بحر محیط
بَحْرِ مُحیط، یا اقیانوس (یونانی: اُکِئانوس)، دریای بزرگی که جغرافیدانان کهن میپنداشتند همۀ خشکیهای زمین را احاطه کرده است. یونانیان اقیانوس را رود برزگی میپنداشتند. همۀ خشکیهای زمین را احاطه کرده است. یونانیان اقیانوس را رود بزرگی میدانستند که سراسر قرص مسطح زمین را در برمیگرفت (BSE3, XVIII/ 328). در اساطیر یونانی اکئانوس ارشد تیتانها بود که از ازدواج دو ربالنوع گایا و اُرانوس پدید آمدهاند. در این اساطیر گایا (زمین) عنصر اولیه، و اُرانوس ربالنوع آسمان و کوهستانها، و پدیدآورندۀ امواج بود. اکئانوس در جریان مبارزۀ زئوس و اُلمپیان باتیتانها، جانب باتیتانها را گرفت؛ درنتیجه، زئوس حاکمیت خود را بر آبهای جهان مستقر ساخت. گروهی از باب انواع که بر دریاها و رودها فرمان میراندند، ازخویشاوندان اکئانوس محسوب میشدند (همانجا؛ گریمال، 1/ 324، 2/ 632-633). جغرافینگاران مسلمان به پیروی از اساطیر یونانی در آغاز، دریای پیرامونی را اقیانوس، و سپس بحرمحیط، بحر اخضر، بحر اخضر محیط مغربی (دریای محیط سبز باختری)، بحر ظلمات و اقیانوس مشرق میخواندند (ﻧﻜ : حدودالعالم ، 9؛ بیرونی، التفهیم، 166؛ مجمل...، 470، دمشقی، 17؛ بلخی، 1(1)/ 133).
علمای قدیم در تعیین موقعیت جغرافیایی بحرمحیط اختلافنظر داشتند، ولی همه بر این باروند که این آب، ربع مسکون را ازهمۀ جهان احاطه کرده است (یاقوت، 1/ 504؛ اشکال...، 36)، برخی عقیده داشتند که این دریا از سرزمین حبشه تا بریتانیا را فراگرفته است (ﻧﻜ : ابنرسته، 85)؛ برخی نیزگفتهاند دریایی که بر کنار طنجه و اندلس قرار دارد، بحرمحیط است (بیرونی، همانجا)؛ عدهای هم معتقد بودند که اکثر جوانب زمین را این دریا در برگرفته است (ﻧﻜ : حافظابرو، 1/ 99)؛ ابنخلدون (د 808ق/ 1406م) بر آن بود که این دریا از جنوب تا خط استوا ادامه دارد (ص 57-58). بعضی بر آن بودند که دست کم اقیانوس از 3 جهت شمال، مشرق و مغرب ربع مسکون را احاطه کرده است (ﻧﻜ : مسعودی، 26).
عدهای نیز از اخبار بحرمحیط آگاه نبودند و سواحل آن را نمیشناختند و میگفتند: کشتیرانی در آن انجام نمیگیرد (ﻧﻜ : ابنخردادبه، 231؛ قزوینی، 68؛ زهری، 2). از این نوشنهها چنین برمیآید که اکئانوس یونانی با دریایی ناشناخته که ظاهراً باید همان اقیانوسِ کبیر باشد، خلط شده است.
جغرافیدانان عقیدهبر آن داشتند که تمام دریاها به هم وصل هستند و از دریای بزرگ محیط منشعب میشوند و بحراعظم نخستین آنهاست که به دریای جنوب معروف است (ابوعبید، 1/ 190) و در جنوبِ ربع مسکون متصل به بحرمحیط شرقی است (بیرونی، القانون...، 2/ 537) و دریای بزرگ و بحر اخضر محیط بر عالم است (مجمل، همانجا). آنان بر این امر اتفاق نظر داشتند که دریاهای عمده مستقیماً به بحرمحیط متصلند، مگر در جند مورد استثنایی، از جمله دریای خزر. به طورکلی چنین تصور میشد که این شاخهها یا خلیجهای بحرمحیط دو جبهه در مشرق و مغرب به وجود میآورند (یاقوت، همانجا). گاه بحرمحیط با بحرمظلم، بحر ظلمت یا بحرظلمات مترادف بود و به شمال اقیانوس اطلس اطلاق میشد (EI2). زهری مینویسد: بحر ظلمات دریایی راکد است و حرکت امواج در آن نیست و بادی در آن نمیوزد و آفتاب در آنجا دیده نمیشود (همانجا).
گروهی از جغرافینویسان جزیرۀ غدیره در مقابل اندلس، و 6 جزیره موسوم به خالدات یا قناری در مقابل حبشه، و 12 جزیره در قسمت شمال، موسوم به جزایر بریتانیا را از جزایر بحرمحیط دانستهاند (ابن رسته، همانجا؛ بتانی، 26).
مآخذ
ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابنخلدون، عبدالرحمان، مقدمة، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، 1401ق/ 1981م؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابوعبیدبکری، عبدالله، المسالکوالممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992م؛ اشکالالعالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، 1368ش؛ بتانی، محمد، الزیج الصایی، به کوشش ک. نالینو، رم، 1899م؛ بلخی، محمود، بحرالاسراسر فی معرفةالاخیار، کراچی، 1984م؛ بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1352ش؛ همو، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، 1374ق/ 1955م؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1362ش؛ دمشقی، محمد، نخبةالدهر، لاپیزیگ، 1923م؛ زهری، محمد، الجغرافیة، به کوشش محمدحاج صادق، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه؛ قزوینی، زکریان، عجائب المخلوقات، قاهره، 1376ق/ 1956م؛ گریمال، پیر، فرهنگ اساطیر یونان و رم، ترجمۀ احمد بهمنش، تهران، 1367ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1317ش؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: