تضمین
تَضْمین، اصطلاحی در علم عروض و علم بدیع.
تضمین در ادب عربی
1. در اصطلاح عروض
آن است که قافیه (= آخرین کلمه) بیت، به صدر بیت پس از خود متعلق باشد (ابن رشیق، ۱۷۱/ ۱؛ خطیب تبریزی، ۲۲۳) و معنی بیت نخست در بیت دوم تکمیل شود (ابوهلال، ۳۶؛ خطیب تبریزی، همانجا؛ نشوان، ۱۰۳). برخی تضمین را به این مفهوم، از عیوب قافیه و مخلّ وحدت بیت میدانند و موضعگیریها در این باره مختلف است (نک : ابن اثیر، ۲۰۴-۲۰۰، که از این شیوه دفاع میکند؛ نیز نک : نصار، ۱۱۲-116).
2. در علم بدیع
آن است که شاعر یا نویسنده، مصرع، بیت، مَثَـل، آیه و یا حدیثی را بر سبیل عاریت و به قصد تأکید مقصود از شاعر یا گویندهای دیگر، در ضمن سخن خویش بیاورد (ابوهلال، همانجا؛ ابن اثیر، ۲۳۲؛ ابن ابی اصبع، تحریر...، ۱۴۰/ ۲) و برای آنکه حق گویندۀ نخست ضایع نگردد، تضمین کننده باید موضوع را به نحوی بر خواننده آشکار سازد، مگر آنکه موضوع تضمین سخنی سخت مشهور باشد (نک : بابرتی، ۷۰۱).
برخی، تضمین یک مصراع و کمتر از آن را «ایداع و رَفْو» و تضمین یک بیت و بیشتر را «استعانت» گفتهاند (همو، ۷۰۳؛ تفتازانی، ۴۷۴). برترین تضمین زمانی حاصل میشود که در آن شاعر، بر اشعار تضمین شده صنایعی چون ایهام یا تشبیه بیفزاید (بابرتی، ۷۰۲؛ تفتازانی، ۴۷۴-۴۷۳). این صنعت لفظی بر زیبایی و تأکید معنی موردنظر میافزاید. برخی آن را نوع خاصی از مجاز میدانند که در آن کلمهای را در معنایی غیر از معنای اصلی بهکار میبرند، مانند حقیق در قرآن (اعراف/ 7/ ۱۰۵) که در معنای حریص بهکار آمده است (زرکشی، ۳۳۹-۳۳۸/ ۳؛ نیز نک : مطلوب، ۳۵۱).
منبعشناسی
ابن معتز (د ۲۹۶ق/ ۹۰۹م) نخستین عالمی است که در زمینۀ تضمین به ایراد مثالهایی میپردازد (نک : ص ۱۱۴). بعدها میان سدههای ۴-8ق نیز بخشهایی از کتابهای ادب به این موضوع در معانی مختلف آن اختصاص مییابد که از آن جمله باید به تألیفات ابوهـلال عسکری (د ۳۹۵ق)، ابن رشیق (د۴۵۶ق)، خطیب تبریزی (د ۵۰۲ق)، نشوان حمیری (د ۵۷۳ق)، ابن منقذ (د ۵۸۴ق)، ابن اثیر (د ۶۳۶ق) و جز آنها اشاره نمود. این پدیده در قرآن کریم نیز بهکار رفته است (ابن ابی اصبع، همان، ۱۴۱/ ۲، بدیع...، ۵۲) و در ادبیات عرب به ویژه در عصر مملوکی و عثمانی خودنمایی میکند (تونجی، ۲۶۱/ ۱).
ابن نباته (د ۷۶۸ق) از جمله علاقهمندان به این صنعت است، همچنین در شعر معاصر که وحدت بیت در آن اهمیت چندانی ندارد، ملاحظه میشود (نک : نصار، همانجا). تضمین را تسمیط و توشیح نیز گفتهاند (علوی، ۱۹۰) و تضمین مزدوج قرار گرفتن دو لفظ مسجع در اثنای شعر و نثر است که در حرف رویّ برابر هستند (نک : جرجانی، ۶۲).
مآخذ
ابن ابی اصبع، عبدالعظیم، بدیعالقران، به کوشش حفنی محمدشرف، قاهره، دارالنهضة؛ همو، تحریر التحبیر، به کوشش حفنی محمدشرف، قاهره، ۱۳۸۳ق/ ۱۹۶۳م؛ ابن اثیر، نصرالله، الجامع الکبیر، به کوشش مصطفى جواد و جمیل سعید، بغداد، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۶م؛ ابن رشیق، حسن، العمدة، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م؛ ابن معتز، عبدالله، البدیع، به کوشش محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره، ۱۳۶۴ق/ ۱۹۴۵م؛ ابوهلال عسکری، حسن، الصناعتین، به کوشش علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م؛ بابرتی، محمد، شرح التلخیص، به کوشش محمد مصطفى رمضان صوفیه، طرابلس، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۸۳م؛ تفتازانی، مسعود، المطول، قم، مکتبه الداوری؛ تونجی، محمد، المعجم المفصل فی الادب، بیروت، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م؛ جرجانی، علی، التعریفات، بیروت، ۱۳۸۹ق/ ۱۹۶۹م؛ خطیب تبریزی، یحیى، الوافی، به کوشش فخرالدین قباوه، دمشق، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م؛ زرکشی، محمد، البرهان، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالمعرفه؛ علوی، مظفر، نضرة الاغریض، به کوشش نُهی عارف حسن، دمشق، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م؛ قرآن کریم؛ مطلوب، احمد، معجم النقد العربی القدیم، بغداد، ۱۹۸۹م؛ نشوان حمیری، الحور العین، به کوشش کمال مصطفى، قاهره، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م؛ نصار، حسین، القافیة فی العروض والادب، قاهره، دارالمعارف.
هادی نظریمنظم
تضمین در ادب فارسی
الف ـ تضمین در بدیع
این اصطلاح، از دیرباز، در متون بلاغی عنوانهای گوناگون داشته است: «حسن التضمین» (ابن معتز،114)، «ایداع» (گرکانی،143)، «استقبال»، «تتبّع» (نشاط، 2/ 257) و جز آنها. در کتابهای بلاغی، در قسمت «بدیع معنوی» و در ادامۀ آن، بخش «سرقات ادبی»، مورد بحث قرار گرفته است.
تضمین در اصطلاح اهل بدیع، آن است که شاعر مصراع، بیت یا ابیاتی چند از آنِ دیگران به وام گیرد و با همان وزن و قافیه، متناسب با موقعیت کلام و به شیوۀ تمثّل و استشهاد در میان اشعار خود بگنجاند، مشروط بر آنکه بر لطافت کلام نیز بیفزاید. علمای بلاغت در چنین مواردی، برای پرهیز از اتهام اخذ و سرقت، ذکر نام شاعر را، به صراحت، کنایه یا اشارت لازم شمردهاند (رادویانی، 103؛ رشید وطواط، 72؛ شمس قیس، 262-263؛ نصیرالدین، 145)، اما برخی ذکر نام شاعر را در صورت عدم شهرت شعر تضمین شده، لازم دانستهاند (خطیب، 424؛ تفتازانی، شرح...، 1/ 237؛ آملی، 1/ 112؛ نیز نک : تقوی، 325).
از تضمینهای معروف، تضمین بیتی است از فردوسی (1/ 80) از سوی سعدی («بوستان»، 82): چه خوش گفت فردوسی پاکزاد/ که رحمت بر آن تربت پاک باد؛ «میازار موری که دانهکش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است».
بیشتر دانشمندان دانش بدیع در زبان و ادب فارسی، تضمین کمتر از یک مصراع را جایز ندانستهاند. تنها نویسندۀ انوارالربیع تضمین کمتر از یک مصراع را نیز جایز شمرده است (علیخان مدنی، 6/ 73؛ نیز نک : آهنی، 269) و تاجالحلاوی نخستینبار، از تضمین «آیتی از قرآن» سخن گفته است(ص 88) و از معاصران، نشاط سخن از تضمین «حدیث» در میان آورده است (2/ 261).
کاشفی سبزواری نخستینبار، به این موضوع اشاره میکند که گاه شاعر، بیت یا ابیاتی از دیگر اشعارش را در میان شعر خود درج میکند و حسن این نوع تضمین را مشروط بر آن دانسته است که همراه با اشاره به ابیات مورد تضمین باشد (ص 152). از علمای متأخر، شمسالعلمای گرکانی هم نخستینبار، اصطلاح «تفصیل» را بر این نوع تضمین نهاده است (ص 159).
به نظر برخی از علمای بدیع،تصرفی اندک در اشعار مورد تضمین، به قصد بهتر ادا کردن مقصود روا ست (خطیب، 425؛ علی خان مدنی، 6/ 75؛ نیز نک : آهنی، 272). همچنین هدایت، تضمین کردن «مضمون» شعر را، مشروط بر آنکه بدان اشارهای بشود، جایز میشمرد (ص 85-86).
طبقهبندی
تضمین از یک دیدگاه به قبیح و حسن و از دیدگاهی دیگر به مصرّح و مبهم تقسیم میشود:
1. تضمین قبیح و حسن
تضمین بدیعی، همان تضمین حسن است (ابوهلال، 36؛ ابن اثیر، 3/ 200) و وابستگی معنایی دو بیت را قبیح بهشمار آوردهاند (ابوهلال، همانجا؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله، تضمین در قافیه).
2. تضمین مصرّح و مبهم
در تضمین مصرح، در اثنای شعر، به تصریح یا اشاره از سرایندۀ شعر یاد میکنند و در تضمین مبهم به سبب شهرت شعر، نام شاعر را ذکر نمیکنند (کاشفی، 152). بهترین تضمین، افزودن نکتهای لطیف چون توریه (ایهام) و تشبیه به شعر مورد تضمین (نک : خطیب، 425؛ تفتازانی، المطول، 473-474)، یا ارادهکردن معنایی غیراصلی ازشعر تضمین شده است (مازندرانی، 386).
ب ـ تضمین در قافیه
این نوع تضمین، در متون بلاغی، در بخش «قافیه» بهویژه در فصل «عیوب قافیه» مورد بحث قرار گرفته است و در بلاغت عربی، برخلاف ادب فارسی، به حوزۀ نثر نیز کشیده شده است (نک : ابوهلال، همانجا). تضمین در اصطلاح اهل این فن، وابستگی آخر بیت (قافیه) به بیت بعد (خوارزمی، 118؛ نصیرالدین، همانجا)؛ تعلق مصراعی به مصراع بعد (ابوهلال، همانجا) و سرانجام موقوف بودن تمام معنای یک بیت به بیت بعد از آن است (شمس قیس، 260). بیت دوم را مضمّن مینامند (همانجا). استادان این علم با اعتقاد به استقلال بیت، این نوع تضمین را عیب بهشمار میآورند. در شعر عربی میتوان بخشی از یک کلمه را قافیۀ نخست یک بیت، و بخش دیگر آن را ابتدای مصراع بعد آورد، چنانکه در این بیت کلمۀ «رَسْم» به دو بخش تقسیم شده،بخش نخست یعنی «رس» با «دَرَسْ» قافیه شده، و بخش دوم یعنی «م» به ابتدای مصراع دوم بیت منتقل گردیده است: «لم اَبْکِ للأظعان وَلَّت ام لِرَس/ مٍ مُقفرٍ اَوْحَشَ مِنهم و دَرَس». این نوع تضمین و شاخهای از آن که به «استدراک» موسوم است، قبیح شمرده میشود (همو، 260-261).
در زبان فارسی، دوپاره کردن کلمه به شعرهایی اختصاص دارد که بر سبیل هزل و ظرافت سروده میشود. بهطور مثال، در شعر سوزنی: شادمان باش مجلس«مستو»/ «فی»مشرق حمیدالدین «الجو»/ «هری» آن صدر کز جواهر «ال»/ «فاظ» او اهل دین و دانش و «دو»... (همانجا). این نوع به «مُدرج» موسوم است (نک: نشاط، 1/ 195؛ همایی، 1/ 409).
بنابراین صورتی دیگر از تضمین در حوزۀ علم قافیه، آن است که معنی ناتمام یک بیت در بیت بعد کامل میگردد. اینگونه تضمین به موقوف المعانی نیز تعبیر میشود (رادویانی، همانجا؛ سکاکی، 576؛ جرجانی، 62؛ نیز نک : علیخان مدنی، 6/ 73) و این امر در زبان فارسی، برخلاف زبان عربی در شمار عیوب شعر نیست و برخلاف کاربرد نادر و بدیع آن قبیح محسوب نمیشود، چنانکه در این شعر: «جواد کفّی عادل دلی که در قسمت/ ز ظلم و بخل نیامد نصیب او الاّ»، «که جام باده به ساقی دهد ز دست تهی/ به تیغ سربزند کلک را نکرده خطا» (شمس قیس، 262).
ج ـ تضمین در قالبهای شعری
ترتیب کار چنان است که به هریک از مصراعهای اول ابیات یک غزل معروف، 3 یا 4 مصراع هموزن و همقافیه و از نظر معنا مرتبط با آنها میافزایند و از غزل یک مسمط مربع، یا مخمس، و یا مسدس پدید میآورند. اینگونه تضمین که نزد شعرای متقدم معمول نبوده است، از ابتکارات شاعران دورههای متأخر بهشمار میآید (همایی، 1/ 211-212؛ شمیسا، 340). کاشفی (همانجا) نخستینبار از این نوع تضمین به عنوان یکی از قالبهای شعر سخن گفت و عماد فقیه، شاعر سدۀ 8ق را به عنوان نخستین تضمینکننده معرفی کرد که غزلی از عراقی را تضمین کرده، و مسمطی مخمس پدید آورده است (نک : عماد فقیه، 356-357) و بدین ترتیب این نوع تضمین با عماد فقیه در سدۀ 8ق آغاز شد، در عصر صفوی متداول گشت و تا روزگار ما استمرار یافت. از تضمینهای معروف نخست تضمین هاتف اصفهانی (نک : همایی، 1/ 212-214) است از غزل معروف عراقی به مطلع «ز دو دیده خونفشانم ز غمت شب جدایی...» (عراقی، 299)؛ دوم، تضمین ملکالشعرا بهار است (1/ 694-695) از غزل معروف سعدی به مطلعِ «مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست...» («غزلیات»، 61)؛ و سوم، تضمین شهریار (ص 681) از غزل معروف سعدی به مطلع «من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی...» (همان، 282-283).
مآخذ
آملی، محمد، نفایس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1377ق؛ آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، 1357ش؛ ابن اثیر، نصرالله، المثل السائر، به کوشش احمد حوفی و بدوی طبانه، قاهره، 1959م؛ ابن معتز، عبدالله، البدیع، به کوشش محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره، 1364ق؛ ابوهلال عسکری، حسن، الصناعتین، به کوشش علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371ق؛ بهار، محمدتقی، دیوان اشعار، تهران، 1368ش؛ تاجالحلاوی، علی، دقایق الشعر، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ تفتازانی، مسعود، شرح المختصر، قم، کتابفروشی کتبی نجفی، همو، المطول، قم، مکتبةالداوری؛ تقوی، نصرالله، هنجار گفتار، تهران، 1317ش؛ جرجانی، علی، التعریفات، بیروت، 1969م؛ خطیب قزوینی، محمد، التلخیص فی علوم البلاغة، به کوشش عبدالرحمان برقوقی، بیروت، 1904م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، 1409ق؛ رادویانی، محمد، ترجمان البلاغه، به کوشش احمد آتش، تهران، 1362ش؛ رامی تبریزی، حسن، حقایقالحدایق، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ رشید وطواط، محمد، حدائق السحر فی حقایق الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308ش؛ سعدی، «بوستان»، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1316ش؛ همو، «غزلیات»، همان، 1318ش؛ سکاکی، یوسف، مفتاح العلوم، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، 1983م؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، 1373ش؛ شمیسا، سیروس، انواع ادبی، تهران، 1370ش؛ شهریار، محمدحسین، دیوان، تهران، 1336ش؛ عراقی، فخرالدین، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1336ش؛ علیخان مدنی، انوارالربیع فی انواع البدیع، به کوشش شادی هادی شکر، نجف، 1389ش؛ عماد فقیه، علی، دیوان قصاید و غزلیات، به کوشش رکنالدین همایون فرخ، تهران، 1348ش؛ کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، 1369ش؛ گرکانی، محمد، ابدع البدایع، به کوشش جلیل تجلیل، تبریز، 1377ش؛ فردوسی، شاهنامه، تهران، 1353ش؛ مازندرانی، محمدهادی، انوارالبلاغه، به کوشش محمدعلی غلامینژاد، تهران، 1376ش؛ نشاط، محمود، زیب سخن، تهران، 1346ش؛ نصیرالدین طوسی، محمد، معیارالاشعار، به کوشش جلیل تجلیل، تهران، 1369ش؛ هدایت، رضاقلی، مدارجالبلاغه، شیراز، 1355ش؛ همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، 1363ش.