زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

بهرام بن مردانشاه

بَهْرامِ بْنِ مَرْدانْشاه‌، از مترجمان‌ خدای‌نامه‌ (مهم‌ترین‌ كتاب‌ تاریخی‌ دورۀ ساسانی‌) از پهلوی‌ به‌ عربی‌. دربارۀ زندگی‌ و حتى زمان‌ حیات‌ او آگاهی‌ اندكی‌ دردست‌ است‌؛ فقط می‌دانیم‌ كه‌ وی‌ موبدی‌ زردشتی‌ در شهر شاپور فارس‌ بوده‌ است‌. كهن‌ترین‌ منبعی‌ كه‌ به‌ نام‌ بهرام‌ بن‌مردانشاه‌ و اثر او اشاره‌ دارد، تاریخ‌ سنی‌ ملوك‌ الارض‌ و الانبیاء اثر حمزۀ اصفهانی‌ (د 360ق‌ / 971م‌) است‌ (ص‌ 9-10). بنابراین‌، وی‌ احتمالاً در سدۀ 2 یا 3ق‌ می‌زیسته‌ است‌. 
حمزۀ اصفهانی‌ چنان‌كه‌ خود گفته‌ است‌: در تدوین‌ تاریخ‌ باستانی‌ ایران‌، از این‌ منابع‌ كه‌ ترجمه‌هایی‌ از تحریرهای‌ مختلف‌ خدای‌نامه‌‌اند، بهره‌ برده‌ است‌: سیر ملوك‌ الفرس‌، ترجمۀ ابن‌ مقفع‌؛ سیر ملوك‌ الفرس‌، ترجمۀ محمدبن‌ جهم‌ برمكی‌؛ تاریخ‌ ملوك‌الفرس‌، بهره‌ گرفته‌ از كتابخانۀ مأمون‌؛ سیر ملوك‌ الفرس‌، ترجمۀ زادویه‌ بن‌ شاهویه‌ اصفهانی‌؛ سیر ملوك‌ الفرس‌، ترجمه‌ یا گردآوری‌ محمدبن‌ بهرام‌بن‌ مطیار اصفهانی‌؛ تاریخ‌ ملوك‌ بنی‌ ساسان‌، ترجمه‌ یا گردآوری‌ هشام‌بن‌ قاسم‌ اصفهانی‌؛ تاریخ‌ ملوك‌ بنی‌ ساسان‌، اصلاح‌ بهرام‌ بن‌ مردانشاه‌ (ص‌ 9، 10، 15). در برخی‌ از منابع‌ كهن‌ فارسی‌ و عربی‌ دیگر نیز نام‌ بهرام‌ بن‌مردانشاه‌ در كنار سایر مترجمان‌ و گردآورندگان‌ خدای‌نامه‌ها به‌ چشم‌ می‌خورد (نک‍ : «مقدمه‌...»، 54-55؛ ابن‌ ندیم‌، 305؛ بیرونی‌، 99؛ مجمل‌...، 20). اما ذكر نام‌ او در این‌ منابع‌ بدین‌ معنی‌ نیست‌ كه‌ نویسندگان‌ همۀ آنها به‌ راستی‌ از كتاب‌ بهرام‌ بن‌ مردانشاه‌ بهره‌ جسته‌اند، بلكه‌ برخی‌ از آنان‌، از جمله‌ نویسندۀ گمنام‌ مجمل‌ التواریخ‌، احتمالاً نام‌ و اثر او را همراه‌ با مترجمان‌ دیگر از كتاب‌ حمزۀ اصفهانی‌ نقل‌ كرده‌اند. 
به‌ روایت‌ حمزۀ اصفهانی‌، بهرام‌بن‌ مردانشاه‌، بیست‌ و چند نسخه‌ از كتابی‌ موسوم‌ به‌ خدای‌نامه‌ گرد آورده‌ بود تا براساس‌ آنها تاریخ‌ پادشاهان‌ ایران‌ را از كیومرث‌، نخستین‌ انسان‌ تا آخرین‌ پادشاه‌ ساسانی‌ تدوین‌ كند (ص‌ 19). این‌ روایت‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ به‌رغم‌ عنوان‌ كتاب‌ بهرام‌، یعنی‌ تاریخ‌ ملوك‌ بنی‌ ساسان‌ مذكور در اولین‌ روایت‌ حمزه‌ (قس‌: بیرونی‌، همانجا، كه‌ عنوان‌ كتاب‌ در روایت‌ او مانند غالب‌ ترجمه‌های‌ خدای‌نامه‌، سیرالملوك‌ است‌)، مطالب‌ آن‌ تنها به‌ تاریخ‌ پادشاهان‌ ساسانی‌ محدود نمی‌شده‌، بلكه‌ تمام‌ تاریخ‌ اساطیری‌ و واقعی‌ ایران‌ باستان‌ را در بر می‌گرفته‌ است (قس‌: عثمانف‌، 300). 
ویكتور روزن‌ برپایۀ روایات‌ حمزۀ اصفهانی‌ دربارۀ مترجمان‌ و گردآورندگان‌ خدای‌نامه‌، آنان‌ را به‌ 3 گروه‌ تقسیم‌ می‌كند. 1. مترجمان‌: ابن‌ مقفع‌، محمد بن‌ جهم‌ برمكی‌، زادویه‌ بن‌ شاهویه‌ اصفهانی‌؛ 2. مترجمان‌ و گردآورندگان‌: محمدبن‌ بهرام‌ بن‌ مطیار اصفهانی‌ و هشام‌ ابن‌ قاسم‌ اصفهانی‌؛ 3. بازنویسان‌: بهرام ‌بن‌ مردانشاه‌ و موسی ‌بن ‌عیسى كسروی‌. از آن‌ میان‌، گروه‌ سوم‌ كه‌ بهرام ‌بن ‌مردانشاه‌ نیز در شمار آنان‌ است‌، با منابع‌ خود بی‌طرفانه‌تر و ناقدانه‌تر رفتار كرده‌اند، انتقادی‌ كه‌ البته‌ چندان‌ علمی‌ نبوده‌ است‌. اینان‌ شماری‌ از نسخه‌های‌ خدای‌نامه‌ را با یكدیگر مقایسه‌ و مقابله‌ كرده‌اند و اختلافهای‌ آنها را ثبت‌ نموده‌اند؛ سپس‌ با دست‌ زدن‌ به‌ اصلاحات‌ جسورانه‌، و با افزودن‌ نكاتی‌ كه‌ از آثار ادبی‌ دیگر به‌ دست‌ آورده‌ بودند و با ابداع‌ نكات‌ دیگری‌ برای‌ توجیه‌ ناهماهنگیهای‌ موجود در منابع‌ خویش‌، كوشیده‌اند تا آنچه‌ به‌ نظر خود آنان‌ صورت‌ اصلی‌ داستان‌ دانسته‌ می‌شد، بازسازی‌ كنند (برای‌ نظرات‌ روزن‌، نک‍ : كریستن‌ سن‌، 2 /393-394؛ عثمانف‌، 289-291). 
بخشهایی‌ از كتاب‌ بهرام‌بن‌مردانشاه‌ در منابعی‌ كه‌ پیش‌تر به‌ آنها اشاره‌ شد، نقل‌ شده‌ است‌. یكی‌ از روایات‌ منقول‌ از بهرام‌ در كتاب‌ حمزۀ اصفهانی‌ (همانجا؛ نیز نک‍ : مجمل‌، 21) دربارۀ كیومرث‌ به‌ روایات‌ دینی‌ زردشتی‌ نزدیك‌تر است‌ و سبب‌ این‌ امر ظاهراً آن‌ است‌ كه‌ راوی‌ خود موبد بوده‌ است‌ (قس‌: كریستن‌ سن‌، 1 /104). در روایات‌ بهرام‌، مانند روایات‌ دینی‌ زردشتی‌، كیومرث‌ نخستین‌ انسان‌ است‌ و مَشْی‌ و مَشْیانه‌، نخستین‌ زوج‌ بشر، فرزندان‌ اویند و این‌ روایت‌ با روایت‌ شاهنامۀ فردوسی‌ (1 /21-22) و برخی‌ شاهنامه‌های‌ دیگر كه‌ كیومرث‌ را نخستین‌ شاه‌ ایران‌ به‌شمار آورده‌اند، فرق‌ دارد؛ اما گذشته‌ از اختلافهای‌ جزئی‌، با روایت‌ شاهنامۀ ابوعلی‌ بلخی‌ (ه‍ م‌)، منقول‌ در آثار الباقیۀ ابوریحان‌ بیرونی‌ (ص‌ 99-100)، همانند است‌. برطبق‌ روایتی‌ از حمزۀ اصفهانی‌ (ص‌ 43-44)، روایت‌ بهرام‌ دربارۀ كیومرث‌ حتى در سیرالملوك‌ ابن‌ مقفع‌، كهن‌ترین‌ و مشهورترین‌ ترجمه‌های‌ خدای‌نامه‌، وجود نداشت‌. 
مطالب‌ دیگری‌ كه‌ از كتاب‌ بهرام‌بن‌ مردانشاه‌ نقل‌ شده‌، از این‌ قرار است‌: فهرست‌ پادشاهان‌ پیشدادی‌ (اسماء ملوك‌ البیشداذیه‌ من‌ نسخۀ الموبذ، نک‍ : بیرونی‌، 108) و اشكانی‌ (مجمل‌، 32)؛ دربارۀ هوشنگ‌ پادشاه‌ پیشدادی‌ (بلعمی‌، 126-127، در این‌ اثر، «مؤید» باید به «موبد» تصحیح‌ شود)؛ مطالبی‌ دربارۀ بهرام‌ (بن‌ بهرام‌) كه‌ بعد از بهرام‌ گور به‌ پادشاهی‌ نشست‌ (همو، 903) و دربارۀ شمار پادشاهان‌ ساسانی‌ و شهربراز آخرین‌ پادشاه‌ این‌ سلسله‌ (همو، 1195- 1198). 
فردوسی‌ در پایان‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ (2 /199) از شخصی‌ به‌ نام «بهرام‌ نیكوسخن‌» سخنانی‌ نقل‌ می‌كند كه‌ به‌ گمان‌ ملك‌الشعرا بهار (ص‌ 788) و شهبازی‌ (ص‌ 66-67). با بهرام‌ بن‌ مردانشاه‌ یكی‌ است‌ و فردوسی‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ را از كتاب‌ وی‌ نقل‌ كرده‌ است‌. چنین‌ می‌نماید كه‌ حدس‌ دیگر شهبازی‌، مبنی‌ بر اینكه‌ فردوسی‌ در این‌ داستان‌ فقط سخنانی‌ پندآموز از حكیمی‌ دانشمند نقل‌ كرده‌ است‌ (همانجا)، درست‌تر باشد، چه‌، ذكر نام‌ بهرام‌ در این‌ داستان‌ ــ ولو مراد همان‌ بهرام ‌بن ‌مردانشاه‌ باشد ــ دلیلی‌ قانع‌‌كننده‌ بر اثبات‌ این‌ فرض‌ كه‌ وی‌ روایتگر كل‌ داستان‌ نیز هست‌، نخواهد بود. 

مآخذ

ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ بلعمی‌، محمد، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌، 1353ش‌؛ بهار، محمدتقی‌، «فردوسی‌»، باختر، اصفهان‌، 1313ش‌، س‌ 1، شم‍ 11-12؛ بیرونی‌، ابوریحان‌، الآثار الباقیة، به‌ كوشش‌ ادوارد زاخاو، لایپزیگ‌، 1923م‌؛ حمزۀ اصفهانی‌، تاریخ‌ سنی‌ ملوك‌ الارض‌ والانبیاء، برلین‌، 1340ق‌ / 1922م‌؛ عثمانف‌، محمد نوری‌، «خدای‌نامه‌ها و شاهنامه‌های‌ مآخذ فردوسی‌»، جشن‌‌نامۀ محمد پروین‌ گنابادی‌، به‌ كوشش‌ محسن‌ ابوالقاسمی‌، تهران‌، 1352ش‌؛ فردوسی‌، شاهنامه‌، به‌ كوشش‌ جلال‌ خالقی‌ مطلق‌، تهران‌، 1368ش‌؛ كریستن‌ سن‌، آرتور، نخستین‌ انسان‌ و نخستین‌ شهریار، ترجمۀ ژاله‌ آموزگار و احمد تفضلی‌، تهران‌، 1364ش‌؛ مجمل‌ التواریخ‌ والقصص‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌، 1318ش‌؛ «مقدمۀ قدیم‌ شاهنامه»، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، بیست‌ مقاله‌، تهران‌، 1332ش‌، ج‌ 2؛ نیز: 

Shahbāzi, A. Sh., Ferdowsī, a Critical Biography, California, 1991.
ابوالفضل‌ خطیبی‌

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.