ایوانف
ایوانُف، ولادیمیر الكسیویچ (1886-1970م/ 1265-1349ش)، شرقشناس روسیتبار و یكی از محققان برجستۀ تاریخ و مذهب اسماعیلیه. رشتۀ اصلی مطالعات او، زبانهای ایرانی و به ویژه لهجههای فارسی بود (دفتری، «كتابشناسی ... » 55، «اسماعیلیه ... »، 28).
ایوانف نخستین بار در 1910م/ 1289ش از ایران دیدار كرد و از 1912 تا 1914م در این كشور اقامت گزید (همو، «كتابشناسی»، همانجا). در 1915 م در مقام معاونت كتابداری بخش نسخ خطی شرقی در موزۀ آسیایی پترزبورگ مشغول به كار شد و در همین سمت بارها به آسیای مركزی سفر كرد و هزاران نسخۀ خطی فارسی و عربی برای آن موزه فراهم آورد. در همین موزه نخستین بار به مجموعه ای از متون اسماعیلی كه در 1914 م توسط زاروبین، متخصص لهجههای تاجیكی، جمعآوری شده بود، دست یافت كه موجب آشنایی او با ادبیات اسماعیلی شد (همو، 665).
ایوانف در 1918 م/ 1297 ش روسیه را ترك گفت و دیگر هرگز به سرزمین مادری بازنگشت (همو، «اسماعیلیه»، همانجا). وی پس از ترك روسیه تا 1920 م/ 1299 ش در خراسان اقامت گزید؛ سپس به تابعیت انگلستان درآمد و به هندوستان رفت. زندگی 40سالۀ او در هند همه به تحقیق و همكاری با اسماعیلیان آن دیار گذشت؛ چنانكه در تأسیس جامعۀ اسماعیلی بمبئی در 1946 م/ 1325 ش نقش مهمی ایفا كرد و با آن انجمن و شخص آقاخان به همكاری پرداخت و كتابی دربارۀ دژهای الموت نیز نوشت («ولادیمیر ... »، 469). در 1922 م نخستین اثر مهم اسماعیلی او در آنجا منتشر شد. وی در این اثر كه اسماعیلیتیكا نام داشت، نخستین بار شماری از متون اسماعیلی نزاری را انتشار داد. ایوانف در مسیر مطالعات خود با بسیاری از اسماعیلیان هند و نواحی مجاور، به ویژه بدخشان و جیحون علیا، آشنا شد و از این طریق به بسیاری از متون اسماعیلی دست یافت. در همین دوره، اولین بار فهرست جامعی از متون اصیل شاخههای مختلف فرقۀ اسماعیلیه با عنوان «راهنمای ادبیات اسماعیلی» منتشر كرد (دفتری، 666؛ همو، «كتابشناسی»، 56). در 1933 م با كمك برخی از دوستان اسماعیلی خود «انجمن تحقیقات اسلامی» بمبئی را تأسیس كرد و 5 اثر مهم اسماعیلی خود را، بین سالهای 1933 تا 1942م در مجموعۀ انتشارات آن انجمن به چاپ رساند (همانجا). یكی از وجوه مهم تحقیقات ایوانف آن است كه وی نگرش دانشمندان و محققان پس از خود را دربارۀ این فرقه كه اساساً مبتنی بر منابع مخالفان اسماعیلیه بود، تغییر داد و در مسیری علمی افكند (لویس، 18).
ایوانف یك بار در 1928 م/ 1307 ش و دیگربار در 1937 م/ 1316 ش، از قلعۀ الموت دیدار كرد و در همین سال در ایران آثار مهمی از امامان شاخۀ نزاری فرقۀ اسماعیلیه را در قراء انجدان و كهك از نواحی محلات كشف كرد. وی حدود 20 سال بعد، با حمایت گروه تحقیقاتی اسماعیلیان افریقا (مُمبسا) به تحقیق دربارۀ الموت پرداخت و نتایج این تحقیقات را در كتابی تحت عنوان الموت و لمسر در 1960م منتشر كرد كه هنوز جامعترین بررسی باستانشناسانه و مهمترین مأخذ علمی دربارۀ قلاع الموت است. ایوانف در این مطالعات محل تقریبی قلعۀ میمون دژ را كه مقر ركنالدین خورشاه آخرین خداوند الموت بود و به دست هولاكو سقوط كرد، نشان داد (دفتری، 666-667).
تحقیقات اسماعیلی ایوانف تقریباً تمام دورههای اصلی تاریخ و سیر تحول عقاید اسماعیلیان، به ویژه شاخۀ نزاریه را در بر میگیرد. وی شماری متون كهن نزاری را كه همگی به زبان فارسی است، تصحیح، ترجمه و منتشر كرد و به این سبب، او را بنیانگذار بیرقیب مطالعات جدید نزاری دانستهاند (همانجا).
آثار منتشر شدۀ ایوانف به زبانهای فارسی، عربی، روسی، انگلیسی و فرانسه به 145 اثر میرسد (همو، 668). ایوانف در 1959 م/ 1338 ش به علت نامساعد بودن آب و هوای هندوستان به تهران آمد و 11 سال آخر عمر را در این شهر گذراند و همانجا درگذشت (برای آثار او، نك : همو، 668-674، نیز «كتابشناسی»، 55 ff.).
مآخذ
دفتری، فرهاد، «ولادیمیر ایوانف، استادی در اسماعیلیهشناسی»، آینده، تهران، 1362 ش، س 9، شم 8 و 9؛ لویس، برنارد، تاریخ اسماعیلیان، ترجمۀ فریدون بدره ای، تهران، 1362 ش؛ «ولادیمیر ایوانف»، راهنمای كتاب، تهران، 1349، س 13، شم 5-7؛ نیز: