بادس
بادِس، شهرو بندری باستانی در ساحل مدیترانهای کشور مغرب، نام این شهر در منابع به صورت بادیس نیز ضبط شده است (ﻧﻜ : ابنسعید، 74، ابنخلدون، 1/ (1)/ 110) و برای تشخیص آن از بادس زاب در الجزایر (نک : ابوعبید، 2/ 743؛ ادریسی، 1/ 264)، بادس فاس یا بادس غُماره نیز خوانده میشود (یاقوت، 1/ 459-460، 2/ 904؛ ابنعربی، 74). برخی بادس را همان «پایِتینا»ی مذکور در سفرنامۀ آنتونینوس دانستهاند، اما این نام برخلیج کوچک محصورتر یلّیش (آیریس در نقشههای غربی) در 7 کیلومتر جنوب غربی آن قابل تطبیق است (EI2).
بادس از مشهورترین بندرگاههای غماره (ﻫ م) بود (ابنسعید، همانجا) و جزو قلمروهای ونُکور (ﻫ م) بهشمارمیآمد (ابوعبید، 2/ 763). ساخت این بندرگاه را به افریقیان یا گوتها نسبت میدهند (وزان، 1/ 325). بادس در منتهىالیه سرزمین کوهستانی غماره، در سدۀ 6ق/ 12م شهری آباد بود و بازارها و صنایعی چند داشت که مایحتاج بلادغماره را نیز تأمین میکرد (ادریسی، 2/ 527، 532-533؛ نیز ابوالفدا، 65-66، 124-125).
این شهر نخست جزو امیرنشین ادریسی بنی عمر بود، اما بعدها به استیلای مرابطون درآمد (EI2). در 557ق-1162م بادس در زمزۀ پایگاههای دریایی به شمار میرفت که عبدالمؤمن موحدی در حمله به اندلس از آن بهره جست ( ابن ابی زرع، الانیس...، 200-201). در 601ق/ 1205م یعیش، عامل محمدالناصر موحدی (ﺣﻜ 595-611ق)، از بیم حملۀ دشمنان مسیحی، بر گرد شهرهای ریف (ﻫ م) از جمله بادس بارو کشید (همو، الذخیرة...، 39؛ الانیس، 271). در 604ق/ 1207م قصبۀ بادس ساخته شد (همان، 233؛ ابنقاضی، 206). پس از نیز مَرینیان در بادکس استحکاماتی ایجاد کردند. در زمان حکومت ابوسعید مرینی (709-731ق/ 1310-1331م) بادس مانند مَلیله و عرائش هزار دینار مالیات میپرداخت (EI2). در اوایل سدۀ8ق مردی عباس نام به داعیۀ مهدویت در ناحیۀ غماره ظهور کرد و افرادی را پیرامون خود گردآورد و بر بادس استیلا یافت، ولی به زودی کشته شد (ابنخلدون، 1(2)/ 287-288). در همین سده بقایایی از تیرۀ زُهیَله از قبیلۀ نفزاوه در نواحی بادس زندگی میکردند (همو، 6(1)233-234).
به نوشتۀ وزان فاسی: در سدۀ10ق بادس شهری با حدود600 خانوار بود. داخل شهر بازار و دکانها و مسجد جامع متوسطی قرار داشت. نزدیک شهر درهای بود که به هنگام بارندگی در آن جریان مییافت؛ اما درون شهر آب آشامیدنی نبود. قصبۀ زیبا، اما نه جندان استوار شهر مقر امیر بود. وی درخارج قصبه نیز قصر و باغی زیبا داشت. در بیرون قصبه نزدیک دریا کارگاه کشتیسازی کوچکی بود که در آنجا از چوبی که ازکوههای مجاور میآوردند، قایق و زورقهای بادبانی جنگی میساختند. اهالی بادس به صیدماهی اشتغال داشتند. درآنجا گندم اندک بهدست میآمد و غذای مردم نان جوین ماهی، بهخصوص ساردین بود که به فراوانی صید میشد. این شهر از موقعیت سوقالجیشی و بازرگانی خوبی برخوردار بود و ازاینرو، سخت از آن محافطت میشد. کشتیهای تجاری ونیزی هرساله یک یا دو بار برای فروش ومبادلۀ کالا به بادس میآمدند و در بازگشت، کالاها و مسافران مسلمان را از آنجا به تونس، و حتى به اسکندریه و بیروت منتقل میکردند (1/ 325-330،327). مقر حاکم ردیف در بادس، و قلمرو او در شهرهای ساحلی از یلیش تا المَزَمّه (امروزه: حسیمه) و نیز در زمینهای برخی قبایل داخلی مانند، بقّوبه، بنی خالد، بنی منصور و بنی یَدَّر گسترده، بود (همو، 1/ 327-335،330؛ EI2).
در فاصلۀ کمتراز100متر از بادس دو جزیزۀ سنگی کوچک وجود دارد. جزیرۀ بزرگتر را «حجر بادس» و به اسپانیایی پنیون دِ وِلِث میخوانند (همانجا). در 914ق/ 1508م پادشاه اسپانیا برای ختم غائلۀ حملات دریایی، ناوگانی را بدانجا گسیل داشت و این جزیره را تصرف کرد. فرمانده ناوگان در انجا قلعهای ساخت و آن را با سربازان و جنگافزارها مجهز نمود، به گونهای که شهر در تیررس دشمن قرار گرفت. حاکم مرینی فاس به درخواست امیربادس سربازانی برای حمله به این جزیره فرستاد، اما کاری از پیش نبرد. وی بار دیگر در 926ق/ 1520م جزیره را مورد حمله قرار داد که درپی آن بهدست مسلمانان سقوط کرد (وزان، 1/ 326-327؛ وفرانی، 36). در 932ق/ 1526م ریف به اقطاع ابوجسّون و طّاسی ــ که پسر برادرش احمد بن محمد او را از سلطنت فاس خلع کرده بود ــ درآمد او بادس را مقز خود قرار داد (همو، 30-31؛ (EI2 ابوحسون در 961ق/ 1554م شهر و جزیزۀ حجربادس را به متحدان ترک الجزیرهای خود واگذار کرد و آنان را به تقویت استحکامات دفاعی آنجا پرداختند (EI2، التر، 191؛ نیز ﻧﻜ : وفرانی، 50). این امر سلطان عبدالله الغاب بالله ــ از سلسلۀ سعدیان ــ را نگران ساخت که مبادا ترکان حجربادس را پایگاهی برای فتح مغرب قرار دهند. گفته میشود ازاینرو این جزیره را به اسپانیاییها واگذار کرد و آنان مسلمان را از جزیره بیرون راندند. با اینحال، وفرانی این روایت را ساخته و پرداختۀ دشمنان دولت سعدیان میداند (ص 49؛ نیز EI2).
امروزه از شهر کهن بادس جز ویرانهای برجای نمانده است. این محل در 110 کیلومتری جنوب شرقی تطوان، بین ناحیۀ غماره و ریف در سرزمین بنویَطّوفَت نزدیک مصّب سیلان تالان بادس قرار دارد. پس از سرزمین جنگ ریف ( 1346ق/ 1927م) اسپانیاییها کوشیدند تا مهاجرنشین کوچکی به نام ویلاخوردانا در نزدیکی بادس ایجاد کنند، ولی چندان موفق نشدند. جزیره، حجربادس هنوز به اسپانیا تعلق دارد و ناحیۀ مستقلی به نام پنیون دولث دلاگومرا را تشکیل میدهد (EI2).
بادس در دورۀ اسلامی شهری با رونق بود و در نهضت علمی و ادبی با سبته رقابت میکرد. در آنجا مدرسهای بود که آثار آن تا به امروز وجود دارد. مسجدجامع بادس نیز مرکزی فرهنگی بود که علوم دینی در آنجا تدریس میشد و شماری از علمای ریف در آنجا تربیت یافتند (ابنعربی، همانجا؛ برای آگاهی از شرح حال بزرگانی که از بادس برخاستهاند، ﻧﻜ : ﻫ د، بادسی).
مآخذ
ابن ابی زرع،علی، الانیس المرطوب، رباط، 1972م؛ همو، الذخیرة السنیة، رباط، 1972م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن سعیدمغربی، علی، بسط الارض، به کوشش خوان ورنت خینس، تطوان، 1958م؛ ابن قاضی منکاسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1973م؛ ابوعبیدبکری، عبدالله، السمالک و الممالک، به کوشش وان لون، و ا.فره، تونس، 1992م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش م. رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ التر، عزیزسامح، الاتراک العثمانیون فی افریقیا الشمالیة، ترجمۀ محمودعلی عامر، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ ابنعربی، صدیق، المغرب، بیروت، 1404ق/ 1984م؛ وزان، حسن، وصف افریقیا، ترجمۀ محمدحجی و محمد اخضر، بیروت، 1983م؛ وافرنی، محمدصغیر، نزهة الحادی، رباط، مکتبة الطالب؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: