برنو
بُرْنو، سلطاننشینی اسلامی در سدههای 8 تا 13 ق / 14 تا 19 م، در بخشی از افریقای غربی. برخی این نام را برگرفته از واژۀ «باران» یا «بارام» (جمع بار) میدانند كه در زبان مردم صحرای افریقا به معنای «مردان» یا «جنگجویان» است (طرخان، 5-6). برخی دیگر این نام را به معنی «خانۀ بربرها» دانستهاند ( بریتانیكا، II / 391). بارْث سیاح انگلیسی كه نخستین بار تاریخ مختصر سرزمین و مردم برنو را نوشته، بنا بر دلیلهایی، آن را برگرفته از اصل بربری دانسته است (EI1, II / 747). این نام نخستین بار در اوایل سدۀ 7 ق / 13 م بر ناحیۀ جنوب غربی دریاچۀ چاد در اقصى نقاط جنوبی امپراتوری كانِم اطلاق شده است ( بریتانیكا، همانجا).
حدود و وسعت سرزمین برنو همواره دستخوش تغییرات فراوان بوده است. امروزه این نام به ناحیهای در شمال شرقی كشور نیجریه گفته میشود كه از شمال به جمهوری نیجر، از شمال شرقی به دریاچۀ چاد، از شرق به جمهوری كامرون و از غرب و جنوب به استانهای گونگولا، بائوچی و كانو از استانهای جمهوری نیجریه، محدود میشود.
برنو سرزمین شنی پهناوری است كه از یك جلگۀ مسطح و هموار تشكیل شده، و شیب عمومی آن به سمت دریاچۀ چاد است كه به وسیلۀ دو رودخانۀ یوب كه از غرب به شرق در شمال برنو، و رودخانۀ یدْسِرام كه از جنوب به شمال در جنوب برنو جریان دارد، آبیاری میشود. تنها ناحیۀ كوهستانی برنو در منتهىالیه جنوب و جنوب شرقی آن واقع است (همانجا؛ EI2, I / 1259). آب و هوای برنو به سبب موقعیت جغرافیایی آن، حد فاصلی میان آب و هوای استوایی و نیمه بیابانی است كه پارهای از مشخصات هر دو نوع، در آن دیده میشود. برنو بزرگترین و در عین حال، كم جمعیتترین استان نیجریه است. این استان، 400‘116كمـ2 وسعت دارد ( بریتانیكا، همانجا) و در 1377 ش / 1998 م، 589‘596‘2 تن جمعیت داشته است («افریقا ... »، 802).
برنو از عناصر قومی متعددی تركیب شده است كه كانوریها، مهمترین و بزرگترین عنصر جمعیتی آن به شمار میروند. نیاكان این قوم كه اصل خود را عرب میدانستند، در سده 8 ق از كانم به این سرزمین هجوم آوردند. از دیگر اقوام ساكن در برنو میتوان از مَكّاری یا كوتوكو، موبِر و منگا نام برد. گروهی از اعراب نیز در برنو به سر میبرند كه به شوا معروفند. قبایل و اقوام پراكندۀ دیگری مانند طَوارق، فِلاّته و هوسه نیز در برنو ساكن هستند (EI1, II / 748-749). مردمان برنو بیشتر به زبان كانوری سخن میگویند. این زبان فاقد خط است، ولی داستانها و اساطیر قومی به صورت شفاهی به همین زبان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. پس از كانوری، زبان عربی در آنجا رایج است. گویش اعراب شوا با گویش عربی رایج در شمال افریقا متفاوت است و بیشتر با عربی حجاز مطابقت دارد (همان، II / 750).
از مهمترین شهرهای برنو، مایدوگری، مركز برنو كه بزرگترین شهر و مركز صنایع آن است و نیز نگورو، پُتیسكوم، گاشوا، بیو و باما را میتوان نام برد ( بریتانیكا، همانجا).
پیشینۀ تاریخی
تاریخ برنو با تاریخ امپراتوری كانم پیوستگی دارد. سلاطین كانم خود را به سیف بن ذی یزن حمیری كه در سدۀ 6 م در یمن میزیست، منسوب میداشتند و به آنها سلاطین سیفیه اطلاق میشده است (EI1, II / 751؛ نیز نك : بلاو، 307, 318). سیفیه سفیدپوست بودند و احتمالاً اصل ایشان با طوارق مربوط بوده است. آنها مردمانی كوچنشین بودند كه اقوام تِبو را در خود مستحیل كردند و امپراتوری كانم را با پایتختی نجیمی بنیان نهادند (EI²، همانجا).
تاریخ كانم را میتوان به دو دوره تقسیم كرد:
1. از 184 تا 648 ق / 800 تا 1250 م كه در طول این دوره بربرها بارها از شمال و شرق به سرزمین برنو حمله كردند. در 184 ق سرزمین برنو به دست بربرهای مسلمان اشغال شد كه از یمن و از طریق فَزّان (در لیبی كنونی ) و كُوَر آمده بودند (هاگبن، 36؛ EI²، همانجا). در اواسط سدۀ 7 ق / 13 م، به هنگام حكومت دوناما دا بالِمی، كانم به اوج شكوفایی خود رسید، چنانكه از نیل تا نیجر و از فزان تا دیكْوا به فرمان وی بود (هاگبن، همانجا).
2. از 648 تا 874 ق / 1250 تا 1470 م كه در ابتدای این مرحله كانم در اوج اقتدار خود بود، اما به زودی رو به زوال نهاد. در این دوره یك سلسله جنگهای داخلی اساس امپراتوری را لرزاند و در حدود سال 791 ق / 1389 م یكی از قبایل بومی، خاندان سیفیه را از كانم راند و در نتیجه، كانوریها به سوی غرب دریاچۀ چاد پیش رفتند و سرانجام در حدود سال 874 ق / 1470 م در ساحل رودیو، شهر بیرنی نگازارگامو را كه بعدها پایتخت برنو و قوم كانوری شد، بنیان نهادند. این شهر مدت 3 قرن پایتخت آنها بود (هاگبن، .(37در پایان سدۀ 8 ق قدرت امپراتوری از كانم به برنو منتقل شد، امپراتوری جدید برنو به سرعت گسترش یافت و طبقۀ حاكم، نجبا، رؤسای قبایل و ساكنان شهرهای بزرگ به اسلام روی آوردند و با نواحی شمال افریقا روابط نزدیكی در زمینههای بازرگانی، دینی و فرهنگی برقرار كردند («دائرةالمعارف ... »، I / 358؛ EI1, II / 750).
در دوران حكومت مایها، از روزگار مای محمد (حك 931-951 ق / 1525-1544 م) تا زمان مای عبدالله (حك 970-977 ق / 1563- 1569 م) قلمرو برنو گسترش یافت. اوج شكوفایی برنو در دورۀ حكومت مای ادریس اَلومه (ح 977-1012 ق / 1569-1603 م) بود. او صلح و آرامش را بر برنو حاكم كرد و قبایل شورشی جنوب امپراتوری را مطیع ساخت و به تجاوز همسایگان پایان داد. الومه مسلمانی پرشور بود و در گسترش اسلام میكوشید. وی مساجد چندی بنا كرد و نهادی برای زیارت حج بنیان گذاشت («دائرةالمعارف»، I / 358-359؛ اكپوفور، 34-35). سرانجام، این حكومت در 1262 ق / 1846 م در برابر قدرت روزافزون دولت هوسهها مغلوب گردید («كانم ... »،.npn.؛ اكپوفور، 72). در اوایل سدۀ 14 ق / 20 م سرزمین برنو میان دولتهای بریتانیا، آلمان و فرانسه تقسیم شد. 6 بخش از سرزمینهای این امپراتوری تحت حكومت بریتانیا درآمد. در 1328 ق / 1910 م برنو به یكی از استانهای نیجریه تبدیل شد (BSE3, XI / 327).
مآخذ
طرخان، ابراهیم علی، امبراطوریة البرنو الاسلامیة، قاهره، 1975 م؛ نیز:
Africa South of the Sahara 1998, London; Afrika ent- siklopedicheskiĮ spravochnik, Moscow, 1986; Akpofure, R., Nigeria, a Modern History for Schools, London, 1966; Blau, O., «Chronik der Sultâne von Bornu», ZDMG, 1852, vol. VI; Britannica, 1986; BSE3; EI1; EI2; Hogben, S. J., The Muhammadan Emirates of Nigeria, London, 1930; «Kanem Bornu and the Hausa Kingdoms», www.geocities.com / College Park / Classroom / 9912 / Kanemhausa. html.