اعراف
اعراف \aʾrāf\، نام هفتمين سوره از قرآن کریم، دارای 26 واحد موضوعی (ركوع)، 206 (يا 205) آيه، 325‘ 3 كلمه و 310‘14 حرف.
نام مشهور سوره از كلمۀ «الاعراف» در آيۀ 46 آن گرفته شده، زيرا كلمۀ «اعراف» فقط دو بار در قرآن كريم و تنها در اين سوره آمده است (نك : اعراف / 7 / 46- 48)؛ چنانكه بهمناسبت آيۀ 143 آن، «سورۀ ميقات»، و بهمناسبت آيۀ 172 آن، «سورۀ ميثاق»، و با توجه به حروف مقطّعۀ آغاز آن، «سورۀ المص» نيز ناميده شده است (فيروزآبادی، 1 / 203-204؛ سيوطی، الدر ... ، 3 / 412).
سورۀ اعراف، بهعنوان ششمين سوره از «سَبع طُوَل»، يعنی 7 سورۀ طـولانی آغـاز مصحف شـريـف (بـرای ايـن اصطلاح، نك : اندرابی، گ 38 ب ـ 39 الف؛ سيوطی، الاتقان، 1 / 220)، در شمار آيات، پس از سورۀ بقره، و در شمار كلمات و حروف، پس از دو سورۀ بقره و نساء، بلندترين سورۀ قرآنی است (نك : فيروزآبادی، 1 / 133، 169، 203؛ دروزه، 2 / 112). در ترتيب تلاوت، سورۀ «اعراف» ميان دو سورۀ «اَنعام» و «اَنفال» جای گرفته، و در ترتيب نزول، بنا به روايت مشهور، سی و نهمين سوره است كه پس از سورۀ «ص» و پيش از سورۀ «جنّ» نازل شده است (ابنجوزی، 116، 149). در ديگر روايات ترتيب نزول نيز، غالباً رديفهای 35 تا 38 به اين سوره اختصاص يافته است (نك : طبرسی، 5 / 405؛ خازن، 1 / 8؛ سيوطی، همان، 1 / 40-43؛ راميار، 670-671).
سورۀ اعراف را بهاتفاق مكی دانستهاند (فيروزآبادی، 1 / 203)، جز آنكه بعضی از مفسران، آيۀ 163 آن (طبرسی، 3 / 393؛ سيوطی، الدر، همانجا)، و بعضی ديگر، آيات 163 تا 170 آن را (قرطبی، 7 / 160؛ دروزه، 2 / 112، 175-176؛ قس: نيشابوری، 8 / 56) استثنا كرده، و مدنی شمردهاند. پارهای از روايات اسباب نزول نيز (نك : واحدی، 184، 188؛ طبرسی، 3 / 505-506؛ سيوطی، «لباب ... »، 167- 168) از مدنیبودن آيات 175، 187 و 204 و سياق آنها، يعنی دستكم 10 آيۀ ديگر از سوره، حكايت دارند. وجود عبارات و تعبيرات مشابه و مشترك در دو سورۀ اعراف و بقره (نك : بقره / 2 / 49، 60، نيز 58- 59؛ اعراف / 7 / 141، 160، 161-162) و گوياتر از آن جنبۀ توضيحی و تفصيلی بسياری از آيات سورۀ اعراف نسبت به آيات متناظر در سورۀ بقره (مثلاً نك : بقره / 2 / 49-54، 65-66؛ اعراف / 7 / 127-153، 163-166؛ نيز نك : ابنجوزی، 197، 244-246، 267، 282)، مانند سورۀ آل عمران (نيز نك : بقره / 2 / 21- 49، 49-63؛ قس: اعراف / 7 / 10-102، 103-171)، نزول سورۀ اعراف را در مدينه و حتى سالها پس از نزول عمدۀ آيات سورههای بقره، آل عمران، نساء و مائده محتمل میگرداند؛ چنانكه در ترتيب نزولِ روايتشده از مُقاتل از حضرت علی (ع) آخرين سورۀ مدنی تلقی شده است (راميار، 663، 670). همچنین بسيار طولانیتربودن سورۀ اعراف و غالب آيات آن نسبت به ديگر سورهها و آيات مكی، و گستردگی ويژگيهای بيانی و بلاغی آيات و سُوَر مدنی در سورۀ اعراف، مؤيد مدنیبودن بيشتر آيات اين سوره است، چنانكه توجه و شگفتی برخی از محققان و مفسران را برانگيخته است (نك : دروزه، 2 / 112؛ قطب، 3 / 1245). بدينترتيب، تنها توجيهی كه برای شهرت مكیبودن سورۀ اعراف باقی میماند، آن است كه اين سوره نيز از سورههايی است كه مطابق تعبير مشهور منسوب به ابنعباس (نك : طبرسی، 5 / 405؛ سيوطی، الاتقان، 1 / 42)، از لحاظ نزول سرآغازشان (احتمالاً آيات 1-9) در مكۀ معظمه، مكی تلقی گرديدهاند (نك : ه د، اِسراء؛ قس: دروزه، 2 / 112، 175-176).
سورۀ اعراف، با دستگاه چهارحرفی «الف، لام، ميم، صاد» از حروف مقطعۀ رمزی فواتح سور آغاز شده، و ازاينرو، قرينۀ سورۀ رعد است كه با «المر» آغاز شده است. اين همانندی در 3 حرف از 4 حرف آغازين بهپنداری نشانگر آن است كه اين دو سوره، افزون بر مضامين و موضوعات سورههای آغازشده با «الم» (نك : ه د، آل عمران)، بر مضامين و موضوعات سورۀ «ص» و سورههـای پنجگـانۀ مجموعۀ «الراآت» (نك : ه د، ابراهيم) نيز مشتملاند (نيز نك : نيشابوری، همانجا؛ طباطبايی، 8 / 2، 18 / 6).
مآخذ
ابنجوزی، عبدالرحمان، فنون الافنان، به كوشش محمد ابراهيم سليم، قاهره، 1408 ق / 1988 م؛ اندرابی، احمد، الايضاح، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ خازن، علی، لباب التأويل، بيروت، دارالمعرفه؛ دروزه، محمدعزت، التفسير الحديث، قاهره، 1381 ق / 1962 م؛ راميار، محمود، تاريخ قرآن کریم، تهران، 1362 ش؛ سيوطی، الاتقان، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ همو، الدر المنثور، بيروت، 1403 ق / 1983 م؛ همو، «لباب النقول»، همراه تفسير الجلالين، استانبول، 1342 ق؛ طباطبايی، محمدحسين، الميزان، تهران، 1389 ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البيان، صيدا، 1354 ق؛ فيروزآبادی، محمد، بصائر ذوی التمييز، به كوشش محمد علی نجار، قاهره، 1383 ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحكام القرآن، بيروت، 1965 م؛ قطب، سيد، فی ظلال القرآن، بيروت، 1402 ق / 1982 م؛ نيشابوری، حسن، «غرائب القرآن»، در حاشیۀ تفسير طبری، بولاق، 1327 ق؛ واحدی، علی، اسباب النزول، به كوشش سيد جميلی، بيروت، 1405 ق / 1985 م.