ام الکتاب
اُمُّ الْكِتاب، یكی از كتابهای مقدس و سرّی اسماعیلیان منطقۀ جیحون علیا در آسیای مركزی كه به زبان فارسی نوشته شده، و عمدۀ مطالب آن را پاسخهایی تشكیل میدهد كه امام محمدباقر (ع) در جواب پرسشهای شاگردان خود گفته است. امالكتاب در اصل یك اصطلاح قرآنی است كه 3 بار در قرآن به كار رفته است (آل عمران/ 3/ 7؛ رعد/ 13/ 39؛ زخرف/ 43/ 4). لغویان و مفسران منظور از امالكتاب را اصل كتاب و لوح محفوظ دانستهاند. ابوالفتوح برای معنی «ام» به معنی اصل، تركیبات «ام الولد»، «ام القرى» (مكه) و «ام المَثوى» (مُضیف) را مثال آورده است (11/ 238). ام الكتاب همچنین نام سورۀ حمد است. اما این تعبیر در اینجا عنوان كتابی است به فارسی كه در این قرن نسخههای آن در میان اسماعیلیان بدخشان در پامیر پیدا شد و ایوانف آن را برای نخستین بار براساس 4 نسخۀ متأخر در 1936 م در جلد 23 مجلۀ «اسلام» همراه با مقدمهای به انگلیسی منتشر كرد. وی قبلاً در 1932 م مقالۀ مفصلی به زبان فرانسه دربارۀ این كتاب منتشر كرده بود.
به نظر ایوانف این كتاب اصلاً با مذهب اسماعیلی ارتباطی ندارد، زیرا جای اصطلاحات اساسی مذهب اسماعیلی، مانند امامت، وصایت، نص، ناطق، اساس و غیره در آن كاملاً خالی است. دیگر اینکه از این كتاب در هیچ یك از آثار بعدی اسماعیلیان ذكری به میان نیامده است («یادداشتها ... »، 431، «ام الكتاب»، 3-4). به نظر ایوانف این كتاب اصلاً به فارسی نوشته شده بوده است، زیرا ساخت جملات و نیز اصطلاحات و تعبیرات آن حقیقتاً فارسی است و این نکته عربی بودن اصـل آن را منتفـی میسـازد (نک : «یادداشتها»، 421). زمان تألیف كتاب به نظر وی پایان قرن 5 ق (همان، 425) و یا قرنهای 4 و 5 ق است (همو، «ام الكتاب»، 3).
محل تألیف این كتاب به نظر ایوانف جنوب بینالنهرین یا شام («یادداشتها»، همانجا)، یا به احتمال قوی نزدیكیهای خلیج فارس است («ام الكتاب»، همانجا)؛ زیرا مؤلف از شهرهای جنوب عراق آگاهی كافی دارد، بحرین را میشناسد و از جزایر كوچك و مناطق خلیج فارس، مانند كرك، كیش، عمان و مسقط به خوبی آگاه است و از شهرهای شام مانند انطاكیه، ملطیه، اسكندریه، نصیبین و عسقلان اطلاعات كافی دارد، ولی از شهرهای خراسان و ماوراءالنهر نامی نمیبرد. تنها چیزی كه آن را به آسیای مركزی ارتباط میدهد رسم الخط كتاب است. لازار براساس گفتههای ایوانف به این نتیجه رسید كه محل تألیف ام الكتاب باید خوزستان یا فارس باشد (ص 124-125).
فیلیپانی رُنکونی شرقشناس ایتالیایی در 1966 م ام الكتاب را به ایتالیایی ترجمه كرد و آن را همراه با مقدمهای مفصل و حواشی در ناپل به چاپ رساند. به نظر فیلیپانی رنکونی در این كتاب آثار عقاید نوفیثاغورسی، قبّالایی، زروانی، زردشتی، ارتدكس و به ویژه افكار مانوی و بودایی دیده میشود. به گفتۀ وی این كتاب بعدها رنگ اسلامی به خود گرفته، و عقاید غُلات شیعه (خطّابیه) در آن وارد شده، و سپس به دست اسماعیلیان افتاده است (ص 885-893؛ نیز نک : صادقی، 607- 608)؛ اما دانشمندان دیگر عقاید فیلیپانی رنکونی را مورد تردید قرار دادند. به نوشتۀ مادلونگ در نقد و معرفی ترجمۀ ایتالیایی ام الكتاب، اصطلاحات و تعبیراتی كه در ام الكتاب به كار رفته، با جهانبینی غلات شیعه و به خصوص نُصیریه نزدیك است (نک : هالم، 117).
تایْدِنس دینشناس و پزشك هلندی محقق دیگری است كه به تجزیه و تحلیل این كتاب پرداخته است. وی نیز این مطلب را كه كتاب به غلات شیعه تعلق دارد، میپذیرد، ولی اضافه میكند كه كتـاب در مرز میـان دنیای اسلام و جهان یهودی ـ مسیحی ـ زردشتی قرار دارد. به نظر وی این كتاب 3 بخش دارد: مقدمه كه با لحن معتدل شیعی نوشته شده است؛ متن كتاب كه تفسیر مقدمه، و از دیدگاه غلات شیعه به نگارش درآمده است؛ بخش سوم كه پیدایش عالم را براساس عدد 10 تبیین میكند (ص 241 بب ).
به نظر هالم محقق آلمانی این كتاب از نظر افقی 4 قسمت دارد: 1. مقدمه، شامل بندهای 1-12؛ 2. شرح داستان به مكتب رفتن امام محمدباقر (ع) در 5 سالگی، ظهور فرۀ ایزدی در او و سؤال و جوابهایی كه میان او و استادش عبدالله بن سبا (در كتاب: صباح) رد و بدل شده است؛ 3. این بخش شامل بندهای 60- 248 است كه مأخوذ از مكاشفۀ جابر از اصحاب امام محمدباقر(ع) است كه اصل آن در دست نیست. در اینجا امام (ع) از اسرار خلقت، هبوط روح در جهان و از نجات روح سخن میگوید؛ 4. این بخش شامل بندهای 248- 419، و متشكل از سؤالات مختلف از امام محمدباقر (ع) است.
به نظر هالم كتاب از نظر عمودی نیز به 4 بخش تقسیم میشود كه در دورههای مختلف تهیه شده است:
1. این بخش همان مكاشفۀ جابر جُعفی است. این مكاشفه احتمالاً همان كتاب یا تفسیری است كه به جابر نسبت دادهاند و در آثار كهن ذكر آن آمده است (مثلاً نک : كشی، 192). وجود روایات مربوط به تألیف این كتاب یا تفسیر در زمان امام جعفرصادق (ع) (د 148 ق) تاریخ تألیف این قسمت از ام الكتاب را به میانۀ قرن 2 ق میرساند؛ 2. در این بخش اندیشههای عالم اصغر ـ عالم اكبر به مكاشفه افزوده شده است كه با زمینۀ اصلی آن ارتباطی ندارد. مؤلف بندهای 219- 248 و سؤالهای بعد از بند 248 را خود اضافه كرده است. تاریخ تألیف این بخش احتمالاً پایان قرن 2 ق است؛ 3. در بعضی بندهای كتاب همراه با جابر از ابوالخطاب از غلات شیعه با ستایش یاد شده است. در بند 52 میگوید: «و مذهب اسماعیلی آن است كه فرزندان ابوالخطاب نهادهاند كه تن خود را به فدای فرزندان جعفر صادق [و] اسماعیل كردند». این مطلب به شهادت نوبختی مؤلف فرق الشیعه و اشعری قمی مؤلف المقالات و الفِرق تنها درمورد آن دسته از خطابیان صدق میكند كه پس از مرگ اسماعیل پسر امام جعفر صادق (ع) به فرزند او محمد پیوستند. دیگر اینکه شكل پنجگانۀ تجلیات الٰهی كه در سراسر كتاب به چشم میخورد، در 3 مورد (بندهای 71، 74 و 96) تغییر كرده، و به 7 رسیده است تا نام عبدالله پدر حضرت محمد (ص) و ابوطالب پدر حضرت علی (ع) را نیز در بر گیرد. اینها تغییراتی است كه یك شاخۀ فرعی خطابیه، یعنی مَعْمَریه در كتاب دادهاند؛ 4. در زمانی كه نمیتوان آن را مشخص كرد، این كتاب به دست اسماعیلیان نزاری افتاده است، اما تغییراتی كه آنها در كتاب دادهاند، بسیار اندك است و از اصطلاحات پنجگانۀ عقل، نفس، فتح، جد و خیال درنمیگذرد. بعید نیست كه ام الكتاب در شام كه فرقههای غلات كوفی، یعنی اسحاقیان و نُصیریان از قرن 6 ق به بعد در آنجا با نزاریان در تماس بودند، به دست اسماعیلیان افتاده باشد كه آن را به پامیر بردهاند. در پامیر این كتاب به فارسی ترجمه شده، و در حین ترجمه نیز مطالبی به آن افزوده شده است. حداقل قسمتی از كتاب (بندهای 179-183) از عربی ترجمه نشده، و بیشك در اصل به فارسی نوشته شده است، زیرا جناسهایی كه در آن به كار رفته، و روابط صوری و آوایی برقرار شده میان كلمات، فقط درصورت فارسی بودن اصل متن قابل توجیه است (هالم، 119-124).
در اینکه بخشهایی از كتاب دراصل به عربی بوده، و بعداً به فارسی برگردانده شده است، تردیدی نیست، اما اینکه این ترجمه در چه زمانی و در كجا انجام گرفته، با بررسی دقیقتر زبان كتاب میسر است. بخشهای عمدهای نیز مستقیماً به فارسی نوشته شده، و به اصل كتاب افزوده شده است.
زبان كتاب آشكارا زبان فارسی قدیم یا فارسی كلاسیك است (زبان پایان قرن 5 و قرنهای 6 و 7 ق). وجود جمعهای مكسر عربی كه دوباره با علامتهای جمع فارسی جمع بسته شدهاند و استعمال یای شرطی در جملات غیرمحقق و استعمال « بِِ » تأكید با ماضی مطلق و ماضی نقلی و كاربرد مصدر تام بعد از فعلهای توانستن و بایستن این نکته را تأیید میكند. همچنین است كاربرد فعلهای پیشوندی كه خاص زبان فارسی به ویژه تا قرنهای 7 و 8 ق است. اما در كنار این ویژگیها بعضی خصوصیات دیگر نیز دیده میشود كه در فارسی متون خراسانی و ماوراءالنهری به چشم نمیخورد. از این قبیل است كاربرد ضمیر متصل «ـ ش» به صورت «جش» بعد از حروف اضافۀ «از، به، در، بر» به شكل: ازجش (= ازش)، درجش (= درش)، برجش (= برش)، بجش (= بهش، به او). این صورتها در 3 متن دیگر فارسی نیز آمده است، یكی در شرح فارسی شهاب الاخبار كه مسلماً در قلمرو گویشهای مركزی ایران نوشته شده است؛ دیگر در ترجمهای از قرآن به فارسی كه در آستان قدس نگاهداری میشود (شم 4)؛ و سرانجام، در ترجمۀ فارسی النهایۀ شیخ طوسی كه باز تعلق آن به فَهلۀ قدیم (قلمرو گویشهای مركزی) مسلم است (نک : صادقی، 634).
در میان لغات كتاب نیز لغات متعلق به این مناطق اندك نیست. از آن جمله است كلمات تیرست (سیصد)، دیم (صورت)، وش (روشن كه در لهجههای تاتی زنده است)، ژاله (زهره در گویش ده آورزمان در نهاوند)، گل و تول (كه در گیلكی شرقی به معنی گِلاب و گل و شل به كار میرود).
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت كه ام الكتاب در فاصلۀ قرنهای 5 تا 7 ق و به احتمال قویتر در قرن 6 ق در مناطق مركزی ایران یا فهله (ری، قم، اصفهان، قزوین و همدان) و به احتمال ضعیفتر در سرزمینهای اطراف دریای خزر به فارسی ترجمه و تحریر شده است. احتمالاً در این روزگار گروههایی از غلات شیعه در این مناطق بوده كه بعدها از بین رفتهاند و كتاب از آنان به دست اسماعیلیان نزاری افتاده است. گروههایی از نزاریان تا قرن گذشته در كهك محلات زندگی میكردند كه آقاخان محلاتی پیشوای نزاریان از آنان است (نک : همو، 635-637).
مآخذ
ابوالفتوح رازی، حسین، روض الجنان و روح الجنان، به كوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1367 ش؛ صادقی، علی اشرف، «ام الكتاب و زبان آن»، یكی قطره باران، به كوشش احمد تفضلی، تهران، 1370 ش؛ قرآن كریم؛ كشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسی، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش؛ نیز: