارا را برعهده داشت و از این رو نزد مردم آن دیار به «تیمبانی» یا «جانی تیمبان» نیز شهرت داشت (احمدعلی، 607؛ نفیسی، 1/ 560؛ سلیم اختر، 243-358، به نقل از علاءالدولۀ قزوینی؛ قس: هاشمپور، 294)، اما پس از فراگیری دانش، از حرفۀ پدر دست شست، و به شعر و شاعری روی آورد (نفیسی، همانجا).
جانی بخارایی در زمان سلطنت ظهیرالدین محمد بابر (ه م) به کابل مهاجرت کرد و در شمار ملازمان وی قرار گرفت و کارش رونق یافت (نفیسی، همانجا). پس از بابر به خدمت همایون (سل 937-963 ق/ 1531- 1556م) درآمد (شفیق، 65؛ احمدعلی، همانجا؛ آفتاب رای، 1/ 149). وی در قالب ترکیببند، هجویهای دربارۀ خود و خانـدان شاپور پسر محمد شاه ــ که از اعیان دربار بابر بود ــ سرود که به پاداش آن به دریافت صله از همایون نایل شد (علی حسن، 100؛ شفیق، آفتاب رای، همانجاها). جانی بخارایی سرانجام در 985ق/ 1577م به وسیلۀ غلامش مسموم شد و درگذشت (هدایت، محمود، 1/ 303؛ آقابزرگ، 9(1)/ 190؛ علی حسن، همانجا). گروهی از تذکرهنویسان مرگ وی را در 955 یا 956ق دانستهاند (سلیم اختر، 244؛ نفیسی، شفیق، هاشمپور، همانجاها).
جانی بخارایی در سرودن شعر به ویژه قصیده و غزل تبحر داشت (قاطعی، 72؛ نفیسی، همانجا). برخی تذکرهها وی را جانی کابلی نیز یاد کردهاند (خیامپور، 1/ 206). از جانی ابیاتی پراکنده باقی مانده است. آقابزرگ (همانجا) به رؤیت نسخۀ خطی دیوان جانی اشاره کرده است (نیز نک : قاطعی، همانجا).
2. جانی فسایی، یا میرزا جانی
او از شاعران، خوشنویسان و دولتمردان اواخر دورۀ زندیه و اوایل دورۀ قاجار محسوب میشود؛ نامش محمد حسین و از سادات دشتکی شیراز بود، و در 1130ق/ 1718م در این شهر به دنیا آمد (بسمل شیرازی، 622؛ داور، 128؛ اقبال، 103؛ فسایی، 30؛ رکنزاده، 2/ 81). پدرش میرزا مجدالدین از علمای بنام فارس فرزند سید علی خان مدنی مؤلف سلافة العصر و شرح صحیفۀ سجادیه بود و از رجال بزرگ شیعه بهشمار میآمد (اقبال، همانجا؛ مفتون، 1/ 175؛ معلم، 1/ 442). با آنکه وی از علوم دینی بیبهره نبود، اما برخلاف اسلاف خود، به مشاغل دیوانی روی آورد (بسمل شیرازی، 623؛ رکنزاده، همانجا). او در دورۀ فترت زندیه ــ در زمان سلطنت جعفرخان زند ــ مدتی کوتاه حکمرانی اصفهان را عهدهدار بود (داور، فسایی، همانجاها؛ هدایت، رضاقلی، 1(2)/ 260).
میرزا جانی مشاغلی چون ضبط برخی از بلوکات فارس و از جمله شهر فسا را برعهده داشت و از این رو به فسایی اشتهار یافت (اقبال، فسایی، همانجاها). او در آشوبهایی که پس از مرگ کریمخان (1193ق/ 1779م) توسط امیران و شاهزادگان زندیه روی داد، از همراهان و نزدیکان میرزا محمد کلانتر فارس بود (کلانتر، 10 بب ) و با کمک او و گروهی از اعیان شیراز به آقا محمد خان (ه م) پیوست و در براندازی حکومت زندیه نقشی مؤثر داشت. آقا محمد خان پس از فتح شیراز (1204ق) برادرزادهاش بابا خان ــ فتحعلی میرزا ــ را به حکومت فارس گماشت و میرزا جانی را سمت وزارت داد. با کشته شدن آقا محمد خان در 1212ق فتحعلی میرزا برای جلوس بر تخت شاهی رهسپار تهران شد و پسرش محمدعلی میرزا را که کودکی 9 ساله بود، به حکومت فارس گمارد و میرزا جانی و میرزا نصرالله علی آبادی مازندرانی را به عنوان مشاوران وی تعیین کرد. پس از انتقال محمد علی میرزا به تهران، فتحعلی شاه حکومت فارس را به برادر کوچکتر خود حسینقلی میرزا محول کرد. پس از چند ماه حسینقلی دعوی سلطنت کرد و چون با مخالفت میرزا جانی و میرزا نصرالله و محمد زمان کلانتر روبهرو شد، هر 3 را به زندان افکند و میرزا جانی فسایی را در 1212ق و به قولی در 1200ق در حبس مسموم کرد (رکنزاده، 2/ 82؛ فسایـی، همانجـا؛ نیز نک : محمود میرزا، 2/ 512؛ هدایت، رضاقلی، همانجا).
میرزا جانی افزون بر ادارۀ امور سیاسی، اهل ادب، دانش، نویسندگی و شاعری و خوشنویسی هم بود (معلم، 1/ 443-444؛ بسمل شیرازی، همانجا). فسایی او را دارای طبعی خوش میداند (نک : ص 144). در تذکرهها از میرزا جانی اشعاری به طور پراکنده باقی مانده است (هلاکو قاجار، 36؛ محمود میرزا، همانجا). منزوی احتمال میدهد که تنها نسخۀ خطی بازمانده از دیوان منسوب به ملاجانی به میرزا محمدحسین جانی فسایی تعلق دارد (نک : 3/ 2270؛ نیز نک : دانشپژوه، 2/ 78).
از دیگر شاعرانی که «جانی» تخلص میکردهاند، اینان درخور ذکرند: 1. جانی هروی یا جانی خراسانی، از نزدیکان عبدالرحمان جامی (ه م) (خیامپور، 1/ 206؛ صبا، 165). 2. جانی لکزی یا علیقلی لکزی، که از جملۀ شاهزادگان بود و به دست سلطان حسین میرزا به قتل رسید. در تذکرهها اشعاری به نام وی ثبت شده است (همانجا؛ آذر، 1/ 50؛ خیام پور، همانجا؛ هدایت، محمود، 1/ 304).
مآخذ
آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، 1336ش؛ آفتاب رای لکهنوی، ریاض العارفین، به کوشش حسام الدین راشدی، لاهور، 1976م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ احمدعلی هاشمی سندیلوی، مخزن الغرائب، به کوشش محمدباقر، لاهور، 1968م؛ اقبال آشتیانی، عباس، تعلیقات بر روزنامه (نک : هم ، کلانتر)؛ بسمل شیرازی، علیاکبر، تذکرۀ دلگشا، به کوشش منصور رستگار فسایی، شیراز، 1371ش؛ خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تهران، 1372ش؛ دانش پژوه، محمد تقی و ایرج افشار، «فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ خصوصی دکتر اصغر مهدوی»، نسخههای خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، تهران، 1341ش؛ داور، محمد مفید، مرآت الفصاحة، به کوشش محمود طاووسی، شیراز، 1371ش؛ رکنزاده آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخن سرایان فارس، تهران، 1338ش؛ سلیم اختر، محمد، تعلیقات بر تذکرۀ مجمع الشعرای جهانگیـر شاهی (نک : هم ، قاطعی هروی)؛ شفیق، لچهمی نراین، شام غریبان، به کوشش محمد اکبرالدین صدیقی کراچی، 1977م؛ صبا، محمد مظفر حسین، تذکرۀ روز روشن، بهکوشش محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران، 1343ش؛ علی حسن خان، صبح گلشن، به کوشش محمد عبدالمجید، کلکته، 1295ق؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، تهران، 1314ش؛ قاطعی هروی، تذکرۀ مجمع الشعرای جهانگیرشاهی، به کوشش محمد سلیم اختر، کراچی، 1979م؛ کلانتر، محمد، روزنامه، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362ش؛ محمود میرزا قاجار، سفینة المحمود، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1346ش؛ معلم حبیبآبادی، محمد علی، مکارم الآثار، تهران، 1351ش؛ مفتون دنبلی، عبدالرزاق، نگارستان دارا، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1343ش؛ منزوی، خطی؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و زبان فارسی، تهران، 1342ش؛ هاشمپور سبحانی، توفیق، نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند، تهران، 1377ش؛ هدایت، رضا قلی، مجمع الفصحاء، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339ش؛ هدایت، محمود، گلزار جاویدان، تهران، 1353ش؛ هلاکو، قاجار، احمد، مصطبۀ خراب، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1344ش.