زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

بحرالفوائد

بَحْرُالْفَوائِد، از کهن‌ترین نوشته‌های فارسی به شیوۀ دائرةالمعارف که مؤلف ناشناختۀ آن، در سدۀ 6ق/ 12م، اطلاعات بسیار متنوعی در زمینۀ اصور و احکام اسلامی، کلام، آراء و عقاید فرقه‌ها و نحله‌های گوناگون مذهبی، سیاست، تصوف، اخلاق، تاریخ و نیز دانش و عقاید مرسوم زمان و برخی مطالب متفرقۀ دیگر در آن گنجانده است.
مؤلف بحرالفوائد اثر خود را در روزگار المقتفی بالله (ﺣﻜ 530-555ق/ 1136-1160م)، سی‌امین خلیفۀ عباسی (بحرالفوائد، 342؛ دانش‌پژوه، 12) به نام الب قتلغ جبوغا الغ اتابک ابی سعیدارسلان‌ابه ابن‌آق‌سنقر، در طول 5 سال در سرزمین شام به پایان برده است (بحرالفوائد، 3-4). به گفتۀ بلوشه (ص 2) به علت در دست نبودن تاریخ قطعی، شناخت این اتابک دشوار است، به‌خصوص که سرگذشت وی در بحرالفوائد نیامده است. لقب «قامع الکفرة و المشرکین» نیز که مؤلف (بحرالفوائد، 4)ظاهراً او را بدان ملقب می‌سازد، لقبی عمومی، و تنها بیانگر این نکته است که او در جنگهای صلیبی شام شرکت جسته، و یا با فداییان الموت و اسماعیلیان شام جنگیده است (بلوشه، همانجا؛ اقبال، 45؛ دانش‌پژوه، همانجا). با اینهمه، احتمال می‌رود که وی برادر یا فرزند عمادالدین زنگی (ﺣﻜ 521-541ق/ 1127-1146م) باشد (همانجاها).
از طرح و محتوای بحرالفوائد چنین برمی‌آید که این کتاب به منظور آموزش عمومی شاهزاده‌ای که وقت کافی برای پرداختن به جزئیات را نداشته، تدوین شده است (بلوشه، همانجا). براساس پاره‌ای قراین تاریخی زمان تألیف کتاب را حدود سالهای 552-557ق/ 1157-1162م تخمین زده‌اند (ﻧﻜ : دانش‌پژوه، 12-13؛ اقبال، 45-46).
مؤلف مدعی است در کتاب خود به «انواع علوم» پرداخته، بحرالفوائد را در 36 کتاب (= بخش) و 300 باب تدوین کرده است (بحرالفوائد، 4-5). فهرست موضوعی مفصلی که نویسنده در مقدمۀ کتاب و آغاز هر بخش آورده است، هرچند از دقت مافی برخوردار نیست، طرح و ساختار و محتویات کتاب و گستردگی و تنوع مطالب را به‌خوبی نشان می‌دهد (ﻧﻜ : همان، 4-11).
در یک بررسی کلی و از نگاه روش‌شناسی می‌توان بحرالفوائد را به دو بخش اصلی تقسیم کرد: بخش نخست شامل موضوعات مربوط به اسلام (از اصول رفتاری تا فقه، و از احکام اسلام تا تاریخ آن)، و بخش دوم شامل موضوعات اخلاقی (قرشی، 26).
نثر بحرالفوائد ساده و روان است و از کابرد برخی واژگان و ترکیبات کهن پارسی می‌توان به قدمت آن پی‌برد، مثل اَمرود (ص 396)، رستاق (ص 403)، فانید (ص 185)، سرون (ص 472)، مارافسای (ص 199)، طیلسان دار (ص 373)، هریسه‌پز (ص 28). همچنین است برخی ویژگیهای آوایی نظیر زُفان (ص 167)، بُنجشک (ص 273)، گرماوه (ص 150)، هاچسبیدن (ص 343)، و خفتیدن (ص 70). کاربرد اینگونه واژه‌ها و تعبیرها ارزش بحرالفوائد را نمایان‌تر می‌سازد، به خصوص که این کتاب در سرزمینی عرب‌زبان نوشته شده است.
در جای‌جای کتاب و به تناسب موضوع، استشهاد به آیات، روایات، اخبار، احادیث و نقل حکایات و اقوال بزرگان و کاربرد ابیات فارسی و عربی بر جذابیت کتاب افزوده است (ﺟﻤ ). نویسنده با این شیوه می‌خواند بر استواری سخنان خود مهر تأیید نهد، اما گاه برای اثبات مدعای خود و رد آراء مخالفان از روش جدلی نیز بهره‌ می‌گیرد (ﻧﻜ : ص 336-339، 352-360).
