زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

بختیارنامه

بَخْتیارْنامه، عنوان یکی از قصه‌های معروف فارسی که ظاهراً کهن‌ترین تحریر منثور آن به شمس‌الدین محمد دقایقی مروزی، از نویسندگان اواخر سدۀ 6 و اوایل سدۀ 7ق منسوب است. این تحریر مشتمل بر یک مقدمه و 10 باب (قصه) و یک خاتمه است.
داستان دربارۀ بختیار، شاهزاده‌ی ـ فرزند آزادبخت‌شاه سیستان ـ است که در میان دزدان برآمد و سپس به دربار راه یافت و چنان به شاه که فرزند را نمی‌شناخت، نزدیک شد که حاسدان به کار برخاستند و طی ماجراهایی سرانجام آزادبخت را به قتل او راضی کردند. اما فرخ‌سوار، پیشوای دزدان، پرده از راز زندگی بختیار برگرفت و شاه و ملکه پسر خویش را بازشناختند.
بختیارنامه، جز قصۀ اصلی بختیار، مشتمل بر 9 قصۀ دیگر است که قهرمانان هر یک ماجراهایی شبیه به بختیار دارند و این داستانها مانند هزارویکشب تودرتو و مرتبط به یکدیگرند (بختیارنامه، 71 ﺑﺒ ، 119 ﺑﺒ ، 137 ﺑﺒ ؛ اته، 223) و همه متضمن پندها و نصایح در تأیید فضایل و طرد رذایل اخلاقی است (ﻧﻜ : افشار، 246).
مأخذ اصلی بختیارنامه روشن نیست. به گمان ذبیح‌الله صفا (مقدمه...، 5 -6، نیز حماسه‌سرایی...، 92)، اساس بختیارنامۀ منسوب به دقایقی می‌تواند همان بختیارنامه‌ای باشد است که به گفتۀ مؤلف تاریخ سیستان (ص 8-9؛ نیز ﻧﻜ : شاه‌حسین، 47-48؛ هدایت، 647) در شرح کارهای بختیار، جهان پهلوانِ خسرو پرویز ساسانی نوشته شده است. اما هانوِی این نظر را درست نمی‌داند (ﻧﻜ : ایرانیکا، III/ 564).
به نظر محققانی چون کومپارِتی و باسه، مندرجات قصۀ «ده وزیر» (در بختیارنامه) با «هفت وزیر» (در سندبادنامه) چنان شبیه است که نمی‌توان آنها را در دو متن مستقل به شمار آورد، بلکه باید گفت انچه در بختیارنامه آمده، تقلیدی از «هت وزیر» (ﻧﻜ : نولدکه، 23). نولدکه با تأیید عقیدۀ باسه که بختیارنامه را متنی متأخر دانسته، تأکید کرده که برخلاف سندبادنامه که تحریرهایی از آن به زبان پهلوی و احتمالاً به سنسکریت یا پراکریت وجود داشته، قصۀ بختیارنامه در دورۀ اسلامی تحریر شده است و دلیلی هم در رد این نظر موجود نیست (ص24؛ ﻧﻜ : تفضلی، 301). به نظر هرمان اته (همانجا) نیز بختیارنامه به سبک داستان هزارویکشب و به تقلید از سندبادنامه ـ که به گمان او از اصل هندی سرچشمه گرفته ـ در دورۀ اسلامی نگارش یافته است (قس: ایرانیکا، همانجا). ذبیح‌الله بر اساس نامها و نوع تمثیلات منقول در بختیارنامه که در ترجمه‌های عربی و گاه در تحریرهای فارسی باقی مانده است، حدس می‌زند که تحریرهای بختیارنامه از یکی از متون کهن پیش از اسلام سرچشمه گرفته، و در زمرۀ داستانهایی است که در دورۀ تکوین حیات ادب عربی در قرنهای اولیۀ هجری، مانند کلیله و دمنه و سندبادنامه از پهلوی به عربی ترجمه شده‌اند (مقدمه، 6).

تحریرهای منثور فارسی بختیارنامه

کهن‌ترین تحریر موجود از بختیارنامه به نثر فارسی، راحة الارواح فی سرور المفراح (مورخ 23 ذیحجۀ 663) نام دارد که در پاریس نهداری می‌شود (ﻧﻜ : بلوشه، ﺷﻤ 2035)؛ هرچند در آن، از نام محرر سخن به میان نیامده، ولی صفا (همان، 12-13) با مقایسۀ مقدمۀ این کتاب (ﻧﻜ : ص 8-9) و روایتی از عوفی (ص 212) به درستی دریافته که این تحریری است به قلم شمس‌الدین محمد دقایقی مروزی (قس: روشن، 12). به نوشتۀ صفا (ﻧﻜ : همان، 9-10)، سخنان دقایقی حاکی از آن است که او کتاب یاد شده را ظاهراً از اصل پهلوی و یا از روی ترجمۀ عربی، به فارسی برنگردانده، بلکه پیش از او تحریری به فارسی از این کتاب به زبانی ساده و روان وجود داشته، و دقایقی همین متن فارسی را با صنایع ادبی آراسته، و دوبار تحریر کرده است. با اینهمه، 4 قصه از 10 قصه‌ای که در کتاب دیگر عوفی، یعنی جوامع الحکایات از بختیارنامه نقل شده، از تکلفات منشیانه و عبارتهای مطنطن عاری است (ﻧﻜ : نظام‌الدین، 74-76) و چنین می‌نماید که عوفی این قصه‌ها را از همان تحریر پیشین نقل کرده است.
زمان دقیق تحریر دقایقی دانسته نیست. وی در مقدمۀ کتاب (ص 5-6) می‌گوید که آن را به نام محمود بن محمد بن عبدالکریم، وزیر سمرقند، موصوف به «اکرم ماوراءالنهر» به رشتۀ تحریر درآورده است که به گمان صفا (مقدمه، 15-16)، وی یکی از آخرین وزیران قراخانیان سمرقند و گویا وزیر نصرت‌الدین قلج ارسلان‌خان عثمان بن حسن (ﻣﻘ 607 یا 609ق) بوده است (ثس: روشن، 12-17، که وزیر یاد شده را با تاج‌الدین محمود بن محمد، ممدوح سوزنی و رشیدالدین وطواط یکی انگاشته است). صفا همچنین بختیارنامه را از لحاظ سبک‌شناسی متعلق به سده‌های 6 و7ق دانسته است (همان، 12).
بیشتر اشعار پارسی و عربی منقول در بختیارنامه، در سندبادنامه نیز موجود است و به گمان صفا (همان، 17-18) دقایقی این اشعار را از سندبادنامه برنگرفته، بلکه احتمالاً هر دو از منابعی که معمولاً مورد استفادۀ ادبای آن روزگار در نقل امثال و اشعار بوده، بهره برده‌اند.
دو دست‌نویس دیگر از تحریر بختیارنامه موجود است: یکی مورخ 6 ذیقعدۀ 695 محفوظ در کتابخانۀ دانشگاه لیدن با عنوان لعمة السراج لحضرة التاج؛ و دیگری بدون تاریخ کتابت، ولی با همان عنوان، محفوظ در کتابخانۀ بادلان (زاخاو، I/ 476) که در تقدیم‌نامۀ هر دو دست‌نویس، نام وزیر سمرقند، محمود بن محمد عبدالکریم، مندرج است. بنابراین، منشأ هر 3 دست‌نویس (پاریس، لیدن و بادلیان) را باید همان تحریر دقایقی دانست. محمد روشن دست‌نویس لیدن را با مقابلۀ دست‌نویس بادلیان و برخی دست‌نویسهای دیگر تصحیح کرده، و در 1367ش در تهران به چاپ رسانده است.
تحریر فارسی دیگری از بختیارنامه (مورخ 23 ربیع‌الاول 809) به کوشش ذبیح‌الله صفا همراه با یکی از تحریرهای عربی کتاب به نام عجائب البخت (مورخ 390ق) که میشل جورجی عورا در مصر منتشر کرده بود، در 1347ش در تهران به چاپ رسید. در این تحریر، اشعار متعددی مأخوذ از یکی از تحریهای منظوم بختیارنامه و نیز ابیاتی سست و بی‌مایه، گویا سرودۀ خود محرر به متن داستان افزوده شده است (ﻧﻜ : صفا، همان، 19-20). همچنین چکیده‌ای از بختیارنامه در تحریر فارسی اسکندرنامه (ص 198 ﺑﺒ ) که اصل آن به کالیستِنِس دروغین منسوب است، آمده است.

