زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

تجن

تَجَن، رودخانه‌ای در استان مازندران و نیز نام بخش سفلای رودخانۀ هریرود که قسمتی از مرز طبیعی ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد.

1. تجن مازندران

 تجن یکی از رودخانه‌های دائمی و مهم حوضۀ آبریز دریای مازندران به‌شمار می‌رود. این رودخانه از 3 شاخۀ اصلی زارم رود در شمال و شاخۀ اصلی تجن در مرکز و شاخۀ سفیدرود در جنوب حوضۀ آبریز تشکیل می‌شود و افزون بر آنها در مسیر خود ریزابه‌هایی مانند درۀ ببرچشمه، پلاروی، شیرین رود، سالار دره، آب تیرجاری و جز آنها را دریافت می‌دارد (جعفری، 146، 246، 273؛ افشین، 2 / 101-102؛ فرهنگ...، 2 / 241). 
شاخـۀ اصلـی تجن به درازای 140 کمـ از دامنۀ کوه شادر (ارتفاع 251‘3 متر) واقع در 60 کیلومتری جنوب خاوری بهشهر سرچشمه می‌گیرد (افشین، جعفری، همانجاها). مسیر این شاخه از سرچشمه تا 8 کیلومتری ساری، کوهستانی، و پس از عبور از این نقطه وارد جلگۀ ساری می‌شود و پس از عبور از میان شهر ساری، در شمال بندر فرح‌آباد (خزرآباد امروزی) به دریای مازندران می‌ریزد. این رودخانه نخست در جهت جنوب باختری جریان دارد، اما در ادامۀ مسیرش در جنوب روستای بَرد تغییر مسیر می‌دهد و با یک قوس راست‌گرد به سوی شمال خاوری جریان می‌یابد (همانجاها). 
قسمت علیا و وسطای رودخانۀ تجن دارای بستری سنگلاخی است، اما پس از پل فلزی که بر روی این رودخانه بین ساری و گرگان احداث شده است، کف آن ماسه‌ای می‌گردد و سپس به طول 16 کمـ تا دریا ادامه می‌یابد. پهنای رودخانۀ تجن در طول آن متفاوت است، چنان‌که در ساری به حدود 200 متر می‌رسد و در حوالی مصب از پهنای آن کاسته می‌شود و به 46 متر و ژرفای یک متر می‌رسد. منبع تغذیۀ این رودخانه نزولات جوّی است و آب آن در قسمت بالای رودخانه به مصرف می‌رسد و مازاد و جریانهای سیلابی آن به دریا می‌ریزد (نک‍ ‍: افشین، همانجا؛ شایان، 25؛ فرهنگ، همانجا). 
رودخانۀ دائمی زارم رود به طول120 کمـ ، یکی از مهم‌ترین شاخه‌های رودخانۀ تجن است. این رودخانه در 42 کیلومتری‌ جنوب ‌شرقی بهشهر از به‌ هم پیوستن دو رودخانۀ بَندبُن و آب‌سیاه‌خانی در شرق آبادی تجرخیل تشکیل می‌گردد. مساحت حوضۀ‌آبریز این رودخانه 950 کمـ 2 است‌که‌تمامی آن در مناطق مرتفع کوهستانی واقع، و پوشیده از جنگل است (افشین، همانجا؛ فرهنگ، 2 / 243). این رودخانه در روستای بالاکولا واقع در 16 کیلومتری ساری به شاخۀ اصلی تجن می‌پیوندد (افشین، همانجا). 
رودخانۀ دائمی سفیدرود یا سفید به طول 100 کم‍ـ یکی دیگر از شاخه‌های اصلی تجن است که از تلاقی دو شاخۀ اولیه به نامهای بورتله (بورطلا) و تنگ کاورد در 68 کیلومتری جنوب خاوری ساری تشکیل می‌شود. این رودخانه در مسیر خود پس از دریافت دو ریزابه به بزدره و لاجیم در روستای تازه‌آباد، در 26 کیلومتری جنوب خاوری ساری به رودخانۀ تجن می‌ریزد. وسعت حوضۀ آبریز این رودخانه حدود 145 کمـ2 است و بیشتر آن پوشیده از جنگل است (همو، 2 / 105؛ جعفری، 273).
رودخانۀ تجن از لحاظ اقتصادی نقش بسزایی در زندگی‌ مردم ساکن کرانه‌های آن دارد، چه، این رودخانه در مسیر خود حدود 4 هزار هکتار از زمینهای شالیزار بخشهایی از دهستانهای دودانگه و چهاردانگه، رودپی، اندرود، میاندورود و شهرخواست را آبیاری می‌کند و افزون بر آن محل صید ماهیهای مختلف خاویاری و پولک‌دار، و جایگاه تخم‌ریزی ماهیان است و از این‌ حیث از اهمیت بسیاری برخوردار است (شایان، 26-25؛ مفخم، 118).
ظاهراً نخستین‌بار در سدۀ 4ق، مؤلف حدودالعالم از این رودخانه با نام تیژن‌رود ــ یکی‌از رودخانه‌های ناحیۀ طبرستان ــ یاد کرده است. مسیری که او برای این رودخانه نوشته، منطبق با مسیر کنونی آن است. به نوشتۀ وی، تیژن از کوههای قارن سرچشمه می‌گرفته، و پس از گذر از نزدیکی پریم و ساری به دریای مازندران می‌ریخته است (ص 49). افزون بر آن در این کتاب از ناحیه‌ای به نام تجن به عنوان یکی از نواحی هفت‌گانۀ سرزمین گیلان در کرانۀ شرقی رودخانۀ سپیدرود نیز یاد شده است (ص 149).
نام این رودخانه در منابع تاریخی به صورتهای طیزنه رود، میاندو‌رود (ابن اسفندیار، 1 / 158، 179)، تجینه رود، تیجنه رود (مرعشی، 72، 319)، طبری رود (سهراب، 148)، و تیجن نیز آمده است (اعتمادالسلطنه، 1 / 289).
رودخانۀ تجن در منطقه‌ای از مازندران جاری است که از دیرباز راههای ارتباطی اصلی این سرزمین از آنجا می‌گذشته است. به ‌همین سبب از دیرگاهان، برای پیوند دادن دو سوی‌ رودخانۀ تجن پلهایی بر روی آن به‌ویژه در ساری و حوالی‌اش ساخته شده است. کهن‌‌ترین پلی که در منابع از آن یاد شده، پلی است که ابن اسفندیار در وقایع نیمۀ نخست سدۀ 2ق از آن یاد کرده است. به‌نوشتۀ او ابوالعباس طوسی، عامل خلیفۀ عباسی در 140ق گروهی نظامی به‌شمار 500 تن به‌فرماندهی مظفر بن حکم‌ بشری برای نگاهبانی از پلی بر روی تجن در محلی به‌نام اورازباد گسیل داشت. همچنین ابن اسفندیار در وقایع نیمۀ اول سدۀ‌ 3ق از پلی در ساری بر روی رودخانۀ تجن یاد کرده‌ است (1 / 178- 179،244). به‌گزارش مرعشی،‌در 325ق رودخانه تجن‌ طغیان‌کرد و بر اثر آن بخشهای‌بزرگی از ساری‌ویران‌شد‌(ص‌72).
بیشتر پلهای بسته شده بر روی تجن متعلق به دورۀ صفویه و پس از آن است. از آنجایی‌که مادر شاه عباس اول صفوی اهل مازندران بود (نک‍ : فلسفی، 1 / 3-4)، شاه‌ عباس را توجه و عنایتی خاص به این سرزمین بود و هرساله به مازندران سفر می‌کرد و مدتی از سال را در آنجا به سر می‌برد (مهجوری، 2 / 82). به دستور او پلی بر روی تجن در شهر فرح‌آباد ساخته شد که به پل شاه عباسی مشهور است. این پل که ویرانه‌های آن برجاست، 7 دهانه داشت که امروزه به جز دو دهانه از آن برجای نمانده است. پایه‌های این پل دارای یک آب‌بر نیم‌دایره، و مصالح آن در پایه‌ها از سنگ با ملات ساروج و در طاقها و بدنه، آجر با ملات گچ است(اسکندربیک، 2(2) / 850؛ مخلصی، 1 / 226؛ وفایی، 155). از دیگر پلهای منسوب ‌به شاه‌ عباس بر روی این رودخانه، پلی است با نام تجن در شهر ساری که دارای 160 متر طول، 5 متر عرض، 6 متر ارتفاع و 18 چشمه است (شایان، 108).
در روزگار نادر شاه افشار، چون پل شاه‌عباسی در نزدیکی ساری خراب شده بود، پلی با 17 چشمه طاق بر روی تجن ساخته شد که در دورۀ قاجار تعمیر گردید (معصوم علیشاه، 3 / 655).
عکسهایی از دو پل بر روی تجن از مجموعۀ عکسهایی که توسط ناصرالدین شاه گرفته شده، باقی مانده است که وی آنها را به محمدحسن خان و آقامحمدخان قاجار منسوب داشته است (نک‍ ‍: ستوده، 4(1) / 566-567). پلی دیگر نیز در نزدیکی ساری وجود داشته است که آن را منسوب به مقیم خـان ساروی ــ کـه از طرف‌عادلشاه حکمران‌‌ساری بوده‌است ــ دانسته‌اند (مهجوری، 2 / 124). به هنگام احداث راه‌آهن سراسری در 1315ش، پلی معلق بر روی رودخانۀ تجن در ساری برای آمدوشد قطار بر روی رودخانۀ تجن ساخته شد. درازای این پل 100 متر، پهنای آن 6 متر و ارتفاعش نیز 6 متر است (شایان، همانجا).

2. تجـن

(بخش سفلای هریرود): این رودخانه که بخشـی از مرز طبیعی ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد، در حقیقت امتداد جریان هریرود است که پس‌ازتلاقی کشف‌رود به رودخانۀ هریرود در محلی به نام پل خاتون، تجن خوانده می‌شود و سپس از این محل مرز ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد و پس از ادامۀ مسیر به سمت شمال و عبور از روستاهای شیرتپه، سنگر، نوروزآباد، دولت‌آباد و قوش سربزی، وارد سرخس می‌گردد و در شمال این شهر در پاسگاه جهانبانی از مرز ایران خارج می‌شود و وارد خاک جمهوری ترکمنستان می‌گردد و سرانجام در نزدیکی شهر تجن در ریگزارهای قره‌قوم فرو می‌رود (افشین، 2 / 309؛ جعفری، 478؛ سعیدی، 78؛ رزم‌آرا، 19).
هریرود تا پیش از احداث سد دوستی بر روی آن، از مرداد ماه در محل پل خاتون به کلی خشک می‌شد و پس از 4 ماه خشکی دوباره آب در آن جریان می‌یافت، با این‌همه، در فصول خشک در حوالی دولت‌آباد و نورآباد آب قدری از زمین خارج می‌شد و در سرخس ایران و ترکمنستان به مصرف می‌رسید (همانجا).
به منظور بهره‌برداری بهینه و ذخیره و تنظیم آب رودخانه و توزیع آن در دیگر ماههای سال، در 1305ش / 1926م، احداث سدی در محل پل خاتون مورد توجه دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) قرار گرفت. پس از یک وقفۀ طولانی، در شهریور 1353 مطالعات احداث آن آغاز شد، اما به مرحلۀ اجرا درنیامد، تا اینکه پس از استقلال ترکمنستان، عملیات اجرایی سد با عنوان سد دوستی در 1375ش آغاز گردید و در فروردین 1383 به بهره‌برداری رسید («سد دوستی»، npn.).
اینکه از چه زمانی این بخش از رودخانۀ هریرود، تجن خوانده شده است، معلوم نیست؛ ظاهراً نام تجن نخستین‌بار در شرح زندگی شیخ ابوسعید ابوالخیر به صورت «توجن» آمده است و در این مورد هم ظاهراً از مفهوم این نام نه خود رود تجن، بلکه اشاره به‌محلی در نزدیکی دلتای مصب آن است (نک‍ : بارتولد، 59، 61).
جغرافیانویسان سده‌های نخستین اسلامی در ذیل وصف شهر سرخس از رودخانه‌ای که از میان این شهر می‌گذشته، عموماً با نام هریرود (رود هرات) یاد کرده‌اند (نک‍ : ابن رسته، 173؛ اصطخری، 286؛ ابن حوقل، 371-372). ابن رسته مسیر سفلای هریرود را پس از عبور از سرخس «خشک رود» خوانده، و طبق گزارش وی این رودخانه در بین سرخس و ابیورد در نیزاری فرو می‌رفته که در پیرامون آن چراگاهها و کشتزارهای فراوانی بوده‌است و حکومتهای وقت از آن مالیات ارضی«عُشر» دریافت می‌کرده‌اند (همانجا)، مقدسی از رودی که رستاق سرخس را  آبیاری می‌کرده، با نام سنفغر یاد کرده است (ص 330). این رود ظاهراً یکی از ریزابه‌های هریرود بوده است که از دو فرسنگی سرخس سرچشمه می‌گرفته است (نک‍ : بارتولد، 60). 
در منابع دورۀ مغول نیز از بخش سفلای هریرود با نام تجن یاد نشده است (نک‍ : حمدالله، 158- 159). حافظ ابرو نیز در سدۀ 9ق / 15م، اشاره‌ای به نام رود تجن نکرده است. وی رودخانه‌ای را که اراضی ناحیۀ سرخس را آبیاری می‌کرده، رود هرات (هریرود) خوانده است (ص 76-77)، اما همو در جایی که بلوکات ولایت ابیورد را برمی‌شمرد، از بلوکی به نام بلوک طژن یاد کرده کـه تـوسط 5 نهـر ــ که نام هریک از آنها را نیز برشمرده ــ آبیاری می‌شده است (ص 100، 102).

مآخذ

ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ‌طبرستان، به‌کوشش عباس اقبال آشتیانی،تهران،1366ش؛ ابـن حـوقل، محمد، صـورةالارض، بیـروت، 1992م؛ ابن رستـه، احمـد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1309ق / 1891م؛ اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اصطخری، ابراهیم؛ ممالک و مسالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1373ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، 1367ش؛ افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1373ش؛ بارتولد، و. و.، آبیاری در ترکستان، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1350ش؛ جعفری، عباس، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، تاریخ، به کوشش درتئا کراوولسکی، ویسبادن، 1982م؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1333ق / 1915م؛ رزم‌آرا، علی، جغرافیای نظامی ایران، خراسان، تهران، 1320ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارآباد، تهران، 1366ش؛ «سد دوستی» (مل‍‌ )؛ سعیدی، عباس، سرخس دیروز و امروز، تهران، 1354ش؛ سهراب، عجائب الاقالیم السبعة، به کوشش هانس فون مژیک، وین، 1347ق / 1929م؛ شایان، عباس، مازندران، جغرافیای تاریخی و اقتصادی، تهران، 1346ش؛ فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1382ش؛ فلسفی، صرالله، زندگانی شاه‌عباس اول، تهران، 1344ش؛ مخلصی، محمدعلی، پلهای قدیمی ایران، تهران، 1379ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، 1345ش؛ معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1339ش؛ مفخم پایان، لطف‌الله، دریای خزر، ترجمۀ جعفر خمامی‌زاده، رشت، 1375ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ مهجوری، اسماعیل، تاریخ مازندران، ساری، 1342ش؛ وفایی، شهربانو، سیمای میراث فرهنگی مازندران، تهران، 1381ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.