التفهيم لأوائل صناعة التنجيم
اَلتَّفْهیمُ لأَوائِلِ صَناعَةِ التَّنْجیم، کتابی از ابوریحان محمد ابن احمد بیرونی (ه م)، دربارۀ اخترشماری (احکام نجوم) که ابوریحان آن را چنان که خود تأکید کرده، در 420ق/ 398 یزدگردی و به خواهش ریحانه دختر حسین خوارزمی نوشته است ( التفهیم، روایت فارسی، 2، 135-136، 280، روایت عربی، 1، 104، 190).
ابوریحان کتاب را در 5 باب تنظیم کرده که 4 باب نخستین، یعنی هندسه، شمار (حساب)، حالهای آسمان و زمین (کیهانشناسی)، و اسطرلاب مدخلی است برای خواندن باب پنجم که به موضوع اصلی کتاب یعنی احکام نجوم اختصاص یافته؛ زیرا به نظر بیرونی «مردم نام منجمی را سزاوار نشود تا این 4 علم را به تمامی نداند» (نک : روایت فارسی، 2، روایت عربی، 1؛ نیز نظامی، 54). از این کتاب دو روایت یکی عربی و دیگری فارسی در دست است که به احتمال قوی هر دو آنها به قلم خود ابوریحان است. از آنجا که این کتاب برای نوآموزی فارسیزبان نوشته شده، احتمال آنکه روایت فارسی پیش از روایت عربی تألیف شده باشد، بیشتر است (برای بحث تفصیلی دربارۀ قراین تقدم هر یک از این دو روایت بر دیگری، نک : همایی، 26-40؛ نیز کرامتی، 163-165). اما دربارۀ اینکه آیا ابوریحان یکی از این دو روایت را از دیگری ترجمه کرده، یا آنکه همان مطالب را بار دیگر به زبانی دیگر نوشته است (تقریباً مشابه ترجمۀ آزاد متن، یا به تأکید قزوینی، 197، بدون آنکه یکی ترجمۀ دیگری باشد)، میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد. با این همه، تا کنون هیچ کس در اینکه روایت فارسی کار خود ابوریحان باشد، تردیدی ندارد؛ از این رو روایت فارسی التفهیم را باید یکی از کهنترین متون علمی موجود و احتمالاً کهنترین متن موجود فارسی در زمینۀ ریاضیات و نجوم دانست.
بیرونی چنان که خود گوید: التفهیم را «بر طریق پرسیدن و جواب دادن بر رویی که خوبتر بود و صورت بستن آن آسانتر» تنظیم کرده است (نک : روایت فارسی، نیز روایت عربی، همانجاها). هر بند از این کتاب با پرسشی(از سوی دانشآموز فرضی)، آغاز میشود و با پاسخ استاد به پایان میرسد. ابوریحان نه تنها در گزینش ساختار پرسش و پاسخ، که در همۀ پاسخهای خود، جنبۀ خودآموز بودن کتاب را در نظر داشته است. مثلاً باب هندسه با آنکه به خوبی از مزایای ساختار و نظم موجود در کتاب اصول اقلیدس آگاه بوده، اصطلاحاتی چون نقطه، خط، صفحه و جسم را با صورت و ترتیبی دیگرگون مطرح میکند که گرچه نمیتواند پایۀ یک دستگاه ریاضی دقیق باشد، اما برای نوآموزان ریاضیات بسیار ملموستر است (برای تفصیل، نک : ه د، 12/ 393-394؛ نیز کرامتی، 165-168).
بهرهگیری دانشمندان از التفهیم
شهمردان بن ابی الخیر رازی در کتاب فارسی روضة المنجمین (تألیف: 466ق) چند بار به التفهیم استناد کرده (از جمله دربارۀ جدول دوستی و دشمنی سیارات: ص 77-78؛ قس: التفهیم، روایت فارسی، 400-401)، و جالب آنکه در یکی از موارد (خبی و ضمیر) به بیاعتقادی ابوریحان به اینگونه مسائل نیز اشاره کرده است (ص 148: «و هر چند خواجه ابوریحان این را تارک است و گوید منجم از بهر حجت درجه اعتذار خویش فرماید»؛ قس: التفهیم، روایت فارسی، 538-539).
حسن قطان مروزی (465-548ق) نیز در کتاب فارسی کیهانشناخت (نگارش: 498ق در مرو) هم در روش تألیف و هم در نظم و ترتیب فصول و ابواب و هم در بیان مطالب از التفهیم (احتمالاً از روایت عربی آن) تقلید کرده است و گاهی همان عبارات التفهیم را با اندکی دخل و تصرف در کتاب خود آورده، در حالی که از ابوریحان نامی نبرده است (مثلاً نک : ص 94؛ قس: التفهیم، روایت فارسی، 116، روایت عربی، 88-89).
ابوالمحامد غزنوی ( ذیل) نیز در کفایة التعلیم فی صناعة التنجیم (به فارسی، تألیف: 542ق) که در واقع تلخیص باب «در حالهای آسمان و زمین» و تفصیل باب «احکام نجوم» التفهیم است، حتى شیوۀ پرسش و پاسخ ابوریحان را نیز کموبیش حفظ کرده است (برای نمونهای از آنها، نک : گ 32ب، 38ب، 39 آ،...). وی در چند مورد به التفهیم استناد جسته (مانند گ 7 آ: اندازهگیری قطر زمین توسط بیرونی در «زمین هند»؛ قس: التفهیم، روایت فارسی، 164) و البته در مواردی از جمله شمار ستارگان داخل صورت ثور و خارج صورت اسد، حرکت وسط زهره و عطارد، و نیز انواع قِران (نک : گ94 آ)، از او به نرمی و با عنوان احترام آمیز «استاد» انتقاد کرده که البته در دو مورد گویا نسخۀ خطی مورد استفادۀ ابوالمحامد اشکال داشته است.
یاقوت حموی در بابهای اول تا چهارم معجمالبلدان (جم ) آنجا که دربارۀ ربع مسکون، مساحت زمین و اقالیم سبعه سخن میگوید، بارها از ابوریحان و بهویژه کتاب التفهیم او یاد کرده، و در برخی جایها بعضی عبارات روایت عربی التفهیم را از روی دستنوشتۀ خود ابوریحان کلمه به کلمه آورده است. بجز اینها نظامی عروضی در آغاز مقالۀ سوم («در علم نجوم») چهار مقاله (ص 54) نیز از او یاد کرده است. همچنین مسعود سعد سلمان ضمن قصیدهای در مدح سیفالدوله ابوالقاسم محمود بن ابراهیم ابن مسعود حکمران غزنوی هند، گفته است(ص 333):
بسال پَنْجَهْ ازین پیش گفت بوریحان / در آن کتاب که کرده است نام او تفهیم
که پادشاهـی صاحبقران شود بجهـان / چو سال هجرت بگذشت «تی و سین و سه جیم»
«تی و سین و سه جیم» به حساب جمّل برابر سال 469ق میشود و 50 سال پیش از آن با اندکی چشمپوشی برابر با تاریخ تألیف التفهیم (420ق) است. اما این حکم نجومی که مسعود سعد به ابوریحان نسبت میدهد، در کتاب التفهیم نیست.
ولی جالبتر از همه ایرادی است که فخرالدین رازی بر تعریف ابوریحان از علم هندسه گرفته است. وی در جامع العلوم آورده است: «بوالریحان در اول کتاب تفهیم میگوید: «الهندسة علم المقادیر» و این سخن باطل است، زیرا که مهندس از احوال نقطه بحث کند، اگر چه آن از کمیات نیست، بلکه چنانکه هندسه ناظر است در کمیات متصل و احوال و خواص آن، همچنان ناظر است در احوال نقطه و خواص آن» (ص352). نخست باید گفت که فخرالدین رازی از روایت عربی التفهیم بهره برده است، و الا دلیلی نداشت که در یک اثر فارسی این عبارت را به عربی نقل کند. اما انتقاد او چندان درست نمینماید، زیرا احوال نقطه را میتوان با مقادیر بیان کرد. به طور مثال وضعیت نقطۀ دلخواه M نسبت به دایرهای به مرکز O و شعاع R را میتوان با مقایسۀ دو مقدار R و OM معلوم کرد (اگرOM
این کتاب در سالهای اخیر از روی ترجمۀ انگلیسی رمزی رایت به ایتالیایی نیز ترجمه شده است.
مآخذ
ابوالمحامد غزنوی، کفایة التعلیم فی صناعة التنجیم، نسخۀ خطی شم 138 مجموعۀ سلطانی، موجود در کتابخانۀ مرکز؛ بیرونی، ابوریحان، التفهیم، روایت فارسی، به کوشش جلال الدین همایی، تهران، 1351ش؛ همان، چ تصویری دستنویس روایت عربی و ترجمۀ انگلیسی، به کوشش رمزی رایت (نک : مل ، رمزی رایت)؛ شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، چ تصویری، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1368ش؛ فخرالدین رازی، جامع العلوم، به کوشش علی آل داود، تهران، 1382ش؛ قربانی، ابوالقاسم، بیرونی نامه، تهران، 1353ش؛ همو، تحقیقی در آثار ریاضی ابوریحان بیرونی، تهران، 1374ش؛ قزوینی، محمد، حاشیه بر چهار مقاله (نک : هم ، نظامی عروضی)؛ قطان مروزی، حسن، کیهانشناخت، چ تصویری، به کوشش محمود مرعشی نجفی، تهران، 1379ش؛ کرامتی، یونس، ابوریحان بیرونی، آزادمرد و اندیشمند، تهران، 1385ش؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، به کوشش رشید یاسمی، تهران، 1318ش؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1328ق/ 1910م؛ همایی، جلالالدین، مقدمه بر التفهیم (نک : هم ، بیرونی)؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: