املش
اَمْلَش، بخش و شهری به همین نام در شهرستان رودسر واقع در جنوب شرقی استان گیلان.
بخش املش
این بخش یكی از بخشهای سه گانۀ شهرستان رودسر است ( سازمان تقسیمات ... ، 41) كه در 1358ش از دهستان به بخش تبدیل شد (بدیعی، 2/ 250) و هم اكنون با 148 آبادی دارای سكنه، مشتمل بر 5 دهستان املش شمالی، املش جنوبی، شبخوس لات، سُمام و كُجید است. مركز هر یك از دهستانها به ترتیب عبارتند از كهنه گوراب، حاجیآباد، شبخوس لات، ملكوت و كجید ( آمارنامه ... ، 56).
املش از لحاظ طبیعی از دو قسمت كوهستانی و پست یا هموار تشكیل میشود (سرتیپپور، 52). مناطق كوهستانی آن در جنوب املش و در دهستان سمام قرار گرفته است. گركو رود و سمام كوه از رشتهكوههای البرز در این ناحیه هستند (رابینو، 403؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 27). سمام كوه كه دهستان سمام را در برگرفته است، تا 250‘2 متر ارتفاع دارد و یكی از مرتفعترین قلل استان گیلان به شمار میرود ( آمارنامه، 2). منطقۀ جلگهای و پست املش شامل مراتع وسیعی است (بازن، 235، نقشه).
آب و هوای املش به طور كلی معتدل و مرطوب، و متوسط بارندگی سالیانۀ آن حدود هزار میلیمتر است و نقاط مرتفع و كوهستانی آن دارای دمای كمتر و بارش بیشتر است ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 2/ 24؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 27- 28).
شلمانرود و پلرود (پلورود) مهمترین رودخانههای این منطقهاند. پل رود بزرگترین رودخانۀ شرق گیلان است ( كتاب گیلان، 1/ 179). این رودخانهها از دامنههای شمالی البرز سرچشمه میگیرند و پس از طی مسیری با شیب زیاد به دریای خزر میریزند (همانجا؛ جغرافیا ... ، 2/ 1034؛ مبشری، 51-52، 58). درختان انار ترش، انجیر، ازگیل (كندوس)، فندق، گردو، توسكا، افرا، راش، شرم، بلوط، ممرز، توت، ون و آزاد از رستنیهای مهم این ناحیهاند. همچنین گیاهان دارویی از قبیل گل بنفشه و ختمی، گل گاوزبان و كود كوتو در اكثر نقاط املش میرویند. از جانوران و پرندگان روباه، شغال، گرگ، سمور، خرگوش، تیهو و سار را میتوان نام برد. آب كشاورزی املش از شلمان رود و رودسر تأمین میشود ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 27).
بخش املش با 133‘8 خانوار و 553‘41 نفر جمعیت از 264‘21 مرد و 289‘2 زن تشكیل میشود. دهستان شبخوس لات با 238‘13 نفر اهالی، پرجمعیتترین دهستان این بخش به شمار میرود ( آمارنامه، 93). مردم بخش املش مسلمان و پیرو مذهب شیعه هستند و به گویش گیلكی تكلم میكنند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا).
اهالی املش به دامداری، باغداری، زراعت، پرورش طیور، زنبور عسل، چایكاری و ماهیگیری اشتغال دارند ( فرهنگ آبادیها ... ، 16). دامداری در نقاط كوهستانی و مرتفع (دهستان سمام)، و باغداری و زراعت در نقاط پست متداول است. دامداری این ناحیه سنتی، و برپایۀ پرورش گاو و گوسفند و بز است؛ بنابراین، دامداران این ناحیه برای تهیۀ علوفه ناچارند كه دامها را در تابستان به مراتع سردسیر، و در زمستان به مراتع گرمسیر كوچ دهند. مهمترین مراتع تابستانی املش چاك دشت، كرف، كلمازیر و كش، و مراتع زمستانی آن پیل دره، سیاه رود، چنگول و گرماب رود است. حصیربافی، پشمریسی و ابریشمتابی نیز در میان اهالی املش رواج دارد ( فرهنگ جغرافیایی ایران، همانجا؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 27- 28).
معدن «یا علی گوابر» كه در روستایی به همین نام قرار گرفته، تنها معدن مهم بخش املش است كه مادۀ كانی آن میكا بیوتیت است و در صنعت لوله، كاغذ، لاستیك و عایقسازی و حفاریهای صنعت نفت به كار میرود ( آمارنامه، 236؛ كتاب گیلان، 1/ 296-297).
بقاع سادات ابراهیم، حسین، نصیرالدین و علی كیا فرزندان امام موسى كاظم (ع) (ستوده،2/ 294-295)، و پلهای خشتی تمیجان و شاه عباس در روستاهای تمیجان و بلاردكان، خانههای قدیمی احمدعلی، تقی و امانالله صوفی و علی اكبرخان پیر كوهی و آستانۀ گاچاور مهمترین آثار تاریخی املش به شمار میروند (همو، 2/ 296، 337؛ كیانی، 171).
شهر املش
این شهر مركز بخش املش است و در 12 كیلومتری جنوب غربی رودسر و 84 كیلومتری رشت واقع است ( شناسنامه ... ، 3/ 33؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 2/ 24).
این شهر با 35 متر ارتفاع از سطح دریا در °37 و ´4 عرض شمالی و °50 و ´11 طول شرقی، و در جلگهای سرسبز كنار دامنههای شمالی ارتفاعات البرز قرار گرفته است (پاپلی، 68؛ شناسنامه، همانجا؛ مفخم پایان، 35). آثار و اشیاء باستانی به دست آمده از املش نشان میدهد كه در اوایل هزارۀ نخست قم مسكون بوده است.
املش زمانی مركز استقرار مالكان و رؤسای خاندان صوفی بود (املشی، 35؛ سرتیپپور، 52). خانهای صوفی املش به تحریك دولتیارخان، پسر خلیل سلطان، در عهد صفویان سر به شورش برداشتند، ولی به زودی توسط شاه عباس اول سركوب شدند. سپس پادشاه صفوی گروهی از آنان را به قندهار و گروهی دیگر را زیر نظر ولی سلطان صوفی به رانکوه كوچاند (املشی، 34؛ اسكندربیك، 451، 499، 536).
ایل صوفی تا پایان اقتدار صفویان اعتبار و منزلت خاصی داشت، به طوری كه بر كل نواحی شرق گیلان (دیلمان و رانکوه) فرمان میراند، اما پس از به قدرت رسیدن نادرشاه افشار قدرت و نفوذ خود را از دست داد (املشی، 37). نادر كه از حضور كردهای مهاجر ساكن در املش و مناطق دیگر رانکوه ناراضی بود، گروههای تازهای از كردهای گروس و اطراف كرمانشاهان را برای تضعیف صوفیها به كلاردشت و كجور كوچاند. با به قدرت رسیدن آقا محمدخان قاجار مجدداً گروه دیگری از كردهای خواجوند و لرهای نقاط سردبند و سیلاخور برای تضعیف قدرت صوفیها به این منطقه كوچانده شدند (یوسفینیا، 352-353).
به گفتۀ ادموندز، جهانگرد بریتانیایی كه در اواخر دورۀ قاجار به املش سفر كرده است، شمار خانههای این دهكده 100 باب بوده است كه 200 خانوار از خاندان صوفی در آنها زندگی میكردهاند. همو املش را به لحاظ برخورداری از مناظر طبیعی و مسكونی زیبا با مناظر طبیعی بریتانیا مقایسه میكند (نک : طاهری، 68- 69).
در جریان مبارزات ضد استعماری نهضت جنگل، مردم املش از جنگلیها حمایت كردند (كوچكپور، 18؛ یوسفینیا، 629).
طبق آمارنامۀ سال 1373 ش، برآورد جمعیت شهر املش 423‘12 نفر بوده (ص 81) كه نسبت به سرشماری سال 1365ش، 935‘2 نفر افزایش داشته است. براساس سرشماری سال 1365ش، 6/ 74٪ جمعیت بالاتر از 6 سال شهر باسواد بودهاند كه درصد مردان با سواد 2/ 82 و زنان 6/ 66 بوده است ( سرشماری ... ، 18).
شهر املش دارای 6 دبستان، 11 مدرسۀ راهنمایی و دبیرستان، 5 مسجد، یك درمانگاه، یك پارك عمومی، دو كارخانۀ چای خشك كنی، 5 كارخانۀ شالی كوبی و 3 كارخانۀ چوب بری است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 28- 29).
در املش آثار باستانی مهمی همچون كوزههای زرین و گلی از اشكال حیوانات، مجسمه و سلاحهای انسان به دست آمده است كه از جنس برنز، نقره و طلا ساخته شدهاند. این اشیاء باستانی در جریان حفاریهای غیرمجاز و یا توسط باستانشناسان از گورستانها به دست آمده است (گیرشمن، 31- 38؛ كالیكان، 24-25؛ ستوده، 2/ 361؛ ایرانیكا). از مقایسۀ این اشیاء با آثار باستانی سایر مناطق میتوان زمان آنها را به اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ نخست قم تخمین زد (همانجا؛ پارو، 236-237؛ «گنجینه ... »، 95-96؛ معصومی، 58). جامهای زرین به دست آمده از این ناحیه عمدتاً شبیه جامهای باستانی لرستان هستند (كالیكان، 28- 29). اشیاء باستانی املش در مقایسه با اشیاء باستانی مارلیك از لحاظ شیوه و زمینه دارای تفاوتهایی است، اما در استفاده از اشكال حیوانات مشتركند (همو، 24؛ «گنجینه»، همانجا).
در 1961 م/ 1340 ش طی برگذاری نمایشگاهی در پاریس عبارت «فرهنگ (هنر) املش» كه احتمالاً متعلق به مناطق جغرافیایی دیلمان و اطراف آن است، برای نخستین بار مصطلح گردید ( ایرانیكا؛ گیرشمن، 27). با نمایش سفالینهها و اشیاء فلزی املش به سال 1964 م/ 1343 ش در موزۀ نوشاتل سویس، هنر املش شناخته شد («هنر ... »، 3؛ «گنجینه»، 94).
از مشاهیر بنام املش میرزا ابوالقاسم، معروف به ملاباشی و ملقب به فصیح المتكلمین است كه از علما و فضلای معروف گیلان به شمار میرود. وی در املش تولد یافت و در ادبیات فارسی و عربی، هیأت، ریاضی و نجوم استاد بود. فصیح المتكلمین همچنین دارای خط نسخ و نستعلیق خوش بود (املشی، 50).
مآخذ
آمارنامۀ استان گیلان (1373ش)، سازمان برنامه و بودجۀ استان گیلان، تهران، 1375 ش؛ اسكندربیك منشی، عالمآرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ املشی، بهاءالدین، گوشههایی از تاریخ گیلان، تهران، 1352 ش؛ بازن، مارسل و دیگران، گیلان و آذربایجان شرقی، ترجمۀ مظفر امین فرشچیان، تهران، 1365 ش؛ بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1367 ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور، مشهد، 1367 ش؛ جغرافیای كامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ رابینو، ه.. ل. ، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، تهران، 1357 ش؛ سازمان تقسیمات كشوری جمهوری اسلامی ایران، دفتر تقسیمات كشوری، تهران، 1374ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351 ش؛ سرتیپپور، جهانگیر، نامها و نامدارهای گیلان، رشت، 1370 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1365 ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان رودسر، مركز آمار ایران، تهران، 1367 ش؛ شناسنامۀ شهرهای كشور (1364 ش)، استان گیلان، مركز آمار ایران، تهران، 1365 ش؛ طاهری، ابوالقاسم، جغرافیای تاریخی گیلان، مازندران و آذربایجان (از نظر جهانگردان)، 1347 ش؛ فرهنگ آبادیهای كشور (1365 ش)، شهرستان رودسر، مركز آمار ایران، تهران، 1368ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور (رشت)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1371 ش، ج 16؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان یكم، سازمان جغرافیایی كشور، تهران، 1328 ش؛ كالیكان، ویلیام، مادیها و پارتیها، ترجمۀ گودرز اسعد بختیار، تهران، 1350 ش؛ كتاب گیلان، به كوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش؛ كوچكپور، صادق، نهضت جنگل و اوضاع فرهنگی ـ اجتماعی گیلان و قزوین، رشت، 1369ش؛ كیانی، محمدیوسف، معماری ایران (دورۀ اسلامی)، تهران، 1368 ش؛ گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1364 ش؛ مبشری، فریدون و دیگران، ارزیابی وضع موجود و امكانات توسعۀ منابع آب، تهران، 1351 ش؛ معصومی، غلامرضا، باستانشناسی ایران، تهران، 1355 ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ آبادیهای ایران، تهران، 1339 ش؛ یوسفینیا، علیاصغر، تاریخ تنکابن، تهران، 1370 ش؛ نیز:
Amlash Art, Berne, 1967; Iranica; Parrot, A., «Animaux et céramique d’Amlash», Syria, Paris, 1963, vol. XL; Trésors de l’ancien Iran, Geneva, 1960.
جعفر اسحاقی تیموری