اصطخری
اصطخری \estaxrī\، ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، معروف به کرخی، جغرافیدان پرآوازۀ سدۀ 4 ق / 10 م. وی از اهالی استخر (اصطخر) فارس بود (حمیده، 199). سال تولدش مشخص نیست. ولی سال درگذشتش با اختلاف پساز 340 ق / 951 م (همانجا)، و 346 ق / 957 م (زرکلی، 1 / 61؛ افشار، مقدمه بر ... ، 7) نوشته شده است. اصطخری پساز ابوزید احمد ابن سهل بلخی (د 322 ق) از نخستین جغرافیدانان در جهان اسلام است. گرچه نوشتههای اصطخری از صور الاقالیم ابوزید بلخی مایه گرفته، وی مطالبی بر آن افزوده است (کراچکوفسکی، IV / 194). از مصنفات اصطخری دو کتاب به نامهای صور الاقالیم (= کتاب الاقالیم) و مسالک الممالک (ترجمۀ کهن فارسی: مسالک و ممالک) بـرجا مانـده است. ظاهـراً اصطخری ابتـدا صور الاقالیم را تصنیف کرده، سپس آن را با شرح و تفصیل بیشتری تدوین نموده، و برپایۀ سنت کهن، مسالک الممالک نامیده است (افشار، همان، 7- 8؛ نیز نک : دخویه، 42-58).
در مسالک الممالک، اصطخری همانند دیگر جغرافینگاران اسلامی، تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 منطقه بخش کرده است. وی در تقسیمات جغرافیایی خویش به مناطق واقع در طول و عرضهای شناختهشده چندان عنایتی مبذول نداشته، بلکه به مناطق جغرافیایی وسیع و سرزمینهای بزرگ توجه نموده است و پساز ذکر اطلاعات عمومی پیرامون «ربع مسکون» و مساحت سرزمینها، وضع دریاها را به شرح آورده، و بهصورتی مشروح، به ذکر مختصات مناطق اسلامی عصر خویش پرداخته است، ازجمله جزیرةالعرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم (مدیترانه)، جزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مرکز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال، دیلم، خزر، دریای خزر، و سرانجام ماوراءالنهر (ص 4- 5؛ نیز نک : کراچکوفسکی، IV / 197).
اصطخری سراسر خلیجفارس و بحر عمان و بخش بزرگی از اقیانوس هند از ساحل شرقی آفریقا، زنگبار تا حدود سراندیب (سیلان) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است (نک : ص 31- 38).
وسیعترین بخش مسالک الممالک مربوط به سرزمین پارس است. درواقع، بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نهتنها به ذکر مسافتها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلکه به دژها، شهرهای حصین، آتشکدهها و رودها نیز اشاره کرده است (ص 104- 106). وی سپس به شرح دریاچهها پرداخته، و باز از خلیجفارس یاد کرده، و نوشته است: «دریای پارس خلیجی باشد از دریای محیط ... و آن را به پارس و کرمان بازخوانند» (ص 109).
وجود نسخۀ عربی اثر اصطخری در کتابخانۀ شاهرخ، فرزند تیمور، مشوق حافظابرو به نوشتن اثر جغرافیایی وی شد. حافظابرو در 817 ق / 1414 م از سوی شاهرخ مأموریت یافت تا براساس یک نسخۀ عربی (بهاحتمال از ابوزید بلخی یا اصطخری)، کتاب جغرافیایی جدیدی را به رشتۀ تحریر آورد (بارتولد، VIII / 521, 600)؛ ولی نکتهای که جلب توجه میکند، مشابهت بسیار و انطباق و نزدیکی بعضی نوشتههای حافظابرو با ترجمۀ فارسی مسالک و ممالک اصطخری است (نک : سجادی، 22-26).
چند ترجمۀ فارسی از کتاب مسالک الممالک اصطخری وجود دارد که ظاهراً اغلب آنها ترجمۀ نخستین نسخۀ کتاب است (کراچکوفسکی، همانجا). دو ترجمۀ فارسی از این کتاب بهکوشش ایرج افشار به چاپ رسیده، که یک نسخۀ آن با نام مسالک و ممالک به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانی، معروف به ابنساوجی در 726 ق / 1326 م در اصفهان کتابت شده بوده است (افشار، همان، 16). افشار در مقدمۀ کتاب از وجود 18 نسخه از کتاب اصطخری یاد کرده است (ص 11- 18). نسخۀ دیگری نیز بهترجمۀ محمد بن اسعد بن عبدالله است که ظاهراً «تستری» معرفی شده است (نک : همو، «گزارش»، 13-33). این نسخه با نام صور البلدان معرفی شده، که افشار آن را خطا دانسته، و بهمنظور پرهیز از خلط و التباس، آن را با عنوان مسالک و ممالک منتشر کرده است (همان، 15). ظاهراً تاریخ پایان کتابت آن قدیمتر از نسخۀ محمد بن سعد بن محمد نخجوانی بوده، و در 696 ق / 1297 م انجام پذیرفته است (همان، 19).
مآخذ
اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، بهکوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ افشار، ایرج، «گزارش»، مسالک و ممالک اصطخری، ترجمۀ محمد بن اسعد بن عبدالله تستری، تهران، 1373 ش؛ همو، مقدمه بر مسالک و ممالک (نک : هم ، اصطخری)؛ حمیده، عبدالرحمان، اعلام الجغرافیین العرب و مقتطفات من آثارهم، دمشق، 1404 ق / 1984 م؛ زرکلی، اعلام؛ سجادی، صادق، مقدمه بر ج 1 جغرافیای حافظابرو، به کوشش همو، تهران، 1375 ش؛ نیز:
Barthold, W. W., Sochineniya, Moscow, 1973; De Goeje, M. J., «Die Istakhrī-Balkhī Frage», ZDMG, 1871, XXV; Krachkovskii, I. Yu., Izbrannye Sochineniya, Moscow / Leningrad, 1957.