تجاربالامم
تَجارِبُ الْاُمَم، عنوان یکی از مشهورترین منابع تاریخی، نوشتۀ ابوعلی مسکویه (ه م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازۀ ایرانی.
تجارب الامم تاریخ عمومی جهان، و مشتمل بر اخبار و رویدادها از آغاز تا روزگار مؤلف است. در برخی از منابع نام این کتاب را تجارب الامم و عواقب الهمم (ابوسلیمان، 347؛ رودراوری، 5؛ قس: امین، 10 / 96، که دنبالۀ نام کتاب را تعاقب الهمم آورده است) ضبط کردهاند، ولی چنانکه مؤلف خود در مقدمۀ کتاب تصریح کرده (نک : چ امامی، 1 / 49) و بسیاری منابع دیگر نیز همان را آوردهاند (مثلاً نک : ابن اثیر، 7 / 118؛ قفطی، 331؛ ابن خلکان، 2 / 191)، نام اصلی کتاب تجارب الامم است (در برخی منابع صورت کوتاه شدۀ التجارب نیز دیده میشود؛ مثلاً نک : صفدی، 8 / 109) و احتمالاً کاتبان به پیروی از سجعگرایی معمول در نامگذاری کتابها، خود عبارت تعاقب الهمم را افزودهاند (امامی، 1 / 35). گرچه ابوعلی در مقدمۀ کتاب پادشاه ممدوح خود را بسیار میستاید، اما به نام او تصریح نمیکند (چ امامی، 1 / 49-50)؛ با اینهمه، از آنجا که خود را کارگزار ویژۀ ممدوح دانسته (همانجا)، و شرح رویدادها را نیز تا 369ق / 979م، یعنی اواخر پادشاهی عضدالدوله (324-372ق / 936-982م) پی گرفته، پیدا ست که کتاب به نام همین پادشاه نامدار آلبویه(ه م) مصدّر شده است.
تجارب الامم مانند هر تاریخ عمومی دیگر از دو بخش تشکیل شده است: بخشی برگرفته از منابع، و بخشی که گزارش روزگار مؤلف است. این بخش دوم از مهمترین و معتبرترین منابع تاریخ آل بویه در قرن 4ق / 10م بهشمار میرود. ابوعلی مسکویه آغاز این بخش را که با شرح حوادث سال 340ق / 951م شروع میکند، میگوید: «بیشتر گزارشهایی که پس از این سال میآورم، از مشاهدهها و دیدههای خود من، یا گزارشی است همسنگ دیدههای من که از دیگران شنیدهام» (نک : چ قاهره، 2 / 136-137؛ نیز امامی، 1 / 38).
ابوعلی حدود 12 سال مصاحب و ندیم خاص ابومحمد مهلّبی، وزیر معزالدولۀ بویهی بود؛ سپس به مدت 7 سال (353-360ق / 964-971م) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عمید، وزیر رکنالدوله و خازن کتابخانۀ او در ری بود و پس از آن، در شیراز به عضدالدوله پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و بیتالمال وی شد و تا مرگ این سلطان در آن مقام بود (نک : ه د، ابوعلی مسکویه). از اینرو، مؤلف در مقام کارگزار دولت آل بویه، خود شاهد و ناظر بسیاری از رویدادهایی بوده که در کتابش به شرح باز گفته، و یا به تصریحِ خود، از دولتمردان دیگر شنیده است.
در کهنترین و معتبرترین نسخۀ تجارب الامم، کتاب بر پایۀ دورههای تاریخی به 6 بخش تقسیم شده است: بخش یکم، رویدادهای روزگار پیشدادیان تا 37ق؛ بخش دوم، سالهای 38-103ق؛ بخش سوم، 104-191ق؛ بخش چهارم، 191-233ق؛ بخش پنجم،234-326ق؛ و بخش ششم، 326- 369ق (امامی، 1 / 37- 38).
در این مقاله، کتاب تجارب الامم در دو بخشِ کلی «پیش از اسلام» و «دورۀ اسلامی» بررسی میشود:
الف ـ پیش از اسلام
این بخش مشتمل است بر مقدمه و شرح رویدادهای دوران سلسلههای اساطیری پیشدادیان و کیانیان، ماجراهای اسکندر و دودمانهای تاریخی اشکانیان و ساسانیان و معاصران ایشان. ابوعلی مسکویه در مقدمۀ کتاب به اجمال دربارۀ تاریخنگاری سخن گفته، و انگیزۀ خود را از تألیف کتاب تجاربالامم چنین آورده است: خوانندگان و جویندگان تاریخ از سرگذشت مردمان و کارنامۀ شاهان و سرگذشت کشورها پند گیرند تا آزمون گذشتگان، راهنمای آیندگان باشد و از آنچه مایۀ گرفتاری گذشتگان بوده، دوری جویند و به آنچه مایۀ نیکبختی دیگران بوده است، چنگ زنند (نک : چ امامی، 1 / 47- 48). از اینرو، محور مطالب کتاب پندآموزی از رویدادهای تاریخی است و عنوان کتاب (تجارب الامم) هم منبعث از همین نگرش نویسنده به تاریخ است. گذشته از این، ابوعلی به رویدادهای تاریخی خردورزانه مینگرد که از این لحاظ ــ به گفتۀ کائتانی (ص 11) ــ به اصولی نزدیک میشود که مورخان معاصر غربی از آن پیروی میکنند (نیز نک : سجادی، 121). از همینرو، نویسنده شرح رویدادهای پیش از طوفان نوح را که به گفتۀ او نمیتوان از نگاه خردورزی چندان دل بـه آنها بست و حتـى معجزههای پیامبـران را ــ که از آنها پندی نتوان گرفت ــ یکسره فرو نهاده، ولی به رویدادهایی که از «بختِ» کسان، نه خواست کسـی، روی داده ــ هرچند پندی در آنها نباشد ــ پرداخته است (چ امامی، 1 / 49-50).
ابوعلی در شرح رویدادهای پیش از اسلام از منبع یا منابع خود نام نبرده، ولی پیدا ست که مانند مورخان دیگر آن عصر، بر تاریخ پرآوازۀ محمدبن جریر طبری که به گفتۀ خود او، آن را نزد ابن کامل (ه م) خوانده، متکی بوده است (امامی، 1 / 30-31).
گرچه تجارب الامم تاریخ عمومی است، ولی هستۀ اصلی و قسمت اعظم مطالب این بخش به تاریخ ایران اختصاص دارد؛ چنانکه از عنوان فصلهای این بخش («پیشدادیان و معاصران ایشان»، «کیانیان و معاصران ایشان» و...) پیدا ست، ابوعلی مسکویه افسانههای یهودی را رها کرده، و از تاریخ عربستان پیش از اسلام، فقط به رویدادهایی اشاره کرده است که مستقیماً با تاریخ ایران مرتبطاند (کائتانی، 12). افزون بر این، مورخ در تجارب الامم بر پایۀ اصول تاریخنگاری خود، از یکسو مطالب منابع خود را بسیار تلخیص کرده، یا از روایات مختلف یکی را برگزیده، و از سوی دیگر، گزارشهای افسانهآمیز را به کلی رها کرده، یا در صورت اشاره به آنها، توجیه و تفسیر عقلانی و خردپسندانهای از آنها کرده است؛ مثلاً مارهایی را که بر کتف بیوراسب (ضحاک) روییده، به دو زائدۀ گوشتین تعبیر کرده است که ضحاک به خواست خود آنها را چون دو دست خویش میجنبانید تا فرودستان و نابخردان از وی بهراسند (چ امامی، 1 / 55). دیوان (شیاطین) روزگار طهمورث را به بزهکاران (اشرار) تفسیر میکند (همان چ، 1 / 52) و مطابق دیدگاههای خود، مبنی بر سودمندی و پندآموزی تاریخ، داستان معروف آرش کمانگیر را در جنگ منوچهر با افراسیاب، نادیده میگیرد و صرفاً به این جمله بسنده میکند که «ایرانیان در اینباره داستانها گویند که در گزارش آنها سودی نباشد» (همان چ، 1 / 61). همچنین، بدان سبب که در اخبار مربوط به جنگهای منوچهر با پورِتور پندی ندیده، از شرح آنها خودداری کرده است (همانجا).
ابوعلی مسکویه دربارۀ رفتن کیکاووس به آسمان و ساختن شهر «گنگ دژ» که گفتهاند در میان آسمان و زمین معلق بوده است، میگوید: پارسیان را افسانههایی است نشدنی (همان چ، 1 / 75). وی عامل جنگ میان ایران و توران را پادشاهی (فریدون) میداند که کشور را میان فرزندان خویش بخش کرد (همان چ، 1 / 59-60). اما از آنجا که مورخ به سودمندی تاریخ باور دارد، کوشیده است تا اندرزهای پادشاهان و بزرگان ایران را عیناً از منبع خود نقل کند (مثلاً برای سخنان منوچهر، نک : همان چ، 1 / 62-67؛ قس: طبری، 1 / 436-440). افزون بر این، متنِ یک اندرزنامه (عهد اردشیر) و نیز متن زندگانینامۀ خودنگاشتِ خسرو انوشیروان ساسانی را با عنوان «ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته» آورده است که هیچیک در تاریخ طبری نیست و دومی فقط در تجارب الامم باقی مانده است (همان چ، 1 / 188 بب ).
عهد اردشیر منقول در تجارب الامم (همان چ، 1 / 122-144) که مشتمل است بر وصایای سیاسی اردشیر بابکان (سل 224-240م) به شاهان بعدی، دارای مطالب گوناگونی از این قبیل است: تأکید بر اتحاد دین و دولت؛ براندازی فرقههای بدعتگذار؛ طبقات چهارگانۀ رعایا («جنگجویان»، «روحانیون»، «دبیران و منجمان و پزشکان»، و «صنعتگران و بازرگانان و کشاورزان»)؛ پرهیز از سهو، تنآسایی، بخل، خشم، ستم و حسد؛ و تأکید بر میانهروی. از مطالب مهم عهد اردشیر، سفارش پادشاه به انتخاب ولیعهد خوب است. او توصیه میکند که شاه نباید نام جانشین خود را آشکار کند (برای خلاصهای از عهد اردشیر، نک : تفضلی، 216-217).
مطالب این اندرزنامه با نامۀ تَنْسَر (از روحانیان معروف اوایل دورۀ ساسانی) همانندیهایی دارد و چنانکه از نام آن پیداست، اصل آن احتمالاً به اوایل دورۀ ساسانی باز میگردد، اما متن فعلی در اواخر دورۀ ساسانی تدوین شده است (همو، 217). اصل پهلوی عهد اردشیر از میان رفته، اما گذشته از متن منقول در تجارب الامم، چند تحریر عربی دیگر از آن باقی مانده است (دربارۀ این تحریرها، نک : عباس، 35؛ گرینیاسکی، 48-50؛ تفضلی، 215-216). عهد اردشیر به کوشش احسان عباس در 1387ق / 1967م در بیروت به چاپ رسیده است.
عهد اردشیر در دورۀ اسلامی معروف بوده، و در بسیاری از کتابهای تاریخ و ادب از آن یاد شده است (مثلاً نک : مسعودی، مروج...، 1 / 288، التنبیه...، 98؛ مجمل...، 61؛ ابن بلخی، 60؛ طبری، 1 / 898؛ ثعالبی، 606). به گفتۀ جاحظ (2 / 191-192)، دبیران از عهد اردشیر و امثال بزرگمهر استفاده میکردند و به گفتۀ مبرد (نک : عباس، 34)، یکی از کتابهایی که مأمون به معلم الواثق بالله دستور داد که بر او بخواند، عهد اردشیر بود (برای این روایات، نک : تفضلی، 217- 218).
زندگانینامۀ خود نگاشت یا سرگذشت نامۀ خسرو انوشیروان («ذکر قطعة من سیرة انوشروان و سیاساته») که متن آن تنها در تجارب الامم باقی مانده است، از منابع مهم در شناخت دورۀ پادشاهی خسرو انوشیروان محسوب میشود. این متن احتمالاً همان کتابی است که ابن ندیم در یکجا آن را الکارنامج فی سیرة انوشروان (ص 364) و در جای دیگر (ص 132) التاج فی سیرة انوشروان نامیده، و گفته است که ابن مقفع آن را به عربی برگردانده، و ابان لاحقی (ه م) آن را به شعر عربی درآورده است (نک : تفضلی، 222-223؛ محمدی، 2(1) / 102). «کارنامۀانوشیروان» درمیان نویسندگان دورۀ اسلامی معروفبوده و افزون بر ابنندیم، ابن بلخی (ص 88، 96) نیز بدان استناد کرده است. متن منقول در تجارب الامم چنین آغاز میشود: «در آنچه انوشروان دربارۀ زندگی خویش نوشته است، خواندم». این زندگینامه که مطالب آن به روایت اول شخص نقل شده، دارای 12 بخش است که هریک با جملۀ «قال انوشروان» آغاز میشود (نک : چ امامی، 1 / 188-204).
در بخش یکم و دوم، انوشیروان توطئۀ گروهی بدعتگذار را شرح میدهد که رهبر آنها در ملاقات با او شجاعانه عقاید خود را ابراز میکند و حتى قتل شاه را واجب میشمرد؛ بخشهای سوم و چهارم مشتمل است بر سیاستهای مملکتداری انوشیروان؛ در بخش پنجم او از معتقدان به دینی جز زردشتی (احتمالاً مسیحیان نسطوری) سخن میگوید که اشراف مملکت پنهانی آن را تبلیغ میکردند؛ بخش ششم مشتمل بر مذاکرۀ انوشیروان با قبایل ترک شمالی (هونها) است که به اتحاد با ایشان انجامید؛ در بخش هفتم او از کارهای خود در بیست و هشتمین سال حکومتش (559م) سخن میگوید؛ در بخش هشتم به کار معتمدانی پرداخته است که برای رسیدگی به امر مالیاتها مأمور شده بودند؛ و در بخش نهم از پیمان بستن شاه با 4 دسته از ترکان ناحیۀ خزر در سی و هفتمین سال سلطنتش (568م) سخن میرود. اظهار ندامت خاقان بزرگ از عهدشکنیهای خود و تأکید بر دادگری، توجه پادشاه به روشهای حکومتی اقوام دیگر و تسامح و تساهل مذهبی او، از دیگر بخشهای این زندگینامه است (برای خلاصههایی از این متن، نک : تفضلی، 223-226).
از متن «سیرة انوشروان» 5 ترجمۀ فارسی با عنوانهای مختلف در دست است:
1. «کارنامۀ انوشیروان»، ترجمۀ محمد محیط طباطبایی،شرق، تهران، 1309- 1310ش، دورۀ اول، ص 552- 559، 590-602.
2. یادداشتهای خسرو انوشیروان دادگر، ترجمۀ علیاصغر رحیمزاده، تهران، 1310ش.
3. «قطعهای از سیرت انوشروان و سیاستهای او»، ترجمۀ محمد محمدی، الدراسات الادبیة، بیروت، 1340ش، س 3، شم 4، ص 347- 378ش.
4. «رفتارنامۀ انوشروان»، ترجمۀ محمدعلی امام شوشتری، بررسیهای تاریخی، تهران، 1348ش، س 4، شم 5 و 6، ص 237-254.
5. «بخشی از زندگینامه و کشورداری انوشروان»، تجارب الامم،ترجمۀ ابوالقاسم امامی،تهران، 1369ش، 1 / 169- 181.
«سیرة انوشروان» به قلم گرینیاسکی به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده است (نک : ص 16-45).
باید گفت که توجه ابوعلی مسکویه به تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام و تألیف این بخش از کتاب احتمالاً به سیاستهای ممدوح او،عضدالدوله در احیای شاهنشاهی ایران در مقابلخلفای عباسی مربوط میشود (کائتانی، 12-13)؛ بهویژه که گفتهاند، عضدالدوله نخستین فرمانروای ایران دورۀ اسلامی است که گویا خود را بهطور رسمی شاهنشاه نامیده است (نک : ه د، آل بویه).
همانگونه که کریستنسن یادآور شده است (ص 88-90)، اگرچه بخش پیش از اسلامِ تجارب الامم به لحاظ اهمیت در پژوهشهای تاریخی، نه همپایۀ منابع دست اولی چون تاریخ طبری و تاریخ حمزۀ اصفهانی، بلکه مانند آثار مورخانی چون ابن اثیر و حمدالله مستوفی، منبع درجۀ دوم محسوب میشود، ولی دو بخشِ «عهد اردشیر» و «سیرة انوشروان» منقول در این کتاب، بیگمان از منابع دست اول در تاریخ و فرهنگ ایران دورۀ ساسانی است.
مآخذ
ابن اثیر، الکامل؛ ابن بلخی، فارسنامه، به کوشش گ. لسترنج و ر. ا. نیکلسن، لندن، 1921م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوانالحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، 1974م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1379ش / 2001م؛ همان، قاهره، 1333ق / 1915م؛ امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر ترجمۀ تجارب الامم ابوعلی مسکویه، تهران، 1369ش؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1380ق / 1961م؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900م؛ جاحظ، عمرو، رسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1384ق / 1965م؛ رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، قاهره، 1334ق / 1916م؛ سجادی، صادق و هادی عالمزاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، 1380ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمدیوسف نجم، ویسبادن، 1402ق / 1982م؛ طبری، تاریخ، به کوشش دخویه، لیدن، 1964م؛ عباس، احسان، مقدمه و حاشیه بر عهد اردشیر، بیروت، 1387ق / 1967م؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1321ق / 1903م؛ کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1351ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دورۀ انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی (دل ایرانشهر)، تهران، 1375ش؛ مسعودی، علی، التنبیه والاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ همو، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1965م؛ نیز: