زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

انار

اَنار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50). برخی از گیاه‌شناسان درخت انار را از گیاهان بومی ایران و سرزمینهای همسایۀ ایران ( بریتانیكا، VIII/ 105)، و برخی دیگر از رستنیهای بومـی سوریه و مصـر دانسته‌انـد (نک‍ : پورداود، اناهیتا، 268). مصریان روزگار سلسلۀ هجدهم فرعونها (از 1580 تا 1350 ق‌م) درخت انار را می‌شناختند و آن را پرورش می‌دادند، اما با توجه به اینکه این گیاه در زبان قبطی (مصری كهن) ریشۀ سامی دارد، احتمالاً باید از جایی دیگر به مصر آمده باشد (همانجا). در زمانهای قدیم، احتمالاً جِلعاد (سرزمینی در فلسطین) نیز از رویشگاههای درخت انار بوده است (دیویس، 589). 

واژۀ انار

انار واژه‌ای فارسی است كه در زبان پهلوی چندبار به كار رفته است ( شایست ... ، 71-72؛ مكنزی، 9, 230؛ مشكور، 120). در متنهای اوستایی واژۀ انار نیامده، اما به گیاهی با نام هذانئپتا یا هذانئپاتا اشاره شده است كه آن را در سنت پارسیان درخت انار دانسته‌اند (نک‍ : ویسپرد، 48؛ پورداود، تفسیر ... ، 138- 139، 146). هذانئپاتا را به معنای درخت «همیشه سبز» نیز نوشته‌اند ( وندیداد، 136؛ نیز نک‍ : مهدی حسن، 1040). 
در زبان و ادب فارسی واژه‌های نار، ناردان و ناردانه را برای میوه و دانۀ انار (معزی، 214، 598؛ ادیب صابر، 117، 128) و ناربُن و ناروَن (وَن = درخت) را برای درخت انار به كار برده‌اند (پورداود، اناهیتا، 265-266). 
انار در زبان عربی رُمّان است. برخی رمّان را واژه‌ای دخیل از زبان سریانی، و برخی هم برگرفته از آرامی دانسته‌اند (جفری، 144-145). رمان را از رَم، به معنی ترمیم و سامان بخشیدن نیز گرفته‌اند و گفته‌اند كه خاصیت میوۀ انار جلا دادن و سامان دهی دل است (طوسی، 9/ 484؛ نیز نک‍ : جفری، همانجا). به روایت كلینی 40 روز ناشتا انار خوردن دل را جلا می‌دهد و روشن می‌كند (6/ 354). در قرآن كریم 3 بار در سوره‌های (انعام/ 6/ 99، 141) و الرحمٰن (55/ 68) به رمّان اشاره شده است. 
اصل و خاستگاه واژۀ رمان هنوز ناشناخته است و به احتمال بسیار واژه‌ای غیرسامی است و سامیان آن را از زبانهای دیگر گرفته بوده‌اند (جفری، همانجا). 
شماری از شهرها و آبادیهای انار خیز در ایران و سرزمینهای جهان اسلام به نام این گیاه نامیده شده‌اند. انار، اناران، انارو، انارستان، انارستانک، انارك و انارشیرین، از جمله نام برخی از شهرها و آبادیها در سرزمین ایران است (پاپلی، 70). برخی از آبادیها و محلها نیز در سرزمین فلسطین به نام رُمّان یا رِمُّن نامیده شده‌اند ( جودائیكا، XIII/ 842). همچنین غرناطه، نام شهری در اندلس، به زبان «عجم اندلسی» به معنای انار است (یاقوت، 3/ 788؛ نیز نک‍ : تاج العروس، 5/ 191). این كلمه صورت عربی شدۀ كلمۀ اسپانیایی «گرانادا» و صورت دیگر «گراناتوم» است (پورداود، همان، 267). 

گسترۀ جغرافیایی

انار وحشی از دیرباز در سراسر جنگلهای كرانۀ دریای مازندران و جنگلهای خشك منطقۀ فارس و مناطق كردستان و بلوچستان و داخل سرزمین ایران (ثابتی، 50؛ نیلوفری، 38؛ زرگری، 2/ 344؛ ساعی، 1/ 244) و در شماری از سرزمینهای آسیایی، به خصوص آسیای غربی، بین‌النهرین، شمال افریقا و كرانه‌های دریای مدیترانه (زرگری، 2/ 343-344) می‌روییده است. 
تاریخ آشنایی ایرانیان با درختچۀ انار، و شیوۀ اهلی و بستانی كردن و پرورش آن در ایران دقیقاً روشن نیست. پلوتارك از یك ایرانی یاد می‌كند كه با دادن اناری بسیار بزرگ به اردشیر اول (سل‍ ‍466-424 ق‌م)، او را از پرورش چنین میوه‌ای شگفت‌زده كرده بود (XI/ 135؛ نیز نک‍ : پورداود، همان، 272). گفتۀ پلوتارك نشان می‌دهد كه مردم ایران در دورۀ هخامنشی در پرورش انار بستانی مهارت و ورزیدگی داشته‌اند. 
جغرافیانویسان اسلامی جسته گریخته به رویش درخت انار در گسترۀ جغرافیایی ایران و پرورش گونه‌های مختلف انارهای درشت و شیرین در انارستانهای شهرهای ایران اشاره كرده‌اند. در قدیم، ری (ثعالبی، ثمار ... ، 541)، خُجند ( حدود العالم، 395)، شهر حُلوان (ابن حوقل، 2/ 368؛ اصطخری، 165؛ قزوینی، آثار البلاد، 357)، عمان (اصطخری، 27)، ساوه و یزد (حمدالله، 62، 74) از نواحی انار خیز مشهور ایران بوده‌اند. در آغاز دورۀ عباسیان، قومس و طبرستان نیز از نواحی انار خیز معروف ایران، و در جهان اسلام شناخته شده بودند (مناظر احسن، 128). 
انار برخی از شهرهای ایران چنان پسند طبع خلفای عباسی و فرمانروایان آن دوره شده بود كه متولیان آن شهرها موظف بودند همراه خراج شهر مقداری انار هم بفرستند؛ مثلاً رازیان (مردم ری) سالی 100 هزار رطل از انارهای املیسی یا املسی (انارهای بی‌دانۀ مَلَس یا میخوش) را به دربار خلیفه می‌فرستادند (ثعالبی، لطائف ... ، 234-235). همچنین، همه ساله مردم قومس 40 هزار و مردم طبرستان 100 هزار انار، به عنوان بخشی از خراج شهرهایشان، برای هارون الرشید می‌فرستادند (مناظر احسن، همانجا). 
پولاك، طبیب دورۀ ناصری، انار ساوه را بهترین انار جهان و حتى بهتر از انارهای بی‌هستۀ پیشاور می‌دانست (ص 366). همو می‌نویسد: مردم اردستان تنها از راه تولید و فروش انار زندگی می‌گذراندند (همانجا). 
در باغهای ایران نوعهای مختلف انار را می‌پروراندند. انارهای ترش، شیرین، میخوش، سیاه‌پوست، بی‌دانه، اَزغَند و اردستانی (ابونصری، 177)، از جمله انارهای پروردۀ معروف بوده‌اند. هر شهر و دیار نیز در پروراندن برخی از انارها شهرت داشتند؛ مثلاً، كاشان در پرورش درختهای انار زاغۀ سفید دانه و زاغۀ سرخ دانه، انار سیاه دانه، شیرین شهوار، شیرین بی‌دانه و شیرینِ سرخ پوست، انار ترش یزدی و ترش راوندی، و ترش مَلَس (كلانتر ضرابی، 194) معروف بود. 
امروزه انار در بسیاری از شهرها و آبادیهای ایران، به خصوص آبادیهای حاشیۀ كویر كاشته می‌شود. انارهای ساوه، قم، تفت، عقدای یزد، بَجستان خراسان، فین كاشان، انار بی‌دانۀ سُرخۀ سمنان و انار سیاه دانۀ ساوه بیش از انارهای نواحی دیگر ایران مرغوبیت و شهرت دارند ( فرهنگنامه ... ، 4/ 2؛ سیفی، 59). 

قداست

سرسبزی و حفظ سرزندگی و جاودانگی درخت انار، به این رستنی در پنداشت بیشتر مردم جهان تقدس بخشیده است، و آن را مادر زمین و زهدان طبیعت و مظهری از بركت و باروری و فراوانی و جاودانگی پنداشته‌اند (مهدی حسن، 1041). پردانگی میوۀ آن را هم نماد بركت و باروری به شمار آورده‌اند (همو، 1039؛ دراور، نیز نک‍ : فره‌وشی، 65). از این رو، درخت انار و میوه و شاخه‌های آن در اسطوره‌های بیشتر اقوام جهان و ادیان الٰهی مقدس شمرده شده‌اند. 

در اساطیر

مردم دوران باستان، گیاهان و درختانی را كه می‌پنداشتند ایزد یا الهه ای آنها را كاشته، یا از خون الٰهه یا قهرمانی اسطوره‌ای یا حماسی روییده است، مقدس می‌شمردند (یادداشت مؤلف). بنابر اساطیر یونانی، آفرودیته، رب النوع عشق، درخت انار را به دست خود در جزیرۀ قبرس كاشت (پورداود، اناهیتا، 271)، و از ریختن خون دیونوسوس كه او را باكوس (رب النوع تاكستان و شور و جذبۀ عارفانه) هم خوانده‌اند، درخت انار سر برآورد (فریزر، 389). 
بنابر اساطیر ایرانی، از فروریختن خون سیاوش بر زمین، به گفتۀ فردوسی «گیاهی برآمد همانگه ز خون» كه آن را گیاه سیاوشان یـا «خون سیاوشان» خواندند (نک‍ : 3/ 664). در بیستون درخت اناری روییده بود كه آن را «انار فرهاد» می‌نامیدند. در افسانه‌ای آمده است كه فرهاد از شنیدن خبر مرگ شیرین تیشه بر سرش زد. دستۀ تیشه كه از چوب انار بود، بر زمین افتاد و در خون فروریختۀ فرهاد بر خاك رویید. میوۀ این درخت را كه می‌شكافتند، اندرونش سوخته و خاكستر بود ( برهان ... ، ذیل انار فرهاد). 
درخت انار را مانند افدرا گیاه جاودانگی به شمار آورده‌اند (مهدی حسن، 1035، 1041). برخی افدرا را همان گیاه مقدس هَئومه یا هوم (در سنسكریت: سومه) دانسته‌اند. آریاییان قدیم و سپس پیروان دین مزدیسنا پایگاهی ایزدی برای آن می‌پنداشتند و شیرۀ آن را مقدس می‌شمردند (معین، 1/ 50، حاشیۀ 1). بنابه برخی روایتها، از جمله روایت كتاب زراتشت نامه، زردشت یك دانه انار به اسفندیار داد و اسفندیار با خوردن آن رویین تن شد و دیگر زخمی بر او كارگر نیفتاد (بهرام‌پژدو، 77). 

در ادیان

انار در دین مزدیسنا از درختان مینوی و از عناصر مقدس و خجسته به شمار می‌رود و زرتشتیان شاخه و میوۀ آن را در مناسك و آیینهای دینی خود به كار می‌برند. بَرسَمی كه زرتشتیان در آیینهای عبادی به دست می‌گیرند، بنابر متنهای متأخر زرتشتی، از تركه‌های درختان اناری است كه معمولاً در آتشكده‌ها می‌كاشتند (معین، 1/ 400-401؛ نیز نک‍ : پورداود، همان، 274). درخت انار و برسم فراهم آمده از تركه‌های انار را ماه درختی مؤنث دانسته‌اند كه در آن رمز و نشانۀ جاودانگی و باروری نهفته است (مهدی حسن، 1041). در قدیم آب مقدس زوهر یا زور را با فشردۀ هذانئپاتا (شیرۀ گیاه انار) یا شیرۀ گیاه هوم می‌آمیختند و در مراسم دعا خوانی یسنه به كار می‌بردند (پورداود، تفسیر، 146؛ نیز نک‍ : مینوی خرد، 104-105). شربت مقدس هوم را نیز از شیرۀ شاخه‌های گیاه هوم ساییده شده با شاخۀ درخت انار می‌ساختند (موله، 69). 
ایرانیان به هنگام به جا آوردن مناسك دینی، چوب درخت انار را می‌سوزاندند (مهدی حسن، 1042). در خوانهای نوروزی و مهرگان، هفت شاخۀ درخت، ازجمله یك شاخۀ انار می‌گذاشتند و به آنها تبرك می‌جستند و تفأل می‌زدند (جاحظ، 277). اكنون نیز چند شاخۀ انار (فره‌وشی، 59) یا چند دانه انار بر سر خوان نوروزی می‌چینند (یادداشت مؤلف). زرتشتیان در آیین پیوند همسری دختران و پسرانشان، به نیت و آرزوی باروری و آوردن فرزند به آنان انار می‌دهند (اوشیدری، 128). منداییها، در مراسم «پنجه» كه در 5 روز بر پا می‌دارند، بر روی خوان مراسم پنجه، انار و گندم و نان كه نمادهایی از رویش و باززایی و نوشُدگی و پیروزی زندگی است، می‌گذارند (دراور، 37). 
در عهد سلیمان نبی رسم بود كه دورادور سرستونهای معابد و كاخها را به نشانۀ قداست با نقش انار می‌آراستند. سلیمان (ع) دستور داده بود كه در كاخش دو ستون برنجی بسازند و گرداگرد آنها را در دو رج با نقش انار بیارایند (كتاب اول پادشاهان، 7: 18، 42). نشانه‌هایی از این آیینهای اولیه كه مربوط به درختان مقدس است، بر دو ستون معبد اورشلیم بازمانده بود. این ستونها با نقش انارهای تزیینی دور آنها، نشان و گواهی بر درخت زندگی بود (اسمیث، 488؛ نیز نک‍ : ERE, XII/ 457). دورادور دامن جامۀ پیشوایان مذهبی یهود را یك در میان با انارهای لاجوردی، ارغوانی و قرمز رنگ و زنگوله تزیین می‌كردند (سفر خروج، 28: 33-34). نقش انار و زنگوله بر جامۀ كاهنان بزرگ، نشان از جاودانگی و مصونیت آنان از مرگ ناگهانی در پیشگاه آفریدگار در قدس بود (همان، 28: 35؛ نیز نک‍ : ER, III/ 541). 
مسلمانان انار را میوۀ بهشتی، و آن را مقدس می‌شمارند. در قرآن كریم نیز انار از میوه‌های بهشتی دانسته شده است (الرحمٰن/ 55/ 68). در متون اسلامی به بهشتی بودن انار اشاره شده است و نخل و رمان را برترین میوه‌ها (طوسی، 9/ 484) و انارملس را یكی از میوه‌های پنجگانۀ بهشت (مجلسی، 49) دانسته‌اند. داستان رفتن حضرت علی (ع) همراه پیامبر (ص) به وادی عقیق به قصد دیدار غدیرهای آب گرفته از باران شبانگاهی و نزول خوانی پر از انار از آسمان برای ایشان و بیان پیامبر به بهشتی بودن این میوه (عمادزاده، 123-124) نشانۀ دیگری بر قداست انار نزد امت مسلمان است. 
بنابر برخی از روایتها، دانه‌ای از دانه‌های انار، بهشتی است و این دانه فقط نصیب مؤمنان می‌شود و فرشتگان آن را از كافران دور نگه می‌دارند (كلینی، 6/ 353؛ مجلسی، 50). حضرت علی (ع) به هنگام خوردن انار دستارش را زیر دستهایش می‌گسترد تا دانه‌های انار روی زمین نیفتند (كلینی، همانجا). عامۀ مردم باور دارند كه هر كس این دانۀ انار را بخورد، به بهشت خواهد رفت (برای تفصیل بیشتر، نک‍ : هدایت، 121؛ شكورزاده، 309؛ اسدیان، 235؛ صفی‌نژاد، 393). طوافان نیز انار خود را با نغمۀ «انار دارم، انار باغ بهشت» (فیلوت، II/ 283) به مردم كوچه و بازار عرضه می‌كردند. خراسانیها باور دارند اگر كسی اناری را در شب جمعه بخورد و دانه‌ای از آن بر زمین نیفتد تا 40 روز شیطان به او نزدیك نخواهد شد و پس از مردن، به بهشت خواهد رفت (شكورزاده، همانجا). مردم لرستان و ایلام خوردن انار را ثواب می‌دانند و در شبهای جمعه انار برای مردگانشان خیرات می‌كنند (اسدیان، همانجا). 
مردم ایران تك درخت رسته بر سر تپه‌ها، كوهها و در زیارتگاهها، به خصوص انار را مقدس، و نشانه‌ای از وحدت و ذات الٰهی می‌انگارند و به آن دخیل می‌بندند و از آن مرادخواهی می‌كنند (یادداشت مؤلف؛ نیز نک‍ : فره‌وشی، 65). مردم ایلات و عشایر و روستاهای كرمان چوب انار را بركت‌زا می‌پندارند و از آن چوبِ مشك‌زنی می‌سازند (فرهادی، 324). خوردن انار یاسین (اناری كه در عید نوروز 40 یا 100 بار سورۀ یٰس بر آن خوانده و دمیده باشند) را تداوم‌بخش تندرستی در طول سال می‌پنداشتند ( غیاث‌اللغات، آنندراج، ذیل انار یاسین). شیرازیها با خوراندن انار یاسین به كودكانشان، آنان را از شیر می‌گرفتند (فقیری، 69). 

كاربرد پزشكی

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.