اعتضادالسلطنه
اعتضادالسلطنه \eʾtezād-os-saltane\، عليقلیخان (1234- 1298 ق / 1819-1881 م)، از شاهزادگان دانشمند و نوانديش اواسط دورۀ قاجار و پنجاه و چهارمين پسر فتحعلی شاه كه در سمت وزارت علوم و رياست ادارۀ انطباعات و مديريت دارالتأليف دولتی، خدمات ارزندهای برای گسترش فرهنگ و حمايت از دانشمندان و روشنكردن افكار و راهنمايی انديشهها بهسوی علوم جديد انجام داد. عليقلی ميرزا در هنگام مرگ پدرش (1250 ق) بيش از 13 سال نداشت (دیوانبیگی، 2 / 1291). مادرش به نام گلپيرهن خانم اصلاً از ارامنۀ تفليس بود (بامداد، 2 / 442) و دو پسر ديگر به نامهای عباسقلی ميرزا و نورالدهر ميرزا، و يك دختر به نام خاور سلطان خانم داشت (نوايی، 2 / 1294).
چون محمد شاه درگذشت، پيش از آنكه ناصرالدين ميرزا وليعهد از تبريز به تهران بيايد، مهدعليا زمام امور كشور را در دست گرفت و با همكاری اعتضادالسلطنه كارها را حل و فصل میكرد (سپهر، 3 / 5؛ خورموجی، 36-37).
اعتضادالسلطنه در طول تصدی رياست دارالفنون خدمات گرانبهايی برای توسعۀ اين مركز علمی مهم كه نقش بزرگی در بالابردن سطح دانش كشور داشت، انجام داد؛ چنانكه در 1275 ق / 1859 م، گروهی از درسخواندگان آنجا را برای ادامۀ تحصيل به اروپا فرستاد (بامداد، 2 / 443؛ مستوفی، 1 / 86). كفايت و كاردانی اعتضادالسلطنه در اين شغل موجب شد كه در 1276 ق / 1860 م بههنگام تأسيس وزارت علوم، اين وزارتخانۀ نوين را به او بسپارند. اعتضادالسلطنه در اين منصب خدمات بسيار انجام داد. چند روزنامه در همين زمان تأسيس كرد و مقالاتی به زبان فرانسه در آنها انتشار داد. فرستادن دانشجو به اروپا را ادامه داد و برای آشنايی جوانان بـا تمدن جديد كـوششها كـرد. در دارالفنـون آزمايشگاه مجهزی ايجاد كرد و معلمان فيزيك و شيمی و طبيعی را به تهيۀ برخی مواد شيميايی در كشور برانگيخت (يغمايی، 5، 16-17).
از خدمات ديگر اعتضادالسلطنه، ايجاد خطوط تلگراف در ايران بود. موضوع اين اختراع را ملكمخان كه از مدرسان دارالفنون بود، مطرح ساخت و آوازۀ آن به گوش شاه رسيد؛ او نيز اعتضادالسلطنه را مأمور كرد كه با ياری ملكمخان و كرسيس اتريشی، معلم ديگر دارالفنون، به تهيۀ ابزارها و وسايل لازم برای ايجاد خط تلگراف در تهران بپردازند. بدينگونه در 1274 ق / 1858 م، بين قصر شاه و باغ لالهزار يك خط تلگراف كشيده شد و از آن پس بهتدریج گسترش یافت (خورموجی، 236؛ افشار، 231-232).
اعتضادالسلطنه پس از انجامدادن اين خدمات مهم ــ كه در ايران بـهكلـی تـازگـی داشت ــ بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت؛ چنانكه در 1283 ق / 1866 م، بهجز مشاغل قبلی امور مربوط به صنايع و تجارت و معادن نيز به او محول شد. اعتمادالسلطنه مشاغل او را در همان سال چنين برشمرده است: وزارت علوم و صنايع و تجارت؛ رياست مدرسۀ دارالفنون، تلگرافخانه، معادن، روزنامههای دولتی و علمی، باسمهخانههای تهران و ولايات، كارخانجات؛ و حكومت ملايـر و تويسركان ( تاریخ ... ، 3 / 1884-1885). حكومت اين شهرها بدان سبب به او داده شده بود كه ماليات و عوايد آنها را به مصرف دارالفنون برساند (خورموجی، 300). حكومت بروجرد هم مدتی به او تعلق داشت (اعتمادالسلطنه، المآثر ... ، 1 / 58).
سالهای پايانی زندگی اعتضادالسلطنه همراه با شكوه و شهرت فراوان بود. در اين زمان وزارت علوم، و تقريباً تمام دواير علمی و فرهنگی كشور تحت تصدی و سرپرستی او قرار داشت. زمانیكه اعتضادالسلطنه وزير علوم شد، اين وزارتخانه، هيچ تشكيلات و تأسيساتی نداشت (مستوفی، 1 / 87؛ ظلالسلطان، 176). از مشاغل ديگر او تصدی ادارۀ بنای ديوان، مديريت دارالتأليف و رياست ادارۀ انطباعات بود (اعتمادالسلطنه، همان، 1 / 44، 46). وی گاه تصدی برخی مناصب خود را به ديگران واگذار میكرد که ازجمله مسئوليت ادارۀ تلگرافخانه را به مخبرالدوله، و ادارۀ مدارس را به نيرالملك واگذار كرده بود (صفايی، 176).
هنگامیكه ناصرالدين شاه در 1288 ق دارالشورای كبرا را تشكيل داد، اعتضادالسلطنه نيز جزو اعضای اصلی آن بود (يغمايی، 19؛ بامداد، 2 / 446). وی در 1290 ق / 1873 م با شاه به اروپا رفت و پس از بازگشت ــ وقتی در صفر 1291 / آوريل 1874 به اشاره و تشويق ميرزا حسين خان سپهسالار، مجلسی به نام مجلس تنظيمات حسنه تشكيل شد ــ مأمور اجرای اين طرح گرديد، سپس به رياست كل آن منصوب شد (آدميت، 218- 219؛ يغمايی، 19-20) و همواره از برنامههای اصلاحی ميرزا حسينخان سپهسالار جانبداری میكرد (آدميت، 251).
اعتضادالسلطنه سرانجام در شب عاشورای سال 1298 ق / 12 دسامبر 1880 م در تهران درگذشت و پيكرش را در صحن شمالی حرم حضرت عبدالعظيم (ع) به خاك سپردند (اعتمادالسلطنه، همان، 1 / 262؛ هدايت، 109).
اعتضادالسلطنه از رجال وطنخواه عصر قاجار است. از او كتابخانۀ مهمی به يادگار ماند كه پس از مرگش ميرزا حسين خان سپهسالار آن را خريد و جزو كتابخانۀ مدرسۀ خود گردانيد و اكنون در آنجا نگهداری میشود. اعتضادالسلطنه شايد بهسبب داشتن افكار نو متهم به بابيگری شده بود؛ البته علايق او به برخی سران بابيه هم از نظرها پنهان نماند. به همين سبب، چون فتنۀ باب درگرفت و اميركبير به سركوب آن پرداخت، اعتضادالسلطنه مورد مؤاخذۀ شديد صدراعظم واقع شد (اقبال، 57- 58).
آثـار
1. اكسير التواريخ؛
2. المتنبئين، كتابی در شرح زندگانی مدعيان نبوت چون مانی، مزدك، بهآفريد و ديگران؛
3. فلك السعادة، كه اعتضادالسلطنه آن را در رد سخنان منجمان و كاهنان و معتقدان به ستارهشناسی و سعد و نحس كواكب، در 3 «برج» و يك «دقيقه» نوشته است؛
4. تاريخ وقايع و سوانح افغانستان؛
5. ترجمۀ يك فصل از آثار الباقيه؛
6. جغرافيای محال مازندران؛
7. رساله در تفصيل رصدخانۀ مراغه؛
8. ديوان اشعار يا جواهر منظومه، كه بيشتر با نام شعری و تخلص او، يعنی «فخری»، شهرت يافته است؛
9. تنبيه الخواص فی مقام الاخلاص، كه یک مثنوی عرفانی در حدود 810 بيت، و متضمن داستان كلب و شغال است؛
10. نامهها يا مكاتبات منظوم، كه یک مثنوی بهشيوۀ فرهاد و شيرين وحشی بافقی است؛
11. سرگذشت امامزادگان شهر ری، در شرح احوال حضرت عبدالعظيم (ع) و عبدالله ابيض؛
12. رسالۀ سؤال و جواب با حاجی محمدكريم خان شيخی؛
13. رساله در اوقاف و وقفهای لازم در قرآن؛
14. رسالۀ گفتوگو با اميرنظام گروسی در قريۀ حصار بوعلی؛
15. منظومهای كوتاه در 200 بيت در احوال بوذاسف و بلوهر؛
16. جُنگ خطی مفصل موجود در كتابخانۀ شمارۀ 1 مجلس شورای اسلامی كه مشتمل بر رسالات و كتابها و يادداشتهای متعدد است؛
17. جنگ خطی مفصل ديگری كه اكنون در كتابخانۀ شمارۀ 2 مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود؛
18. از كارهای ديگر اعتضادالسلطنه اهتمام در تهيۀ نقشهای برای تهران بود. او به ياری مسيو كرسيس، معلم دارالفنون، و به دستياری شاگردانش در آن مدرسه اين نقشه را تدارك ديد و آن را به چاپ رساند (سيفی، 66؛ كريمان، 218). در 1305 ق / 1888 م اين نقشه بهصورت كاملتری تجديد طبع شد (همو، 224).
از خدمات ارزندۀ ديگر اعتضادالسلطنه ايجاد دايرهای بهمنظور تأليف و تدوين دائرةالمعارفی مفصل بود. اين اثر كه ناتمام مانده ــ و آنچه از آن نگاشته شده است، به نامۀ دانشوران موسوم گرديده ــ با عضويت 4 تن از معروفترين عالمان آن روزگار، يعنی شمسالعلما شيخ محمدمهدی عبدربآبادی، ميرزا ابوالفضل ساوجی، ملا عبدالوهاب قزوينی و ميرزا حسن طالقانی تأليف شده است (آرينپور، 1 / 196- 198). اين اثر مشتمل بر شرح احوال دانشمندان در شاخههای مختلف علمی است.
مآخذ
آدميت، فريدون، انديشۀ ترقی و حكومت قانون، عصر سپهسالار، تهران، 1356 ش؛ آرينپور، يحيى، از صبا تا نيما، تهران، 1355 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاريخ منتظم ناصری، به كوشش محمداسماعيل رضوانی، تهران، 1367 ش؛ همو، المآثر و الآثار، به كوشش ايرج افشار، تهران، 1363 ش؛ افشار، ايرج، سواد و بياض، تهران، 1344 ش؛ اقبال آشتيانی، عباس، «اعتضادالسلطنه و ظهور بابيه»، يادگار، تهران، 1324 ش، س 2، شم 1؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ايران، تهران، 1357 ش؛ خورموجی، محمدجعفر، حقايق الاخبار ناصری، به كوشش حسين خديوجم، تهران، 1344 ش؛ ديوانبيگی، احمد، حديقة الشعراء، به كوشش عبدالحسين نوايی، تهران، 1365 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواريخ، به كوشش جهانگير قائممقامی، تهران، 1351 ش؛ سيفی فمی تفرشی، مرتضى، تهران در آیينۀ زمان، تهران، 1369 ش؛ صفايی، ابراهيم، اسناد نويافته، تهران، 1349 ش؛ ظلالسلطان، مسعود ميرزا، خاطرات، به كوشش حسين خديوجم، تهران، 1368 ش؛ كريمان، حسين، تهران در گذشته و حال، تهران، 1355 ش؛ مستوفی، عبداللٰه، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ نوايی، عبدالحسين، مقدمه و حواشی بر حديقة الشعـراء (نك : هم ، ديوانبيگـی)؛ هدايت، مهديقلـی، گـزارش ايـران، بـه كـوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش؛ يغمايی، اقبال، وزيران علوم و معارف و فرهنگ ايران، تهران، 1375 ش.