بصری
بُصْرى، شهری باستانی در جنوب سوریه، واقع در شرق دشت حاصلخیز حوران. این شهر در 40 كیلومتری شرق شهر درعا و 141 كیلومتری جنوب دمشق ( المعجم...، 2 / 319؛ الموسوعة...، 1 / 522) و در°36 و´28 طول شرقی و°32 و´30 عرض شمالی، و در 30 كیلومتری مرز كنونی سوریه و اردن واقع است (²EI) نام بصری در منابع آرامی و نوشتههای نبطی با صورتی نزدیك به تلفظ رایج آن آمده است؛ اما صحت نگارش آن در منابع سریانی مورد تردید است، زیرا به صورت بوصار یا بوصارا آمده است. به هر روی، این نام معنی استوار و مستحكم، و به عبارتی دژ را افاده میكند (حلو، 115).
بصرى امروزه شهر و مركز ناحیهای در حوران و تابع شهرستان درعاست. این شهر 850 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در 1371ش / 1992م جمعیت آن 222 ‘9 نفر بوده است. رودهای زیدی، رقیق و زعتری از نزدیكی آن میگذرند و چشمهای كوچك به نام جهیر از زمانهای دور در آنجا جاری است ( المعجم، همانجا). بصری بر سر راهی قرار دارد كه درعا در مغرب را به صلخد در مشرق میپیوندد (2 .(EI جغرافینگاران مسلمان بصری را از اقلیم سوم، و مركز ناحیۀ حوران و از نواحی دمشق دانستهاند (ابوالفدا، 252؛یعقوبی، « البلدان»،326؛ ابن خردادبه، 74؛ یاقوت، 1 / 654). این شهر دارای بازار و مسجد جامع بوده، و در بنای آن از سنگهای سیاه استفاده شده است. گروههایی از عربهای بنی فَزاره و بنی مُرّه در آنجا سكنی داشتند. بصرى دارای قلعهای استوار شبیه قلعه دمشق، و باغهایی سرسبز بوده است (یعقوبی، همانجا؛ ابوالفدا، 253).
در نامههای به دست آمده از تل العمارنۀ مصر، از بصرێ در سدۀ 14قم یاد شده است. این شهر در دوره نبطیها تمدنی شكوفا داشت كه برخی آثار برجای مانده در اطراف شهر گویای آن است. نبطیها حصارهایی مستحكم برای بصرى ساخته بودند كه آن را به شهركی نظامی بدل كرده بود ( المعجم، 2 / 320؛²EI ) بصرێ در حدود سال 105م به ناحیه عربی روم ضمیمه شد ( پاولی، V / 790؛ علی، 2 / 65). مورخان رومی تاریخ بنای این شهر را از دوره نخستین امپراتوران روم میدانند (برای اختلاف آراء در این باره، نک : ²EI) بصرى در زمان ترایانوس (حك 98-117م) توسعه و استحكام یافت و به صورت شهری مسیحی و مركزی اسقفنشین درآمد. كلیسای بزرگ آن در 512م در روزگار دولت عربی مسیحی غسانیان، تأسیس شد كه بقایای آن باقی است (حتی، 1 / 323-324، 448؛ پیگولوسكایا، 596؛ مولر وینر، 87؛ ²EI)
شهرت بصرى در منابع اسلامی بیشتر به سبب حضور پیامبر اكرم(ص) در آنجاست. هنگامی كه پیامبر(ص) 12 ساله بود، همراه عمویش ابوطالب به سفر (اول) شام رفت. چون به بصرى رسیدند، راهبی به نام بحیرا (ه م)، نشانههای پیامبری را در آن حضرت دید و به ابوطالب سفارش كرد تا وی را به شهر خود بازگرداند و از گزند یهود مصون دارد (ابن سعد، 1(1) / 99-100؛ ابن هشام، 1 / 191-194؛ قس: ابن حبیب، 9؛ یعقوبی، تاریخ، 2 / 10؛ طبری، 2 / 278). نیز هنگامی كه پیامبر اكرم(ص) 25 ساله بود و كاروان تجارتی خدیجه را به سوی شام، همراه مَیسره، غلام خدیجه سرپرستی میكرد، نسطور راهب در شهر بصرێ علائم نبوت پیامبر(ص) را دید و میسره پس از بازگشت به مكه ماجرای این دیدار را به آگاهی خدیجه رساند (ابن سعد، 1(1) / 82 -83، 101-102، 8 / 9). جایی در بصرى كه گفته میشد: پیامبر(ص) در آن به نیایش پرداخته بود، بعدها به عنوان مسجد پیامبر قداست یافت و همچون قدمگاه آن حضرت، در آن نزدیكی زیارتگاه شد (هروی، 17؛ ابن شداد، الاعلاق... ، 272). گوری نیز كه به نام بحیرا شناخته بود، همچنان در سدۀ 7ق / 13م وجود داشت (همان، 55).
در محرم 7 / مۀ 628 پیامبر(ص) دحیه كلبی را با نامهای برای دعوت قیصر به اسلام، روانه شام كرد و از او خواست تا این نامه را توسط حاكم بصرى به قیصر برساند (ابن سعد، 1(2) / 16، 4(1) / 185). نیز وقتی حارث بن عُمَیر اَزدی ــ كه حامل نامه پیامبر(ص) برای حاكم بصرى بود ــ در موته به دست شُرَحبیل بن عمرو غَسّانی كشته شد، پیامبر(ص) در 8 جمادیالاول 7ق / 13 سپتامبر 628م گروهی را برای جنگ (سریه) به موته فرستاد (همو، 2(1) / 62، 4(2) / 65).
در دوران فتوح اسلامی، بصرى به منزلۀ مدخل جنوبی شام، نخستین شهری از این سرزمین بود كه در 13ق / 634 م به فرماندهی خالد ابن ولید به صلح گشوده شد و مردم آنجا به پرداخت جزیه تن دادند. مفاد این صلح پس از آن، ملاكی برای صلحنامههای دیگر شهرهای مفتوحه شام گردید (نک : ازدی، 84، 85؛ طبری، 3 / 402-403، 410-411، 417؛ بلاذری، 155-156، 172، 207؛ یعقوبی، همان، 2 / 112؛ ابن منظور، 1 / 189، 194، 201).
بصرى در 293ق / 906م در حملۀ قرمطیان آسیب فراوان دید (نک : ابناثیر، 7 / 541 -542). دو سده بعد، پس از مرگ دقاق بن تتش (497ق / 1104م)، حاكم سلجوقی دمشق این شهر دچار كشمكشهای مدعیان حكومت بود (همو، 10 / 375-376، 407؛ قس: ابن شداد، همان، 56). بصرى در این دوره نیز همچون گذشته، تابع دمشق بود و نایبی از طرف والی دمشق برای آنجا تعیین میشد (همانجا). در 541ق / 1146م آلتونتاش، امیر بصرێ دست به شورش زد و با فرنگان متحد شد، اما سپاه دمشق آنان را شكست داد و بر بصرى چیره شد (همان، 57- 58؛ رانسیمان، 2 / 278-280). در 546ق / 1151م نیز فرنگان به فرماندهی بدوئن (ه م) به سوی بصرى راندند؛ چه، امیر آنجا بر والی دمشق طغیان كرده بود، اما فرنگان از این لشكركشی نیز طرفی نبستند (همو، 2 / 391).
در 570ق / 1174م صلاحالدین ایوبی، بر دمشق دست یافت و برادر خود را به امارت بصرى منصوب كرد (ابن شداد، همان، 58 -59). قلعه بصرى شكل كنونی خود را در زمان صلاحالدین به دست آورده است (مولر وینر، 88؛ المعجم، 2 / 320).
پس از آنکـه در 659ق / 1261م مغولان بصرى را ویران كردند (مولر وینر، همانجا؛EI²)، ظاهر بیبرس، سلطان مملوكی مصر با فرستادن هیأتی به ترمیم خرابیها و بازسازی قلعه شهر پرداخت (ابن شداد، تاریخ... ، 356؛ ابن عبدالظاهر، 93؛²EI)
توسعۀ تجارت مصر از طریق دریای سرخ و به فقر گراییدن شهرهای عمدۀ فلسطین و اتكای آنان به كمكهای مصر، موقعیت بصرى را به منزله مركزی تجارتی از میان برداشت؛ به گونهای كه پس از استیلای عثمانیها، آنجا شهری كماهمیت و تبعیدگاه مأموران دونپایه شد. در سدۀ 10ق / 16م نیز مركز اداری حوران به جای دیگری منتقل شد (EI²)
در بصرى آثار باستانی بسیاری برجای مانده است (برای نقشه موقعیت این آثار، نک : مولر وینر، 87). مهمترین آنها آمفی تئاتر بسیار بزرگ رومی است ( المعجم، 2 / 319، 322). این آمفیتئاتر پس از فتح شهر توسط مسلمانان، به دژی استوار بدل گردید و در سالهای 481- 483ق / 1088-1090م برجهایی در گوشۀ شمال شرقی آن برپا شد. بعداً نیز میان سالهای 608- 649ق / 1211-1251م برجهای نهگانۀ آن را برآوردند كه تاریخ بنای هر یك دقیقاً روی آن ثبت شده است (مولر وینر، 88؛ نیز نک : ²EI؛ المعجم، 2 / 322).
دیگر آثار مربوط به دورۀ نبطیها و رومیها و سدههای 2 و 3م اینهاست: بازار (بازار خان الدبس)، خیابان اصلی، دروازۀ شهر (باب الهوا)، طاق نصرت (باب القندیل)، قصر ترایانوس، مقام خضر، معبد كلیبه، بركۀ شرقیه، بركه حاج، دیر بحیرا، ستون نبطی، كلیسای جامع، دروازه نبطی، حمامهای رومی، 4 ستون آبخوری، قصر اسقف بزرگ، باروی شهر، میدان ورزش رومی، استخرهای رومی و اردوگاه رومی. بسیاری از آثار دورۀ اسلامی نیز اكنون برجاست كه از آن جمله است: مساجد مبرك الناقه، عمری، فاطمه، گمشتكین (خضر) و یاقوت كه برخی از آنها در عین حال مكانهایی برای آموزش بود، حمام مملوكی در شرق مسجد عمری، مدرسه ابوالفدا، مدرسۀ حنفی مجاور مسجد مبرك الناقه، دیگر مدرسۀ حنفی كه ایوبیان در 630ق / 1233م ساختند و مسجد و مدرسۀ دباغه (همان، 2 / 319-322؛ ²EI )این مدارس و نیز شخصیتهایی كه با نسبت بُصرَوی از این شهر برخاستهاند، گویای رونق فرهنگی بصرى در دوره اسلامی است. در دوره اخیر كاوشها و مطالعاتی در آثار باستانی و كتیبههای برجای مانده در بصرى صورت گرفته است (نک : EI²؛ مولر وینر، همانجا).
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به كوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دكن، 1361ق / 1942م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، به كوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408ق / 1988م؛ ابن سعد، محمد، كتاب الطبقات الكبیر، به كوشش زاخاو و دیگران، لیدن، 1904- 1915م؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به كوشش سامی دهان، دمشق، 1382ق / 1962م؛ همو، تاریخ الملك الظاهر، به كوشش احمد حطیط، بیروت، 1403ق / 1983م؛ ابن عبدالظاهر، محییالدین، الروض الزاهر، به كوشش عبدالعزیز خویطر، ریاض، 1396ق / 1976م؛ ابن منظور، محمد، مختصر تاریخ دمشق ابن عساكر، به كوشش روحیه نحاس و دیگران، دمشق، 1404ق؛ ابن هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، به كوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1355ق / 1936م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ازدی، محمد، تاریخ فتوح الشام، به كوشش عبدالمنعم عبدالله عامر، قاهره، 1970م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق / 1987م؛ پیگولوسكایا، ن.و.، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ترجمه عنایتالله رضا، تهران، 1372ش؛ حتی، فیلیپ، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ترجمۀ جرج حداد و عبدالكریم رافق، به كوشش جبرائیل جبور، بیروت، 1958-1959م؛ حلو، عبدالله، تحقیقات تاریخیة لغویة فی الاسماء الجغرافیة السوریة، بیروت، 1999م؛ رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمه منوچهر كاشف، تهران، 1356ش؛ طبری، تاریخ؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1977م؛ المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، دمشق، 1413ق / 1992م؛ الموسوعة العربیة المیسّرة، قاهره، 2001م؛ مولر وینر، ولفگانگ، القلاع ایام الحروب الصلیبیة، ترجمۀ محمد ولید جلاد، دمشق، 1984م؛ هروی، علی، الاشارات الی معرفة الزیارات، به كوشش ژ. سوردل تومین، دمشق، 1953م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به كوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ همو، تاریخ، نجف، 1358ق؛ نیز:
EI2, Pauly
محمدرضا ناجی