تحریرهای منظوم فارسی

از بختیارنامه 4 تحریر منظوم فارسی در دست است: 1. منظومه‌ای در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مکفوف که نسخه‌ای از آن همراه با منظومۀ نه منظر در کتابخانۀ ملی پاریس نگهداری می‌شود (بلوشه، ﺷﻤ 2036)؛ 2. منظومه‌ای از شاعری به نام پناهی از معاصران جهانشاه قراقویونلو (حک‍ : 841-872ق) در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف، سرودۀ 851ق که نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ ملی ملک (ملک، 2/ 53) محفوظ است؛ 3. منظومه‌ای در بحر متقارب مثمن مقصور که در 1091ق به نظم درآمده است (ﻧﻜ : صفا، همان، 21-22)؛ 4. سرودۀ شاعری به نام کدخدا مرزبان در 1210ق که نسخه‌ای از ان در کتابخانۀ «ایندیا آفیس» (اته، I/ 1726) نگهداری می‌شود.

تحریرهای عربی بختیارنامه

یکی از تحریرهای عربی به کوشش گوستاوس کنوز، با عنوان قصة العشر وزرا و ماجرالهم مع ابن الملک آزادبخت با مقدمۀ بسیار کوتاه در 1807م در گوتینگن به چاپ رسید. نسخۀ دیگری (مورخ 390ق) با عنوان عجائب البخت فی قصة الاحدی عشر وزیراً و ابن الملک آذاربخت (= آزادبخت) به کوشش میشل جورجی عورا با مقدمه‌ای بسیار کوتاه در 1886م در مصر انتشار یافت. اصل این نسخه به خط سریانی است، ولی مصحح به اشتباه آن را از اصل عربی دانسته است (صفا، همان، 6).
تحریرهای عربی برخلاف تحریرهای فارسی، مشتمل بر 11 فصلند. فصل اضافی حاوی داستانی است با عنوان «ملک بخت زمان» که پادشاهی است شرابخوار و بدکار، و به همین سبب، بخت از وی می‌رَمَد، ولی سرانجام توبه می‌کند و دیگر بار بر سریر حکمرانی می‌نشیند (ﻧﻜ : همان، 6-8). تحریر عربی دیگری از بختیارنامه، در مجموعه‌ای از داستانهای عربی به کوشش صلحانی در بیروت انتشار یافته است (1890م). این تحریر به متن عربی تصحیح کنوز بسیار نزیک است و به نظر می‌رسد تا اندازه‌ای از آن اصیل‌تر باشد. دست‌نویسهای بختیارنامۀ عربی اندک نیست و در بیشتر نسخه‌های نسبتاً کامل هزارویکشب نیز به چشم می‌خورد (ﻧﻜ : نولدکه، 24-25). به نظر نولدکه (ص 28)، متن عربی بختیارنامه، تحریرهایی از آن مایه گرفته باشد. گذشته از تحریرهای عربی بختیارنامه، تحریرهایی از آن به زبانهای اویغوری، مالایایی فِلِهی باقی مانده است (آربری، 171).

مآخذ

اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ رضازاده، شفق، تهران، 1337ش؛ اسکندرنامه، روایت فارسی کالیستنس دروغین، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1343ش؛ افشار، ایرج، «ترجمۀ فارسی بختیارنامه»، جهان نو، تهران، 1330ش، س 6، ﺷﻤ 12؛ بختیارنامه (راحة الرواح فی سرور المفراح)، تحریر محمد دقایقی مروزی، به کوشش ذبیح‌الله، صفا، تهران، 1345ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1314ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ روشن، محمد، مقدمه بر بختیارنامه (لعمة السراج لحضرة التاج)، تهران، 1367ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، «افسانه‌های عامیانه»، سخن، تهران، 1333ش، ﺷﻤ 12، رشاه حسین بن غیاث‌الدین، احیاء الملوک، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1344ش؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1352ش؛ همو، مقدمه بر بختیارنامه (ﻫﻤ)؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش ادوراد براون، لیدن، 1324ق/ 1906م؛ ملک، خطی؛ نولدکه، تئودُر، مقدمه بر بختیارنامه، ترجمۀ مقدمه از کیکاووس جهانداری (ﻧﻜ : ﻫﻤ ، روشن)؛ هدایت رضاقلی، مجمع‌الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.