ثابت بن قره
ثابِتِ بْنِ قُرّه، مترجم، ریاضیدان، منجم، پزشک و فیلسوف قرن 3ق/ 9م. ابنندیم نام و نسب او را چنین نوشته است: «ابوالحسن ثابت بن قرة بن مروان بن ثابت بن کرایا بن ابراهیم ابن کرایا بن مارینوس بن سالامایوس» (ص331). قفطی نیز همین نسبنامه را از روی دستخط یکی از احفاد او به نام ابوالمُحَسّن بن ابراهیم بن هلال صابی نقل کرده است، تنها تفاوت در نام سالامایوس است که قفطی آن را «سالامانس» آورده است (ص115). از اینکه فرزند او سنان کتابی در تاریخ نیاکان خود نوشته بوده، میتوان دریافت که ثابت از خانوادهای محترم برخاسته است (ویدمان، «دربارۀ ... » ، 190-191). ابن ندیم تاریخ تولد او را 221ق/ 836م و تاریخ مرگ او را 288ق/ 901م، اما عمر او را 77 سال شمسی نوشته است (همانجا). ابن ابی اصیبعه سال تولد او را 210ق/ 825 م دانسته که این قول با توجه به عمر ثابت و نبودِ اختلاف در تاریخ وفات او به حقیقت نزدیکتر است. هرچند با این حساب نیز عمر او کمتر از 77 سال شمسی میشود. صفدی تاریخ تولد او را 211ق و تاریخ مرگ او را 288ق نوشته است (10/ 466) که با این حساب هم عمر او 77 سال قمری میشود.
ثابت از صابئین حرّان بود که در شمال بینالنهرین میزیستند. مذهب صابئین گونهای ستارهپرستی بود که عناصری از فلسفۀ یونانی و اسکندرانی نیز در آن راه یافته بود، و به این دلیل، آنان حافظ بخشی از میراث علمی و فلسفی یونانی و اسكندرانی بودند. حران، زادگاه ثابت، میان دو رود دجله و فرات، در حدود °37 عرض شمالی و °39 طول شرقی قرار دارد (ویدمان، همان، 191). به گفتۀ ابنندیم، ثابت در آغاز در این شهر به شغل صرافی مشغول بود و محمد بن موسى در بازگشت از سفر روم، چون زباندانی او را دید او را به خدمت خود درآورد (همانجا؛ نیز نک : ه د، بنی موسى). منابع دیگر نیز این قول را نقل کردهاند. تنها ابنخلکان ــ که منبعی متأخر است ــ گفته است که ثابت در پی اختلاف نظر با همکیشانش بر سر مسائل دینی از حران به شهر مجاور، کَفَرتوثا رفت و در آنجا بود که نخستین بار محمد بن موسى را دید (1/ 313). ثابت نزد بنیموسى و در خانۀ ایشان درس خواند و گفتهاند که به پایمردی محمد بن موسى به معتضد پیوست و در سلک منجمان او درآمد. اما چون محمد بن موسى در 259ق/ 873م درگذشته و معتضد در این زمان کودکی 10 ساله یا نوجوانی 17 ساله بوده، بعید است که ثابت در زمان حیات محمد و به وساطت او به معتضد پیوسته باشد (نک : ه د، بنی موسى). به روایت ابن ابی اصیبعه (1/ 216)، آغاز آشنایی ثابت با معتضد پیش از خلافت او و در زمانی بود که معتضد به دستور پدرش ابو احمد موفق (د 278ق/ 891م؛ نک : طبری، 13/ 2123) در خانۀ اسماعیل بن بلبل زندانی بود، و طبعاً در این زمان عمر او بیش از 10 یا 17 سال بوده است. به هر حال، 9 سال آخر عمر ثابت با زمان خلافت معتضد (حک : 279-289ق/ 892-902م) مقارن بود.
ثابت نزد او مرتبهای بس بلند داشت، به طوری که همواره در مجلس او مینشست و ساعتها با هم سخن میگفتند و میخندیدند و معتضد او را از خاصان و وزیران خود برتر میشمرد (ابن عبری، 265-266؛ قس: ابن ابی اصیبعه، همانجا؛ بیهقی، 6؛ صابی، 88-89). با اینكه صابئین منطقۀ حران از زمان عبدالملك بن مروان رؤسایی داشتند كه از جانب خلیفه منصوب میشدند (نك : ابن ندیم، 390، نیز «الجزء التاسع...»، 43-45)، ثابت نخستین کسی بود که در بغداد و در دربار خلیفه منصب ریاست صابئین را پیدا کرد و پس از آن بود که کار صابئین سامان گرفت و بلندپایه شدند (ابن ندیم، همانجا؛ قس: ابن ابی اصیبعه، 1/ 215). نیز او را صاحب ثروتی کلان و ریاستی بزرگ در میان صابئین دانستهاند (ابوسلیمان، 299). سیاهۀ آثاری که قفطی در مذهب صابئی برای ثابت ذکر کرده، شامل موضوعاتی چون رسوم و واجبات و مستحبات، دفن و کفن مردگان، طهارت و نجاست، جانورانی که شایستۀ قربانیاند و جانورانی که به کار قربانی کردن نمیآیند، اعتقادات صابئین، اوقات عبادت، و ترتیب قرائت در نماز است (ص 120؛ قس: ابن عبری، 266؛ نک : ادامۀ مقاله، آثار، بخش دین). ابوسلیمان سجستانی نیز گفته است که آثاری از او درمذهب صابئی دیده است که صابئین بر آنها تکیه میکنند (همانجا). بنابراین، میتوان گفت که ثابت گذشته از ریاست دنیوی، مقام پیشوایی دینی صابئین را نیز داشته است.
آثـار
ثابت در دوران اوج نهضت ترجمه میزیست و با تسلطی كه بر زبانهای سریانی و یونانی داشت، یكی از مؤثرترین كسان در این نهضت بود. با این حال، او تنها مترجم نبود، بلکه فیلسوفی نواندیش و ریاضیدانی نوآور و پزشکی ماهر بود. ترجمهها و اصلاحها و نوشتههای ثابت بیشتر علوم زمان او را در بر میگیرد. فهرستی که ابن ندیم ضمن شرح حال ثابت (ص331) از آثار او آورده، بسیار مختصر است و بسیاری از آثار موجودی که انتساب آنها به ثابت مسلم است، در آن نیست؛ هرچند او در ذیل موضوعات دیگر از برخی از آثار دیگر ثابت نام برده است. مهمترین فهرست آثار ثابت سیاههای است که قفطی از روی دستخط یکی از احفاد او، ابوالمحسّن بن هلال صابی، نقل کرده است (ص116-120). فهرست ابن ابی اصیبعه (1/ 218-220) بر این فهرست مبتنی است و در مواردی آن را تکمیل میکند. ما در اینجا فهرست آثار ثابت را به ترتیب موضوعی نقل میکنیم. در مورد هر اثر قید میکنیم که کدام یک از این 3 منبع آن را ذکر کردهاند و اطلاعاتی را که از منابع دیگر به دست میآید، بر آن میافزاییم. در مورد آثار موجود، و یا آثاری که درخور بحث بیشترند، به تفصیل بیشتر سخن میگوییم و نیز آثاری را که از ثابت موجود است، یا در منابع دیگر به آنها اشاره شده، و در این 3 منبع نیامده است، ذکر میکنیم.
فلسفه
ثابت در بیشتر شاخههای فلسفه آثاری داشته است. عمدۀ این آثار تلخیصهایی است که او از آثار ارسطو، و گاه افلاطون، فراهم آورده است. ما در اینجا این آثار را بر حسب موضوع میآوریم:
الف ـ منطق
1. المدخل الی المنطق (ابن ابی اصیبعه*)
2. اختصار قاطیغوریاس، باری ارمنیاس و القیاس، تلخیص کتابهای مقولات و عبارت و قیاس ارسطو (قفطی*).
3. جوامع عملها لباریارمنیاس، تلخیص تركیبی كتاب عبارت ارسطو (همو، ابن ابی اصیبعه*). شاید بخشی از اثر پیشین بوده است (در بارۀ مفهوم جوامع، نک : ه م)
4. مختصرات فی المنطق، در 3 بخش (قفطی*). شاید همان اثر شمارۀ 1 بوده است.
5. کتاب فی جوامع انالوطیقا الاول، تلخیص کتاب قیاس ارسطو (همو، ابن ابی اصیبعه*).
6. کتاب فی التصرف فی اشکال القیاس (همان دو*).
7. اختصار المنطق (ابن ابی اصیبعه*).
8. نوادر محفوظة من طوبیقا، دربارۀ مواضع جدل (همو*).
9. فی اغالیط السوفسطاییین (همو*).
ب ـ مابعدالطبیعه
10. اختصار کتاب مابعدالطبیعة، تلخیص مابعدالطبیعۀ ارسطو (همو*).
ج ـ طبیعیات
11. کتاب فی شرح السماع الطبیعی. شاید همان تفسیر بخشی از مقالۀ اول طبیعیات ارسطو باشد که قفطی در جای دیگری (ص39) از آن یاد کرده است. ابن ابی اصیبعه (1/ 219) هم میگوید که این کتاب به سبب مرگ ثابت ناتمام ماند.
12. مقالة فی تولد النار بین حجرین، دربارۀ پیدایش آتش براثر بر هم خوردن دو سنگ (قفطی، ابن ابی اصیبعه*).
13. فی سبب خلق الجبال (همان دو*). این رساله ظاهراً از میان رفته است. ابوحیان توحیدی در الهوامل و الشوامل (ص354-356) فصلی را از قول ابوعلیمسکویه، با عنوان «الحکمة فی کون الجبال» به همین مسئله اختصاص داده، و در پایان آن آورده است که ثابت بن قره مقالهای در منافع کوهها دارد و هرکس که طالب اطلاع بیشتر در این باره باشد، باید به آن رجوع کند. بنابراین، به احتمال زیاد مطالب این مقاله از نوع مطالبی بوده است که ابوعلی مسکویه ذکر کرده، و بیشتر بیان فوایدی است که بر وجود کوهها بر روی زمین مترتب است و غایاتی كه از آفرینش آنها در نظر بوده است.
14. فی سبب الذی له جعلت میاه البحر مالحة، دربارۀ علت شوری آب دریاها (ابن ندیم، قفطی، ابن ابی اصیبعه*). موضوع این رساله مسئلهای است که از زمان ارسطو مورد بحث بوده است. از این رساله نسخههایی باقی مانده است («زندگینامه...»، XIII/ 292). ابوحیان توحیدی در الهوامل والشوامل (ص359) از قول ابوعلی مسکویه به این پرسش جواب داده است. این پاسخ، بر خلاف پاسخ پرسش پیشین غایتباورانه نیست. معلوم نیست بین این جواب و جواب ثابت به همین سؤال چه نسبتی هست (دربارۀ پیشینۀ این مسئله و نیز ادامۀ بحث در آن در میان عبریزبانان، نک : مل ، فونتین، سراسر مقاله).
جز این آثار، ابنندیم ترجمۀ کتابی به نام جوامع تفسیرکلام ارسطاطالیس فی الهالة وقوس القزح را به ثابت نسبت داده که خود نسخهای از آن را به خط یحیی بن عدی دیده بوده است. نام مؤلف این اثر را ابن ندیم «ابافرودیطوس» آورده است (ص 314).
د ـ روانشناسی، اخلاق و سیاست
15. کتاب فی النفس (قفطی*).
16. مقالة فی النظر فی امر النفس (همو، ابن ابی اصیبعه*).
17. فی الرد على من قال ان النفس مزاج، در رد آنان كه نفس را مزاج دانستهاند (همو*). این نظر را که نفس مزاج، یعنی حاصل ترکیب عناصر سازندۀ بدن است، بسیاری از حكمای دورۀ اسلامی رد كردهاند (قس: ابنسینا، الشفاء، 15-16، المباحثات، 68-69).
18. مختصر فی الاصول من علم الاخلاق (قفطی*).
19. رسالة فی حل رموز کتاب السیاسة لافلاطون (همو، ابن ابی اصیبعه*). منظور از کتاب سیاست افلاطون همان کتاب «جمهوری» است. اما معلوم نیست ثابت به اصل این کتاب دسترسی داشته، یا مانند معاصرش حنین بن اسحاق، به تلخیصی (جوامع) که جالینوس از آن فراهم آورده بوده است (نک : حنین، 62).
20. کلام فی السیاسة (هماندو*).
21. جوابات ثابت لمسائل عیسی بن اسید (نک : ادامۀ مقاله)
22. جوابه لرسالة احمد بن طَیّب الیه، پاسخ به نامۀ احمد بن طیب (ابن ابی اصیبعه*).