ترکمنستان
تُرْکَمَنِسْتان، کشوری در جنوب غربی آسیای مرکزی. این کشور با 100،488 کمـ 2 وسعت و 4338000 تن جمعیت (1384ش/ 2005م) (ویکیپدیا)، از شمال غربی با قزاقستان، از شمال شرقی و شرق با ازبکستان و از جنوب با ایران و افغانستان هم مرز، و از جانب غرب به دریای مازندران محدود است (نک : نقشه)، و از لحاظ تقسیمات کشوری به 6 استان به نامهای عشق ـ آباد، آخال، بلخان، داش حوض، لباب و مرو (ماری) تقسیم میشود («فرهنگ جهانی»). شهر عشق آباد در جنوب ترکمنستان مهمترین شهر و مرکز کشور، و بندر ترکمن باشی (کراسنوودسکِ پیشین) در کرانۀ دریای مازندران مهمترین بندر اقتصـادی و نظامـی آن است و شهـرهای مرو، چارجـو و داش ـ حوض از دیگر شهرهای مهم ترکمنستان به شمار میآیند (احمدیان شالچی، 245). در 1382ش/ 2003م، ترکمنها 85٪، ازبکها 5٪ و روسها 4٪ از جمعیت ترکمنستان را تشکیل میدادند (ویکیپدیا) و 6٪ بقیه شامل اقلیتهای قومی تاتار، اوکراینی، آذربایجانی، ارمنی و بلوچ بوده است (انکارتا). بیش از 90٪ جمعیت ترکمنستان مسلماناند و از آن میان، جز شمار اندکی شیعۀ دوازده امامی که غالباً آذربایجانیاند، همگی سنی حنفی مذهباند. بزرگترین اقلیت دینی ترکمنستان مسیحیاناند که بیشتر پیرو کلیسای ارتُدکس روسیاند (احمدی لفورکی، 39؛ روشندل، 53). زبان ترکمنی که اکثریت جمعیت ترکمنستان بدان تکلم میکنند، زبان رسمی این کشور است. در کنار زبان ترکمنی از زبان روسی که تا پیش از استقلال ترکمنستان زبان رسمی این کشور بود هم استفاده میشود. در سالهای پس از استقلال، کوششهای بسیاری صورت گرفت تا زبان ترکمنی به عنوان زبان اصلی در مراکز اداری و آموزشی به کار گرفته شود (انکارتا؛ احمدیان شالچی، 242-243؛ آکینر، 322).
ترکمنستان سرزمینی هموار است که بجز رشتهکوههایی در جنوب و شمال غربی، سراسر آن را سرزمینهای کم ارتفاع، بیابانی و شنزار پوشانده است. کوههای پاراپامیز و کپه داغ، مهمترین رشتهکوههای ترکمنستان در جنوب و جنوب غربی کشور واقعاند. کپهداغ که ارتفاعات مرزی ترکمنستان با ایران را تشکیل میدهد، از کرانههای دریای مازندران شروع میشود و در جهت شرق تا هریرود (تجن) امتداد مییابد و کوههای بلخان بزرگ و کوچک از بلندیهای معروف آن است ( فرهنگ جغرافیایی...، 4/ 152؛ نیز نک : ه د، بلخان).
بیش از 90٪ خاک ترکمنستان را سرزمینهای هموار بیابانی تشکیل میدهد. بزرگترین و معروفترین این بیابانها کویر قرهقوم است. این کویر که بیش از 350 هزار کمـ 2 وسعت دارد، یکی از بزرگترین کویرهای شنی جهان است که حدود 80٪ کل مساحت ترکمنستان را پوشانیده است. این کویر نواحی غربی، مرکزی و شمالی ترکمنستان را دربرگرفته، و ادامۀ آن به قزاقستان هم کشیده شده است («نگاهی ...»، 283؛ روشندل، 35؛ احمدیان شالچی، 231؛ سارلی، 1/ 7).
آب و هوای ترکمنستان خشک و بیابانی با تابستانهایی گرم و طولانی و زمستانهایی سرد است. دمای هوا در تابستان به ندرت از °35 سانتیگراد پایینتر میآید و دمای جنوب صحرای قرهقوم در تابستان تا °50 سانتیگراد هم میرسد. در زمستانها دمای هوا تا کمتر از °33- سانتیگراد نیز کاهش مییابد. در نقاط مرتفع جنوبی از خشکی هوا کاسته میشود و رطوبت هوا افزایش مییابد. میزان بارندگی سالانه در نواحی کویری حدود 80 میلیمتر و در مناطق کوهستانی هم مرز با ایران حدود 300 میلیمتر است (روشندل، 33-34؛ سارلی، 1/ 8؛ احمدیان شالچی، 231، 233). بخشهای بزرگی از ترکمنستان در نواحی شمالی و میانی آن فاقد آبهای جاری است و فقط در نواحی جنوبی و شرقیآن رودهاییجریان دارد(«دائرةالمعارف…»،XXXII/ 430 ). مهمترین رودخانۀ ترکمنستان آمودریا (ه م) یا جیحون است. این رودخانه که در شرق و شمال شرقی ترکمنستان جریان دارد، از کوههای هندوکش و فلات پامیر سرچشمه میگیرد. بسیاری از شهرهای عمده و آبادیهای کشور در مسیر این رودخانه واقع شدهاند. پهنای این رودخانه در برخی از مناطق آن به حدود 3 کمـ میرسد و قـابـل کشتیرانی است و کشتیهای باری و مسافربری از این راه به ازبکستان رفت و آمد دارند (احمدیان شالچی، 233؛ روشندل، 32). رودخانۀ مرغاب از دیگر رودخانههای ترکمنستان است که اراضی جنوب شرقی آن را آبیاری میکند. این رودخانه از کوههای افغانستان سرچشمه میگیرد و مسیر ابتدایی آن به موازات آمودریا، از شرق به غرب است، سپس در جهت شمال جریان مییابد و سرانجام در ریگزارهای قرهقوم ناپدید میشود (احمدیان شالچی، 234؛ روشندل، همانجا).
رودخانۀ تجن (ه م) که از به هم پیوستن دو رودخانۀ هریرود و کشف رود در محل پل خاتون در مرزهای ایران و ترکمنستان به وجود میآید، از دیگر رودخانههای مهم این کشور است. این رودخانـه حدود 125 کمـ از مـرزهـای ایران و تـرکمنستان را تشکیـل میدهـد و سپس به طول 90 کمـ در خاک ترکمنستـان جریان مییابد و سرانجام در ریگزارهای قرهقوم فرو میرود.
از دیگر رودخانههای ترکمنستان رود اترک (ه م) است که از ایران سرچشمه میگیرد و پس از طی مسیری در خاک ترکمنستان، بخشی از مرز مشترک این کشور با ایران را به درازای 250 کمـ تشکیل میدهد و سرانجام به دریای مازندران میریزد. با وجود این رودخانهها، شریان حیاتی آب ترکمنستان کانال معروف قرهقوم است که برای حل مشکل خشکسالی و کـمآبـی تـرکمنستـان در 1335ش/ 1956مبـه درازای 100‘1 کمـ احداث شد. این کانال حجم بسیار زیادی از آب رودخانۀ آمودریا را در شرق ترکمنستان به داخل این کشور جاری میسازد. با احداث این کانال اراضی وسیعی از بیابانهای ترکمنستان آبیاری و به زیرکشت پنبه رفت و گروهی از عشایر دامپرور ترکمن در حاشیۀ آن اسکان داده شدند (روشندل، 33؛ احمدیان شالچی، 233-234).
اقتصاد ترکمنستان برپایۀ تولید و فرآوری گاز طبیعی، نفت، کشت پنبه و منسوجات استوار است. ترکمنستان دارای 535تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز شناخته شده، و از این لحاظ در بازار انرژی جهانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این کشور سالانه حدود 80 میلیارد مـ 3 گاز طبیعی تولید میکند که 96٪ از آن قابل صدور است (انصاری راد، 196-197). ذخایر ثابت شدۀ نفت ترکمنستان 4/ 1 میلیارد بشکه و ذخایر نفت قابل استحصال واقعی آن حداقل 2/ 4 میلیارد بشکه برآورد شده است (روشندل، 114). صنایع این کشور بیشتر در زمینههای استخراج نفت و گاز طبیعی، پالایش نفت، استخراج سولفور و سولفات سدیم، صنایع شیمیایی، تولید برق، پارچهبافی، قالی بافی (دستی و ماشینی)، صنایع غذایی، شرابسازی و صنایع سبک است. پنبه مهمترین محصول کشاورزی ترکمنستان است که با 000‘400‘1 تن در 1379ش/ 1990م،60٪ از کل محصولات کشاورزی این کشور را تشکیل میداد که از این نظر در میان جمهوریهای شوروی سابق پس از ازبکستان مقام دوم را داشت، اما دولت ترکمنستان پس از استقلال کشور، برای رهایی از وابستگی به واردات مواد غذایی سیاست کاهش تولید پنبه و افزایش تولید گندم را در پیش گرفت. در اواخر دهۀ 1990م میزان تولید گندم ترکمنستان به 000‘700‘1 تن افزایش و تولید پنبه به 000‘030‘1 تن کاهش یافت («وضعیت...»، 252؛ «نگاهی»، 286؛ احمدیان شالچی، 255-259).
کشور ترکمنستان دامداری توسعهیافتهای دارد. دولت برای تهیۀ پوست «آستراخانی» به پرورش گوسفند اهمیت خاص میدهد. پرورش گوسفند قرهگل با پشم و پوست بسیار مرغوب، از اهمیت بسیاری برخوردار است. پوستهای رنگی برۀ قرهگل در بازارهای جهانی جایگاه خاصی دارد و از صادرات مهم ترکمنستان بهشمار میرود. در زمینۀ پرورشاسب هم ترکمنستان شهرت جهانی دارد. اسبهای اصیل نژاد ترکمن در بازارهای جهانی به قیمتهای هنگفت خرید و فروش میشود («نگاهی»، همانجا؛ روشندل، 104).
راهآهن مهمترین وسیلۀ حمل و نقل در ترکمنستان است. خط آهن مشهور به ماوراءخزر، از بندر ترکمن باشی آغاز و پس از طی مسافت طولانی در خاک ترکمنستان به ازبکستان وارد میگردد. شبکۀ راه آهن این کشور تمامی شهرهای مهم آن را به یکدیگر متصل میسازد. در 1375ش/ 1996م بــا احـداث راهآهن تجـن ـ سرخس ـ مشهد، ترکمنستان توانست ضمن دستیابی به آبهای آزاد از راه خلیج فارس، با ترکیه، کشورهای خاورمیانه و اروپا از راه ایران ارتباط برقرار کند. حمل و نقل جادهای با وجود راهآهن گسترده و عبور آن از نقاط پرجمعیت کشور، رونق چندانی ندارد. مهمترین مرکز حمل و نقل دریایی ترکمنستان بندر ترکمن باشی در کنار دریای مازندران است. ترکمنستان از راه این دریا ضمن ارتباط با دریای مدیترانه و دریای بالتیک، با کشورهای حاشیۀ دریای مازندران روابط بازرگانی و اقتصادی برقرار کرده است (احمدیان شالچی، 260؛ روشندل، 94-98).
پیشینۀ تاریخی
سرزمینی که امروزه ترکمنستان خوانده میشود، از دیرباز مسکون بوده است و نخستین ساکنان آن را طوایف ایرانی تشکیل میدادند. پیشینۀ تاریخی این سرزمین را که در ادوار مختلف بخشی از ایران به شمار میرفته، در همین دائرةالمعارف (دبا) ذیل تاریخ ایران و عنوانهای مستقل مربوط به سلسلههای حکومتی ایران چون طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، تیموریان، صفویان، افشاریان و ولایات و شهرهایی چون خراسان، خوارزم، خیوه، آمل (چارجو)، عشقآباد و جز آنها میتوان دید. از اینرو، در این بخش از مقاله تنها به آمدن غزان به ماوراءالنهر و خراسان و تغییر بافت جمعیتی سرزمینی که بعدها ترکمنستان خوانده شد و زمینۀ تأسیس کشور ترکمنستان را در اوایل سدۀ 20م فراهم ساخت، پرداخته میشود.
قبایل ترک از سدههای 5 تا 6 م در نواحی جنوب باختری آسیای مرکزی رخنه کرده بودند (نک : گومیلف، 34-35)، با اینهمه، مهاجرت عمدۀ ترکان غز به فرارود (ماوراءالنهر) در اواخر سدۀ 4ق/ 10م آغاز شد (نک : بارتولد، V/ 525) و اسلام در میان آنان گسترش یافت و آن گروه از غزان که به اسلام درآمدند، ترکمان خواند شدند (نک : ه د، ترک). نام ترکمان نخستین بار در سدۀ 4ق در نوشتۀ مقدسی (ص 275) و سپس گردیزی (ص 199-200) آمده است. به نوشتۀ محمود کاشغری ترکمانان در سدۀ 5ق به 22 بطن (طایفه) تقسیم میشدند (1/ 56-57). قبایلی از غزان که به جنوب غربی آسیای مرکزیِ امروزی کوچیدند، نیاکان اصلی ترکمنهای کنونی به شمار میروند (آکینر، 314).
قوم ترکمن با ویژگیهای اساسی خویش در سدههای 14 و 15م شکل گرفت و اساس آن را قبیلههای ترکمنی پدید آوردند که دیری بود به نواحی شمالی ترکمنستان امروزی، اوست اورت و منقشلاق کوچیده بودند. در سدههای 13 و 14م این قبیلهها با یکدیگر درهم آمیختند و وابستگیهای خونی پیشین جای خود را به وابستگیهای خان خانی داد که به از میان رفتن تدریجی تفاوتها و ویژگیهای عشیرتی پیشین یاری کرد (لوگاشوا، 18). در سدۀ 10ق/ 16م ایلات ترکمن به سبب کمبود آب به تدریج به واحههای جنوبیتر نقل مکان کردند. تا اوایل سدۀ 13ق/ 19م ایل تکه در اراضی واحۀ آخال و تجن، ساریقها در اطراف واحۀ مرو، سالورها در بخش علیای تجن، یموتها میان خیوه و خراسان، ارزاریها در بخش علیای آمودریا و گوکلانها میان رود اترک و گرگان سکنا گزیدند، اما خلق و خوی این ایلات چادرنشین با اسکان دائمی هنوز فاصلۀ بسیار داشت و روحیۀ یغماگری و چپاول و تلافیجویی، آنها را بارها به کوچ جمعی وامیداشت. در این زمان، طوایف ترکمن گاهی از حاکمان خراسان و زمانی از خانهای بخارا و خیوه فرمانبرداری میکردند («فرهنگ هنر 457؛ آکینر، 315-316؛ بریتانیکا).
روسها کـه پیشروی خود را به سوی آسیای مرکزی از اواسط سدۀ 16م با تصرف غازان آغاز کرده بودند، در اواسط سدۀ 19م شروع به پیشروی در ترکستان و ماوراءالنهر کردند. در میان سالهای 1861 و 1866م نیروهای روسیه تحت فرماندهی ژنرال کافمن و چرنیف و ژنرال آبرامف، قسمت اعظم نواحی سمرقند، تاشکند و بخارا را تصرف کردند (بنیگسن، 106؛ سارلی، 1/ 113-114). در 1896م نیروهای روسیۀ مستقر در قفقاز، از دریای مازندران گذشتند و در قزل سو، واقع در کرانۀ شرقی دریای مازندران، دژ و بندر کراسنوودسک (ترکمنباشی امروزی) را بنا کردند. این استحکامات پایگاهی برای پیشرویهای آیندۀ نیروهای روسیه در نواحی ترکمننشین شد (ریوکین، 23؛ پیرس، 111). روسها پس از تکمیل قلعۀ اصلی در کراسنوودسک برای حفاظت از آن در برابر هر گونه حملۀ ترکمنها شروع به ساختن قرارگاههایی جانبی در حواشی منطقه کردند و نیروهای بیشتری را از قفقاز به آنجا منتقل ساختند. ترکمنهای یموت که تا این زمان حضور روسها در منطقه را صرفاً به دلیل فعالیتهای بازرگانی میدانستند، به هدف اصلی آنها از حضور در این منطقه پیبردند. رفتار خصمانۀ روسها منجر به شورشهای عمومی ترکمنها و تجدید سازمان قبایل آنان شد. در 20 اکتبر 1870 ترکمنهای تکه به فرماندهی دو تن از رهبرانشان به مواضع روسها در سواحل دریای مازندران یورش بردند، اما با آتش توپخانۀ روسها روبهرو شدند و با به جای گذاشتن تلفات بسیاری به آخال عقب نشستند (سارای، 129-130).
در بهار 1288ق/ 1871م نیروهای روسیه تا جنوب شرقی سواحل دریای مازندران پیشروی کردند. ترکمنها و خاننشین خیوه که از این اقدام روسها به هراس افتاده بودند، در برابر تهاجمات احتمالی روسها با یکدیگر متحد شدند و به مقاومتهایی در برابرآنها پرداختند (نک : سارلی، 168 بب ؛ سارای، 130 بب ). در 1873م ژنرال کافمن، فرمانده قوای روسیه در منطقه، شهر خیوه را تصرف کرد و خان خیوه را واداشت تا قیمومت روسیه را بپذیرد (ریوکین، 24)، همچنین وی آن گروه از ترکمنهای یموت را که در برابر روسها در خیوه ایستادگی میکردند، قتل عام کرد (سارای، 140-144).
در مارس 1874 دولت روسیه منطقۀ نظامی ماورای خزر را که تابع منطقۀ نظامی قفقاز بود، تأسیس و با این کار رسماً نیمی از اراضی ترکمننشین را ضمیمۀ امپراتوری روسیه کرد (همو، 146- 148). ترکمنهای آخال، مرو و قبایل متحد سالور، ساریق و تکه که از کشتار بیرحمانۀ یموتها و تأسیس منطقۀ نظامی ماورای خزر توسط روسها هراسان بودند، با یکدیگر متحد شدند (همو، 148) و در 1293ق/ 1876م برای جلب حمایت افغانستان و ایران به منظور مقابله با خطر روسها پنهانی نمایندگانی را به این دو کشور گسیل داشتند. گفت و گوها با افغانها امیدوار کننده بود، اما مذاکرات با ایران با وجود توافقهای نخستین به سبب دسیسۀ روسها در میان حکام خراسان به شکست انجامید (همو، 153-154؛ سارلی، 225-227). از آن پس، ترکمنها به جنگهای پراکندهای با قوای روسیه پرداختند که حاصل آن گاهی پیروزی و گاهی شکست برای آنها بود (نک : سارای، 155- 158؛ سارلی، 228- 229، 231-234).
سرانجام در 10 صفر 1298ق/ 12 ژانویۀ 1881م نیروهای روسیه به فرماندهی ژنرال اسکوبلف قلعۀ سوقالجیشی گوک تپه را به تصرف درآوردند و در تعقیب فراریان بیش از 8 هزار تن ترکمن از زن و مرد و پیر و جوان را از دم تیغ گذراندند. این کشتار بیرحمانه مقاومت ترکمنها را درهم شکست و چند روز پس از آن، قوای روسیه عشق آباد، قهقهه و دیگر نقاط آن ناحیه را اشغال کرد، و در 6 مۀ 1881م مناطق اشغالی تحت عنوان «ماورای خزر» به یکی از ابلاستهای (استانها) امپراتوری روسیه بدل شد (پیرس، 113؛ سارای، 279؛ سارلی، 1/ 305-311؛ گلی، 161). در این هنگام ایران که ناظر جداشدن سرزمینی بود که آن را جزئی از خاک خود میدانست، فقط توانست دربارۀ تعیین موقعیت مرزها اقدام به گفت و گو کند، اما دولت روسیه تمام سعی خود را به کار برد تا ناصرالدین شاه را وادار به پذیرش قراردادی سازد که جدا شدن مواضع تسخیر شدۀ آنان را از خاک ایران تأیید کند و سرانجام، با انعقاد قرار داد آخال میان ایران و روسیه، عملاً بخشهایی از خاک ایران ضمیمۀ امپراتوری روسیه شد (سارلی، 1/ 312؛ سارای، 285).
روسها به دنبال سیاست پیشروی خود در آسیای مرکزی در 1300ق/ 1883م، جلگۀ تجن در شمال خراسان و در 1884م مرو و سپس قلعۀ سرخس را بر قلمرو خود افزودند (نک : همو، 294-304؛ سارلی، 1/ 13؛ پیرس، 114؛ دیدرل، 24). همچنین در اوایل سال 1885م نیروهای روسیه در گردنۀ ذوالفقار بر سر راه هرات، و در مارس همان سال پس از نبردی با نیروهای افغانی، کوشک را به تصرف درآوردند. با نزدیک شدن نیروهای روسیه به مرزهای هندوستان، دولتهای بریتانیا و روسیه به نحو خطرناکی در آستانۀ رویارویی قرار گرفتند (پیرس، همانجا). دولت بریتانیا کوشید تا با فشارهای دیپلماتیک به دولت روسیه، این بحران را به صورت مسالمتآمیز حل کند. از این رو، به روسها پیشنهاد کرد که دو طرف باید خط مرزی میان نواحی شمالی افغانستان و متصرفات روسیه در آسیای مرکزی را مشخص سازند تا از بروز حوادث ناگوار میان روسیه و بریتانیا جلوگیری شود. همچنین دولت بریتانیا به دولت روسیه هشدار داد، هر گونه پیشروی بیشتر به سوی هرات به منزلۀ اعلان جنگ به آن دولت تلقی خواهد شد. سرانجام، روسها زیرفشار بریتانیا، به گفت و گو بر سر تعیین خطوط مرزی میان افغانستان و سرزمینهای متصرفی خود در آسیای مرکزی تن در دادند و پس از بررسی و نقشهبرداری از سرزمینهای مرزی و مذاکرات طولانی در نهایت توافقنامهای در ماه اوت 1887 میان نمایندگان بریتانیا، افغانستان و روسیه به امضا رسید که بر اساس آن مرز روسیه با افغانستان ــ که امروزه مرز میـان ترکمنستـان و افغانستـان است ــ تعیین گردید (سارای، 306-307).
در 1916م شهرها و نواحی ترکمن نشین مانند دیگر نقاط آسیای مرکزی که تا پیش از آن، از تمام اشکال خدمت سربازی معاف بودند، به سبب صدور فرمان سربازگیری از مردم این نواحی برای انجام خدمت دریگانهای غیر رزمی ارتش روسیه، دچار آشوب سختی شد (آکینر، 316). در پی انقلاب فوریۀ 1917 و سرنگونی نظام سلطنتی روسیه، بلشویکها کوشیدند تا قدرت را در منطقه قبضه کنند. در پی این سیاست در 30 آوریل 1918 جمهوری خود مختار شوروی سوسیالیستی ترکستان به عنوان بخشی از جمهوری فدراتیو روسیه که ایالت ماورای خزر را هم دربرمیگرفت، تأسیس شد. اما در جولای همان سال قدرت شوروی در عشقآباد توسط عناصر ملیگرا به همراه منشویکها و سوسیالیستهای انقلابی (اس. ارها) با کمک هیأت انگلیسی اعزامی از مشهد از میان برداشته شد و دولت مستقلی بر جای آن نشست و به دعوت این دولت، نیروهای نظامی انگلیس به فرماندهی ژنرال مالسن در عشقآباد مستقر شد. هر چند دولت تازه تهدیدی برای حاکمیت بلشویکها در آسیای مرکزی به شمار میآمد، اما این دولت دوام چندانی نیاورد؛ چون پس از بیرون رفتن نیروهای نظامی انگلیس از منطقه، ارتش سرخ به فرماندهی فرونزه و کوبیشف در اوایل سال 1920م آنجا را به تصرف درآورد (آکینر، 316-317؛ الیس، 41 بب ).
در مهر 1303/ اکتبر 1924 کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی برای مقابله با احساسات رو به گسترش پان ترکیستی در آسیای مرکزی، جمهوری خودمختار ترکستان را منحل کرد و رأی به تشکیل دو جمهوری سوسیالیستی ازبکستان و ترکمنستان در اراضی آن داد (دونکاس، 137)، و در 27 اکتبر همان سال جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان در اراضی استان پیشین ماورایخزر، عشق آباد، کراسنوودسک، تجن، مرو و نواحی ترکمننشین جمهوریهای پیشین خلق بخارا و خوارزم (خیوه) تشکیل گردید (همانجا؛ آکینر، 217). این کشور نوبنیاد در 23 اردیبهشت1304ش/ 13 ماه مۀ 1925 به صورت جمهوری متحد به اتحاد جماهیر شوروی پیوست (میرحیدر، 9).
نخستین رهبر جمهوری سوسیالیستی ترکمنستان قای قی سیز آتابایف بود که سرانجام در دورۀ تصفیههای استالینی در 1316ش/ 1937م کشته شد (سارلی، 2/ 341-342). ترکمنستان در دورۀ حیات سیاسی اتحاد جماهیر شوروی از فقیرترین جمهوریهای آن کشور به شمار میآمد ( انکارتا).
جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان در 5 آبان 1370ش/ 27 اکتبر 1991م در پی فروپاشی اتحاد شوروی، اعلام استقلال کرد و با تصویب قانون اساسی جدید، در 18 مۀ 1992 نام «جمهوری ترکمنستان» به خود گرفت (زیرک، 7).
مآخذ
احمدیان شالچی، نسرین، دیار آشنا، تهران، 1378ش؛ احمدی لفورکی، بهزاد و فیروزه میررضوی، راهنمای منطقۀ خزر و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، تهران، 1383ش؛ الیس، سی. اچ.، دخالت نظامی بریتانیا در شمال خراسان، 1918-1919م، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1372ش؛ انصاری راد، کتایون، «سیاست ترکمنستان در حوزۀ نفت و گاز دریای خزر»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، تهران، 1380ش، شم 35؛ بنیگسن، الکساندر و مری براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1370ش؛ پیرس، ریچارد، «تصرف و ادارۀ ترکستان به دست روسها (تا 1917)»، آسیای میانه، مجموعه مقالات تاریخی، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1376ش؛ دونکاس، هلن کارر، «انقلاب روسیه و سیاست شوروی در آسیای میانه»، آسیای میانه، مجموعه مقالات تاریخی، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1376ش؛ دیدرل،، روسها و انگلیسیها در آسیای مرکزی، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308ش؛ روشندل، جلیل و رافیک قلیپور، سیاست و حکومت در ترکمنستان، تهران، 1378ش؛ ریوکین، مایکل، حکومت مسکو و مسئلۀ مسلمانان، ترجمۀ محمود رمضان زاده، مشهد، 1366ش؛ زیرک، عیسى، شناسنامۀ فرهنگی ترکمنستان، تهران، 1379ش؛ سارای، محمت، ترکمنها در عصر امپریالیسم، ترجمۀ قدیر ویردی رجایی، تهران، 1378ش؛ سارلی، اراز محمد، تاریخ ترکمنستان، تهران، 1373ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1333ق؛ گردیزی، عبدالحی، زینالاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347ش؛ گلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، بندر ترکمن، 1365ش؛ لوگاشوا، بیبی رابعه، ترکمنهای ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران، 1359ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ میرحیدر، دره، «چگونگی به وجود آمدن ترکمنستان»، مجموعه مقالات جغرافیایی کشورهای آسیای مرکزی، دفتر دوم ترکمنستان، تهران، 1374ش؛ «نگاهی به ترکمنستان»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، تهران، 1371ش، س 1، شم 2؛ «وضعیت اقتصادی جمهوری ترکمنستان»، همان، 1380ش، شم 36؛ نیز: