تارانچی
تارانْچی، گروهی از ترکان اویغور جدید ساکن در شمال غربی چین و آسیای مرکزی. واژۀ تارانچی به معنای کشاورز برگرفته از واژۀ مغولی «تاری» است که در آن زبان به معنای شانه زدن است و به استعاره از آن معانی شخم زدن، کشاورز، رعیت و روستایی مستفاد میشود (IA, XI / 768 ).
ظاهراً نخستینبار نام تارانچی در اواسط سدۀ 13ق / 19م برای این گروه از اویغورهای جدید بهکار رفته است. در آن زمان، حکومت چین گروهی متشکل از 6 هزار خانوار از ترکیزبانان موسوم به کاشغریها را در درۀ رود ایلی اسکان داد. این مهاجران کشاورز بودند و به همین سبب، چینیها این عده را تارانچی یا کشاورز نامیدند (آکینر، 345). 100‘4 خانوار از آنان در کرانۀ راست رود ایلی، و 900‘1 خانوار در کرانۀ چپ آن مستقر شدند (همو، 380).
از 1235ق / 1820م به مدت40 سال ترکستان چین دستخوش ناآرامیهایی بود که ناشی از ناخرسندی مسلمانان ترکیزبان آنجا از حکومت چین بوده است(چو، 8؛ یوآن، 138-139). در1280ق / 1863م، عصیانهای مسلمانان در ترکستان چین رو به فزونی نهاد. این شورشها در اندک زمانی مناطق شمالی و غربی چین را فرا گرفت (فرچتلینگ، 472؛ چو،27؛ بنیگسن، 198؛ یوآن، 141-149) و در نتیجه، دو منطقه تحت دو رهبری مجزا، نخست در منطقۀ خوقند به رهبری بزرگْ خان، و دیگری در منطقۀ کولجا به رهبری قرقیزها تشکیل شد. این امر فرصتی برای تارانچیها پدید آورد که با قیام برضد چینیها به رهبری سلطان ابول اُغلان یک حکومت محلی تشکیل دهند (فرچتلینگ، همانجا).
دورۀ شکوفایی کوتاهمدت حکومت محلی تارانچیها مصادف با به قدرت رسیدن یعقوب بیک در 1282ق / 1865م بود که امیرنشین مستقل کولجا را بنیان نهاد. سرانجام، پس از 7 سال (بنیگسن، همانجا؛ EI2, X / 221) با تصرف ترکستان چین توسط نیروهای روسیه در 1288ق / 1871م به حکومت یعقوب بیک پایان داده شد (چو،19؛ آکینر، همانجا؛ تاریخ...، 250). در 12 ربیعالاول 1298ق / 12 فوریۀ 1881م بنابر معاهدۀ سن پترزبورگ، ترکستان شرقی به چین واگذار شد و روسها این سرزمین را تخلیه کردند. در این زمان، شمار تارانچیها 51 هزار تن تخمین زده میشد. از این شمار 373‘45 تن به روسیه مهاجرت کردند و در ناحیۀ سمیرچیه اسکان داده شدند (آکینر، همانجا؛ EI1, VIII / 664؛ یوآن، 162؛ IA، همانجا).
در سرشماری 1315ق / 1897م، تارانچیها در روسیه حدود 66هزار تن برآورد شدند. این آمار سپس تا حدود 83 هزار تن افزایش یافت،و در 1329ق / 1911م از جمعیت 25 هزار نفری شهر یارکند حدود 16 هزار تن از آنان تارانچی بودند (EI1، نیز IA، همانجاها). در اوایل سدۀ 20م هنوز 200‘8 تن از تارانچیها در چینساکن بودند(آکینر،همانجا). پساز1300ق / 1883م، تارانچیها به دفعات به صورت دسته جمعی مجبور به مهاجرت شدند. در این مهاجرتها گروهی از تارانچیها در حوالی بایرام علی، واقع در جمهوری ترکمنستان امروزی مستقر شدند (IA، همانجا).
تارانچیها ابتدا در روسیهبهکشاورزی وباغداری میپرداختند، اما سپـس در کارهای صنعتـی نیز مهارت یافتند و از آنها در برپا ساختن بناهای آجری به عنوان معمارانی بیرقیب یاد شده است (همانجا). در 1300ش / 1921م، بنابر توافقی که میان تارانچیها و دیگر ترکیزبانان کاشغری در تاشکند حاصل شد، مقرر گردید که همۀ مردم ترکیزبان مهاجر از ترکستان چین به روسیه را اویغور بنامند (آکینر،347). با اینهمه، در سرشماری 1305ش / 1926م که درشوروی سابقصورتگرفت، شمار تارانچیها 010‘ 53 تن برآورد شد که 803‘51 تن، یعنی7 / 97٪ آنهادر قزاقستان ساکن بودهاند (همو، 380). چینیها در 1324ش / 1945م، شمار تارانچیهای ساکن منطقۀ سینکیانگ را 296‘79 تن برآورد کردند (EI2, X / 221).
پس از انقلاب کمونیستی چین در 1328ش / 1949م و چیرگی دوبارۀ چینیها بر منطقۀ سینکیانگ، تارانچیها در شمار اویغور درآمدند و در سرشماریها به صورت مستقل از آنان نامی برده نشد (همانجا). در 1341ش / 1962م در پی شورشهای ترکیزبانان منطقۀ ایلی برضد چینیها، بسیاری از مردم آن ناحیه قتل عام شدند. از اینرو، در یک کوچ بزرگ و اجباری موج دیگری از مهاجرت ترکیزبانان منطقۀ ایلی به شوروی صورت گرفت. بنابر آمار منتشر شده از سوی شورویها بیش از 100 هزار تن از مردم ناحیۀ ایلی به شوروی کوچیدند؛ اما چینیها شمار مهاجران را 60 هزار تن ذکر کردهاند (بنیگسن، 199).
تارانچیها به یکی از گویشهای ترکی شرقی موسوم به قارلقی گفتوگو میکنند. در زبان آنها واژگان بسیاری از زبانهای فارسی، عربی، چینی و مغولی به عاریت گرفته شده است (نک : EI2، همانجا). تارانچیها مسلمانِ سنی، و حنفی مذهباند (آکینر، همانجا).
مآخذ
بنیگسن، الکساندر و مری براکساپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1370ش؛ تاریخ چین، از جنگهای تریاک تا جنگ فرانسه ـ چین، 1840-1885م، ترجمۀ شهرنوش پارسیپور، تهران، 1374ش؛ نیز: