بند
بَنْد، نوعی كلام منثور و آهنگین كه از سدۀ 11 ق در ادب عربی پدید آمد. این كلمه در نخستین سدههای اسلامی در معانی گوناگون و حتى تركیبهای متعدد (دستبند = نوعی بازی و رقص؛ شكاربند و...، نک : ه د، ابونواس) معرب شد، تا اینکـه حدود 300 سال پیش در عراق، بر نوعی شعر منثور اطلاق گردید.
همۀ این معانی لغوی و اصطلاحی را دجیلی در كتاب البند خود گرد آورده، و چگونگی پیدایش و تاریخچۀ آن نوع شعر منثور را به تفصیل شرح داده است. بروز این اصطلاح را وجود كلمۀ بند در لهجۀ سرزمین عراق به آسانی توجیه میكند. بند تقریباً در تمام معانی فارسی آن در عراق حتى بهعنوان اصطلاح زورخانه تا در تركیب جالب «خوشبند» (ترفند، حیلهگری) معروف است (نک : دجیلی، «ه » بب ).
معانی مختلف بند اینهاست: پرچم یا بیرق بزرگ؛ محل اتصال دو چیز؛ سدّ و آبگیر؛ بخشی از یك كتاب؛ حیله و فریب؛ ریسمان و گره؛ دلبستگی و...؛ و در اصطلاح نوعی كلام موزون خارج از قواعد مستعمل شعر تقلیدی كه وزن و معنی دو ركن اصلی آن را تشكیل می دهد و در حقیقت حلقهای است میان نظم و نثر (شعر منثور) (خلیل، 8 / 52؛ جوهری، 2 / 450؛ ابناثیر، 1 / 155؛ ابنمنظور؛ تفضلی، 81؛ دجیلی، «ه ـ ف»).
هیچ یك از پژوهشگران در فارسی بودن این كلمه تردید ندارند، اما نمیدانیم پیشینۀ این نوع ادبی به چه روزگاری باز میگردد. برخی به استناد نمونهای از بند در آثار ابن درید (د 321ق / 933م)، سابقۀ این واژه را به پیش از سدۀ 4ق رسانیدهاند و بعضی پای فراتر نهاده، وزن بند را در آیات قرآنی نیز جستوجو كردهاند. اما هیچ كدام از این نمونهها با «بند» به مفهوم مورد بحث مناسبتی ندارد (دجیلی، «م ـ ن، خ»).
ظهور این نوع ادبی در ادبیات عرب، پیشینۀ درازی ندارد و خاستگاه آن را هم منحصراً عراق دانستهاند (همو،«خ، ض، غ»؛ حنفی، 1 / 605). دجیلی نخستین بندسرای عراق را معتوق بن شهاب موسوی (1025-1087ق / 1616-1676م)، و نجف را مهد این نوع ادبی معرفی كرده است (ص «خ، ض»؛ نیز نک : رافعی، 3 / 413؛ قس: حنفی، همانجا).
در باب وزن بند اختلاف است. دجیلی بند را از بحر هزج و تكرار 4 مفاعیلن در هر بیت دانسته است. همین امر سبب شده است تا به وجود «سبب»، یا «وتدی» زائد، در ابتدای هر بند قائل گردد (ص «ص»؛ نیز نک : نازك الملائكه، 167 بب ). شفیعی كدكنی پس از نقد و بررسیِ تقطیع دجیلی و نازك الملائكه، وزن مذكور را به فاعلاتن و فَعِلاتن اصلاح كرده است (ص 508 -509، 514). شباهت صوری بند به شعر آزاد در ادب عرب سبب شده است تا برخی بند را به دلیل عدم رعایت تساوی اركان و افاعیل، نزدیكترین صورت شعر عربی به شعر آزاد برشمارند (نازك الملائكه، 168، 178-179)؛ اما در حقیقت ویژگیهایی كه برای شعر آزاد یاد كردهاند، همانا به بند یا بحر طویل عامیانۀ فارسی تعلق دارد كه به دلخواه سراینده شمار اركان و افاعیل عروضی بلند یا كوتاه شده، به صورت افقی و تمام سطر نوشته میشود. شفیعی كدكنی (ص 508-515) نیز به صراحت بحر طویل فارسی یا بند عربی را یك تجربۀ عروضی دانسته است كه عامۀ اهل ذوق بدان عنایت داشته، و بیشتر بزرگان و ادیبان آن را وانهادهاند. وی معتقد است كه بدون شك «بند» به تقلید از «بحر طویل فارسی» سروده شد و شاعران عراق، به ویژه نجف بهسبب همجواری و برخوردهای نزدیك با شاعران ایران به این نوع ادبی گرایش داشتهاند (نیز نک : ه د، بحر طویل).
بدیهی است كه علاوه بر عامۀ اهل ذوق، گروهی از ادیبان و ادبشناسان نیز بدین فن رو میآوردند و دانشهای فنی خود در صنعت و عروض را دراینباره نادیده میگرفتهاند (قس: دجیلی، «ث»)، زیرا رهایی از چنگال عروض و قافیه، فضاها و مضامین بسیار گستردۀ درون اجتماع، ضرب آهنگ دلنشین، بیتكلفی و از همه مهمتر اقبال عموم مردم، موجب عنایت شاعران سنتی به این گونه هنرها میگردید.
با اینکـه بند به موضوعات گوناگونی همچون مدح، هجا، رثا و... پرداخته، اما بهسبب عامهپسند بودن، به دیگر مباحث اجتماعی، به ویژه اهداف دینی، مجالس ذكر، و مسائل سیاسی و حتى طنز و فكاهی نیز راه یافته است (دجیلی، «ت»، نیز 13-15، جم ). پس از معتوق بن شهاب موسوی، بند در سدۀ 13ق با آثار ابن خلفه (د 1247ق / 1831م) به اوج خود رسید (نازك الملائكه، 167- 168).
مآخذ
ابن اثیر، مبارك، النهایة، بیروت، 1418ق / 1997م؛ ابن منظور، لسان؛ تفضلی، احمد، واژهنامه مینوی خرد، تهران، 1348ش؛ جوهری، اسماعیل، صحاح، به كوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، 1407ق / 1987م؛ حنفی بغدادی، جلال، معجم اللغة العامیة البغدادیة، بغداد، 1978م؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، به كوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1409ق؛ دجیلی، عبدالكریم، البند فی الادب العربی تاریخه و نصوصه، بغداد، 1378ق / 1959م؛ رافعی، مصطفی صادق، تاریخ آداب العرب، بیروت، دارالكتاب العربی؛ شفیعی كدكنی، محمدرضا، موسیقی شعر، تهران، 1370ش؛ نازك الملائكه، قضایا الشعر المعاصر، بیروت، داراﻵداب.