تکویر
تَکْویر، هشتاد و یکمین سورۀ قرآن کریم. این سوره، هفتمین سورۀ نازل شده در مکه و پس از مسد و پیش از اعلى، با 29 آیه، 104 کلمه و 533 حرف است. کلمۀ «کُوِّرَت»در آیۀ اول که برخی نیز عینمتن آیه را بهعنوان اسم سوره برگزیدهاند، سبب نامگذاری آن است(نک : ابنندیم،28؛میبدی،10/ 392؛ طبرسی، 9/ 441؛ ابن جوزی، 153؛ ابن طاووس، 292).
افزون بر روایاتی که نزول این سوره را در روزهای نخست بعثت برشمردهاند، آیات کوتاه مسجع و فاصلههای موزون که نشان سورههای مکی است، آن را در کنار اولین سورهها مینشاند. قرینۀ دیگر بر این دیدگاه، اشارههای سوره به برخی عادات جاهلی است که هنوز رواج داشته است (نک : آیههای 8-9). با نظر در مضامین سورههای علق، مزمل، مدثر، حمد و مسد که پیشتر نازل شده (نک : ابن ندیم، همانجا)، میتوان گفت برخی موضوعات این سوره نخستینبار ابلاغ گردیدهاند.
ساختار سوره را دو بخش اصلی تشکیل میدهد: آیههای 1 تا 14که مضمون اصلی آنها، معاد و نشانههای قیامت است؛ و آیههای 15 تا 29 که دربارۀ اثبات پیامبری رسول اکرم(ص)، ارتباط ایشان با فرشتۀ وحی و «تذکره» بودن قرآن است (طبرسی، همانجا؛ بقاعی، 21/ 274-275؛ قطب، 6/ 3836).
در بخش نخست، پس از بیان 12 نشانه از قیامت که برخی مفسران 6 نشانۀ آن را علائم پایان دنیا، و بقیه را نشانههای برپایی قیامت دانستهاند (نک : قطب، 6/ 3837)، از آگاه شدن انسان بر آنچه کرده است، سخن میگوید (آیۀ 14). گویی تمام رویدادها، برداشتن موانع و فرو ریختن قالبهایی است که انسان در پناه آنها از آگاه شدن به اندوختۀ خود پرهیز میکند؛ نیز گویی قیامت بر هم زدن این عادتهاست، جایی که دیگر گریزی از روبهرو شدن با آنچه آدمی از پیش فرستاده، و برای خویش اندوخته است، نیست (فخرالدین، 32/ 66-68، 70-71).
تاریکی خورشید، خاموشی ستارگان، روان شدن کوهها، وانهاده شدن شتران آبستن، افروخته گشتن دریاها و پارهپاره شدن آسمان، اشارههایی بر فرو ریختن قوانین موجود است. حشر حیوانات، قرین شدن جانها با همدیگر، سؤال از گناه دختران زنده به گور شده، گشوده شدن نامۀ اعمال، زبانه کشیدن آتش جهنم و نزدیک شدن بهشت، نماد استقرار نظمی جدید است. اینها همه واژگون شدن نظامها، بیاعتبار شدن پیوندهای مستحکم (آیههای 1-4) و مغلوب شدن آنان را که برتربودهاند(آیههای 8-9)،حکایت میکند.
بدین ترتیب، استفادۀ قرآن از نشانههای طبیعت، برای برهم زدن نظم موجود عالم ماده، و نیز ایجاد ارتباط با مخاطبان نخستین قرآن مؤثر بوده است؛ مخاطبانی که با این نشانهها آشنایند. برخی تفاسیر عرفانی، این نشانهها را به معانی رمزی تأویل کرده، و اتفاقاتی در نفس، عقل و دیگر مراتب وجود آدمی دانستهاند (نک : «تفسیر»، 362، 363؛ روزبهان، 362-363).
بخش دوم سوره پس از 3 سوگند، قرآن را قول فرستادهای با کرامت، قوی و امین میداند و نخستینبار در قرآن کریم، از دیدن فرشتۀ وحی توسط پیامبر(ص) حکایت میکند. آنگاه با پندار و تهمت کافران مبنی بر جنون پیامبر(ص) یا بازگرفتن آیات از شیطان به ستیزه برخاسته، و پیامبر(ص) را آگاه به غیب و مأمور ابلاغ آن میداند. از دیدگاه این آیات، بنای پیامبری ابلاغِ به دور از تنگ نظری و امساک آگاهیهای جهان غیب به مردم است.
رابطۀ میان بخشهای نخست و دوم سوره، از طریق پرده برداشتن از باطن وحی و تصریح به رؤیت جبرئیل توسط پیامبر(ص) و مطرح شدن کلمۀ «غیب» در بخش دوم، برقرار میشود. بدین ترتیب، این هر دو بخش از قانونمندی زندگی و وجود عرصههایی برتر از سطح فهم عادی و مادی بشر حکایت دارند. یکی از نهانِ (= غیب) جهان و آخرتی پس از دنیا میگوید و در دیگری از نهانِ هستی و ارتباط غیبی با آن سخن به میان میآورد.
بخش پایانی سوره، قرآن را یادکردی برای همۀ جهانیان معرفی میکند؛ برای کسانی که میخواهند راستی را برگزینند، هرچند خواست ایشان موقوف بر خواست خدا ست که پروردگار جهانیان است. استثنای موجود در آیۀ آخر، بحثهای فراوانی را در مباحث تفسیری و کلامی بهدنبال داشته است؛ بحثهایی که دربارۀ مشیت خدا و ارادۀ انسان، از «توحید افعالی» یا لطف و توفیق الاهی گفتهاند (قمی، 2/ 408-409؛ میبدی، 10/ 399؛ طبرسی، 9/ 447؛ زمخشری، 4/ 713-714).
افتتاح مشترک این سوره با سورههای انفطار و انشقاق، و آمدن نشانههای مشابه برای قیامت در این 3 سوره، مورد توجه روایات قرار گرفته است؛ به گونهای که همخوانی آنها را با یکدیگر، مورد تأکید قرار دادهاند (نک : سیوطی، 5/ 318). با استناد به پایان مشترک این سوره با سورۀ مدثر (74/ 55، 56) و اشتراک بخشی از مفهوم آن با اختتام سورۀ مزمل (آیۀ 19) که همگی در آغاز بعثت نازل شدهاند، میتوان اذعان داشت که موقوف بودن خواست انسان بر خواست خدا، در ابتدای تعالیم قرآنی موردتوجه ویژه بوده، و افزون بر مجاورت سورۀ عبس با این سوره در ترتیب مصحف، با نظر در روایات فضایل هر دو سوره نیز میتوان به روشنی دید که در نگاه مسلمانان، فضای ترسیم شده در آن دو مشابه بوده است (نک : حویزی، 5/ 512).
مآخذ
ابن جوزی، عبدالرحمان، فنون الافنان، به کوشش محمدابراهیم سلیم، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ ابن طاووس، علی، سعد السعود، نجف، 1369ق/ 1950م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، حیدرآباد دکن، 1404ق/ 1984م؛ «تفسیر»، منسوب به ابن عربی، همراه عرائس البیان (نک : هم ، روزبهان بقلی)؛ حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1385ق؛ روزبهان بقلی، عرائس البیان، لکهنو، 1301ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، 1366ق/ 1947م؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، 1404ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، صیدا، 1356ق/ 1937م؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، المکتبة البهیه؛ قرآن کریم؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، 1402ق/ 1982م؛ قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزایری، نجف، 1387ق؛ میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1339ش.