مؤلف با اینکه به صراحت ناخرسندی خود را از شعر و شاعران ابراز می‌دارد و پرداختن به شعر و به‌ویژه اشعار تغزلی و عاشقانه را «تخم‌فساد» می‌شمارد (ﻧﻜ : ص 115، 221)، در سراسر کتاب به ابیات و اشعار تعلیمی و حکمی فارسی و عربی استناد کرده، و بدین‌سان سخن خود را آراسته است (برای نمونه، ﻧﻜ : ص 2-3، 20، 70، 251، 260، 439-440).
نویسنده بر مذهب اهل سنت، و در اصول تابع اشعری است؛ ازاین‌رو، بخش اصول دین را از دیدگاه اشاعره مطرح کرده، و کوشیده است تا حقانیت آن را به اثبات رساند (ﻧﻜ : ص 363-375).
بحرالفوائد همچنین از باب اشتمال بر مباحث کلامی و فقهی، به‌ویژه فقه‌شافعی و حنفی که از سوی مؤلف تأیید شده است (ص 218، نیز 328-334)، در بررسی تاریخ کلام و فقه سودمند است.
یکی از بخشهای بحرالفوائد، کتاب «الردعلی الملحدین» نام دارد. این بخش از منابع بسیار مهم در شناخت آراء، احوال و تاریخ اسماعیلیان و باطنیان تا نیمۀ اول سدۀ 6ق است و در 5 باب به شرح و نقد تاریخ، آراء، القاب و باورهای آنان پرداخته است (ﻧﻜ : ص 343-362). مؤلف متعصبانه نسبت به اسماعیلیان کینه می‌ورزد و قتل آنان را حلال‌تر از آب‌باران می‌داند (ص 361).
نویسندۀ گذشته از شاعران، از منجمان و طبیبان نیز بیزار است و در کتاب «الحلال و الحرام» می‌نویسد: «طبیب و منجم و شاعر چه داند که اصول و فروع و حلال و حرام چه باشد...» (ص 204، نیز 133، 115، 371). او علاوه بر اینها، از فلسفه و فیلسوفان هم با تحقیر و انکار یاد می‌کند و در همان بخش، بابی را به معرفی کتابهایی که «... خواندن و دانستن و نبشتن آن حرام است»، اختصاص می‌دهد و در ذیل آن از رسائل اخوان الصفا، پاره‌ای از آثار ابوالعلاء معری، شفا و نجات ابوعلی‌سینا به عنوان نمونه یاد می‌کند و نویسندگان آنها و نیز محمدبن زکریای رازی را ملحد و کافر بی‌دین می‌شمارد (ص 217). او خواندن کتابهای گبران و بددینان و کتب پارسی که به شریعت تعلق ندارد، ازجمله ویس و رامین، جاماسب و لهراسب و وامق و عذرا را فسق و کفر می‌شمارد (ص 115، 217). مؤلف حتى کتابهای تورات، انجیل و «صحف داوود» را که الهى و بر حق می‌داند، به دلیل منسوخ‌شدن، سزوار خواندن و نوشتن نمی‌داند (ص 217-218) و بدین‌ترتیب، بحرالفوائد ضمن به دست دادن اطلاعات بسیار ارزشمند، نشان می‌دهد که نگاه یک عالم اشعری مسلک نسبت به دانش و فرهنگ چگونه تواند بود.
بحرالفوائد همچنین منبع بسار با ارزشی در زمینۀ ادیان و مذاهب (برای نمونه، ﻧﻜ : کتاب «جوابات الروم و الافرنج»)، تاریخ اسلام (مثلاً ﻧﻜ : کتاب «سیرالخلفاء») و به خصوص تاریخ تصوف ومشایخ صوفیه (مثلاً ﻧﻜ : کتاب، «سیرالخلفاء») و به‌خصوص تاریخ تصوف و مشایخ صوفیه (برای مثال، ﻧﻜ : کتاب «حکایات الصالحین» به شمرا می‌آید. در عین‌حال، پای‌بندی نویسنده به خرافه‌پرستی و عقاید موهوم (مثلاً ﻧﻜ : کتاب «عجایب‌الدنیا» و کتاب «اللطائف والغرائب»، باب5)، تعصب و منطق گریزی، تکرار برخی مطالب و عناوین (ﻧﻜ : ص3، 443، 311، 392، 114-117، 219-222) و عدم ذکر منابع و مأخذ مورد استفاده (که البته شیوۀ آن روزگاران است)، تا حدزیادی از ارزش علمی و تاریخی کتاب کاسته است.

مآخذ

اقبال، محمد، «بحرالفوائد»، اورینتل کالج میگزین، لاهور، 1970م، ج1؛ بحرالفوائد، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1345ش؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، مقدمه و حاشیه بر بحرالفوائد (ﻫﻤ )؛ قرشی، محمدحسین، «تاریخچۀ دایرةالمعارف‌نگاری در جهان»، کیهان فرهنگی، تهران، 1375ش، س13، ﺷﻤ127؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.