زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

تهانسر

تَهانِسَر، یا تَهانیسَر، شهری در شمال هند و از مراکز مذهبی هندوها. در منابع اسلامی از این شهر با نامهای تاینسر (گردیزی، 391)، و تهانیسر (ابوالفضل علامی، 3/ 341)، و تانیشر (عتبی، 335) یاد شده است. تهانسر در°29 و´59 عرض شمالی و °76 و´50 طول شرقی، بر کنار رود سرسوتی1 در شرق پنجاب و جنوب شرقی سرهند بر سر راه این شهر به دهلی واقع است. فاصلۀ آن تا کرنال 32 کمـ است و در مسیر انباله قرار دارد (پژواک، 218؛ حبیبی، 391؛ EI2). 
تهانسر شهری کهن است که ستهانِسوَره نامیده می‌شد و پایتخت پادشاهی بزرگی بود که اکنون از آن نشانی برجا نمانده است (کانینگم، 276). در زمان حملۀ اسکندر به هند این شهر بر مسیر بازرگانی غرب به پنجاب واقع بود و راهی که از قندهار می‌گذشت و به ستلج و گاگر می‌رفت، از کنار تهانسر می‌گذشت (تریوَسکیس، 83). به نوشتۀ گردیزی (ص 391-392) این شهر، همچون مکه برای مسلمانان، مکانی مقدس برای هندوها بود (نیز نک‍ : فرشته، 1/ 27). بتخانه‌ها و بتهای مهمی در آن قرار داشت که مشهورترین آنها چکرسوام یا جکر سوم (گردیزی، 392؛ بیرونی، 429)و یا جگ سوم نام داشت و مردم هند معتقد بودند این بت از آغاز خلقت وجود داشته است (فرشته، همانجا). 
در منابع اسلامی نخستین‌بار در جریان حملۀ محمود غزنوی به هند از این شهر نام برده شده‌است. در402ق/ 1012م هنگامی‌که سلطان محمود غزنوی به بهانۀ غزای با کفار قصد حمله به تهانسر را داشت، انندپال حاکم هندوی پنجاب که مطیع محمود بود، به سلطان غزنوی پیشنهاد کرد که با دریافت مبلغی خراج از مردم تهانسر و نیز 50 فیل از سوی او، از حمله به تهانسر صرف‌نظر کند، اما محمود که از ثروت شهر بسیار چیزها شنیده بود، آهنگ تهانسر کرد. با آنکه پادشاه دهلی و راجاهای هندو برای دفاع از شهر متحد شده بودند، اما کاری از پیش نبردند و نتوانستند به موقع به تهانسر برسند و محمود در حالی که مردم شهر را تخلیه کرده بودند، وارد تهانسر شد و شهر را غارت کرد و بتهای بسیاری را شکست، سپس بت جکرسوم را با خود به غزنین برد و در معرض تماشای مردم قرار داد (گردیزی، فرشته، همانجاها؛ عتبی، 335-336). 
اما چیرگی غزنویان بر تهانسر چندان نپایید، زیرا اتحادیه‌ای از حاکمان هندو در 435ق/ 1044م، تهانسر، هانسی و نگرکوت را از حاکم دست‌نشاندۀ مودود غزنوی پس گرفتند. ظاهراً تهانسر تا اواخر سدۀ 6 ق در دست هندوها بود، تا آنکه در 587ق/ 1191م غوریان برآن استیلا یافتند (فرشته، 1/ 57؛ پژواک، 218-219؛ EI2). 
با آنکه استیلای غوریان سبب استحکام بیشتر سلطۀ مسلمانان شد، ولی مذهب هندو در تهانسر به حیات خود ادامه داد، تا آنجا که در سدۀ 10ق/ 16م به روزگار اسکندر لودی مردم آن شهر هنوز مراسم کهن خود را انجام می‌دادند و در معابد خویش به عبادت می‌پرداختند؛ اما سلطان اسکندر لودی با سخت‌گیریهای دینی در محل غسل و عبادت هندوها، مسجد و مدرسه برپا داشت (فرشته، 1/ 186-187). 
در 983ق/ 1575م، جلال‌الدین اکبر (سل‍ 963-1014ق)، از شاهان مغول هند، تهانسر را بر قلمرو خود افزود و ملک اشرف را به حکومت تهانسر گماشت (ابوالفضل علامی، 3/ 142). اکبر در اردوکشی خود مقابل معصوم خان فرنخودی در 989ق/ 1581م به تهانسر رفت و به دیدار شیخ جلال، از عارفان ساکن آنجا شتافت (همو، 3/ 341). در دورۀ چیرگی مغولان هند بر تهانسر این شهر از «صوبه»های آن پادشاهی به شمار می‌رفت و برای آن فوجدار تعیین می‌شد (خوافی‌خان، 2/ 518، 567). تهانسر بعدها به تصرف سیکها درآمد و در 1266ق/ 1850م به دست انگلیسیها افتاد (EI2). از رجال مشهور این شهر می‌توان به جلال‌الدین تهانیسری، نظام‌الدین تهانیسری، احمد تهانیسری (ه‍ م‌م) و ملا نسبتی تهانسری، صوفی و شاعر اشاره کرد (کنبو، 3/ 153، 327). مدرسۀ بزرگی از دورۀ مغولان در این شهر به یادگار مانده که از آنِ شیخ چله بوده است. امروزه شهر جدید تهانسر به نام یکی از مناطق قدیمی‌اش کوروکشتره خوانده می‌شود، و در ناحیۀ کرنال ایالت هریانا قرار دارد (EI2). 

مآخذ

ابوالفضل علامی، اکبرنامه، به کوشش عبدالرحیم، کلکته، 1886م؛ بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن، 1377ق/ 1958م؛ پژواک، عتیق‌الله، غوریان، کابل، 1345ش؛ حبیبی، عبدالحی، مقدمه بر زین‌الاخبار (نک‍ : هم‍ ، گردیزی)؛ خوافی خان، محمدهاشم، منتخب اللباب، به کوشش ولزلی هیگ، دوبلین، 1870م؛ عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمۀ ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1357ش؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، کلکته، 1886م؛ کنبو، محمدصالح، عمل صالح (شاهجهان نامه)، به کوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، 1972م؛ گردیزی، عبدالحی، زین‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.