اسپرک
اِسپَرَک \ esparak\ ، هریک از گونههای مختلف سَردهای (جنسی) از گیاهان غالباً معطر علفی یک، دو و چند ساله، و شماری گیاه بوتهای از تیرۀ اسپرکیان (اسپرکها)، که غالباً بومی منطقۀ مدیترانه و جنوب غربی آسیا هستند. این سرده بیش از 60 گونۀ مختلف دارد که دستکم 10 گونۀ آن در ایران نیز میروید و از آن میان، رویش 2 گونه منحصر به ایران است (مظفریان، 454-455).
نام علمی این سرده (Reseda) از واژۀ لاتین resēda گرفته شده، که نام گیاهی است که رومیان آن را دارای خواص درمانی میدانستند (نک : «فرهنگ...»، ذیل resēda). واژۀ لاتین resēdō به معنی درمان کردن و آرام کردن نیز از همین نام گرفته شده است، زیرا در روزگاران کهن، این گیاه به صورت ضماد برای درمان کوفتگی و ضربدیدگی به کار میرفت (همان، ذیل resēdō؛ نیز، نک : مارافیوتی، 203). در متون کهن عربی و فارسی، این گیاه را زریر/ زریره نامیدهاند؛ اما برخلاف تصور پژوهشگران 2 سدۀ اخیر، وَرس (در متون فارسی معاصر، بیشتر بـه صورت وَرث) نـام دیگـر اسپـرک نیست (نک : ادامۀ مقاله).
مشهورترین گونۀ اسپرک، اسپرک زردنما یا اسپرک زردرنگ با نام علمی رِسِدا لوتِئولا ست. این گونه، گیاهی است 2 یا چند ساله، بومی اروپا و آسیا، بهویژه منطقۀ مدیترانه (آنجلینی، 199-200) که میتواند بهعنوان منبعی برای رنگدانههای زرد در رنگرزی الیاف طبیعی، مانند پشم و ابریشم، به کار رود. وجه تسمیۀ نام دیگر این گیاه، یعنی علف رنگرزان، نیز همین است. در بخش هوایی این گیاه (ساقه، برگ و گل) انواع مختلفی از فلاوُنوئید تولید میشود که مهمترین آنها لوتئولین است (دربارۀ وجود مشتقات مختلفی از فلاونوئیدها در این گونه و گونههای دیگر اسپرک، نک : براهال، 778). رنگ لوتئولین بسیار پاینده و ثابت است. این ماده از روزگار رومیان در کارگاههای نساجی انگلستان و گُل (فرانسه) کاربرد داشته است (وایلد، 8؛ رابینسن، 447).
کاربرد اسپرک در رنگرزی الیاف پشم بهکاررفته در فرش، در ایران نیز سابقهای دیرینه دارد. برای رنگ کردن الیاف به رنگ زرد، میتوان از برگ مو و پوست انار نیز استفاده کرد که اولی رنگی ملایمتر از رنگ زرد اسپرک، و دومی رنگی تیرهتر به دست میدهد. برای به دست آوردن طیفهایی متفاوت از رنگ سبز نیز میتوان الیاف را نخست با اسپرک و سپس با نیل رنگ کرد (استون،32؛ قس: آذرپاد، 157؛ دانشگر، 55-56). در سالهای اخیر و با رواج رنگهای دارای پایۀ شیمیایی، بهرهگیری از رنگهای با پایۀ گیاهی در ایران و کشورهای دیگر تقریباً از رونق افتاده بود، اما امروزه به سبب مشکلات زیستمحیطی ناشی از بهکارگیری رنگهای شیمیایی، بار دیگر به آنها توجه ویژه میشود (آنجلینی، 200). پژوهشگران با توجه به ویژگیهای خوب این گیاه در کشاورزی، کاشت آن را با هدف جایگزینی رنگهای شیمیایی با رنگهای طبیعی، به عنوان فعالیتی اقتصادی پیشنهاد میکنند (همو، 206). امروزه کشورهای ایران، هند و تایلند از صادرکنندگان این گیاهاند (همو، 200).
دیگر گونۀ مشهور اسپرک، اسپرک زرد (یا مطلقاً اسپرک) با نام علمی رسدا لوتِئا ست که در بسیاری از مناطق جهان، از جمله ایران، علفی هرز و پر دردسر برای کشاورزی به شمار میآید (هریس، 196-197). این گونۀ گیاهی معمولاً دو ساله، بدون کرک، با بلندایی میان 30 تا 70 سانتیمتر و با انشعابهای بسیار، و ریشهای عمیق و ساقههای عمودی و بسیار زود رشد است که هرکدام به چندین گل ختم میشود (همو، 196؛ مقدم، 71). دانههای آن در غلافی است که به طور متوسط، 14 تا 24 دانه دارد. هر گیاه به طور متوسط، 14 هزار دانه تولید میکند و تا 220 هزار دانه برای یک گیاه نیز گزارش شده است. بذرها پیش از بهار جوانه میزنند و در برخی موارد، جوانهزنی در پاییز نیز گزارش شده است (هریس، همانجا). توانایی سازگاری این گیاه با محیط پیرامونش بسیار، و در نتیجه، مبارزه با آن دشوار است. برای این کار باید ریشۀ آن را به طور کامل از خاک بیرون آورد که با توجه به ریشههای عمیق این گیاه، کاری دشوار است. اگر بخشی از ریشۀ کنده شده در زمین باقی بماند، به سرعت، گیاه جدیدی رشد خواهد کرد (همو، 197).
اما بر اساس پژوهشهای م. ر. مقدم، همین ویژگیها موجب میشود که اسپرک زرد بهعنوان پوشش گیاهی مراتع خشک و نیمهخشک در سرزمینهایی مانند ایران بسیار مناسب شود. در واقع اسپرک به خوبی خود را با اقلیم ایران تطبیق داده، و یکی از نخستین گیاهانی است (آغاز رشد در اواخر اسفند) که در مراتع خشک و نیمهخشک سر بر میآورد. بذر اینگونۀ اسپرک همچنان که گفته شد، بسیار فراوان است و حتى در بدترین و خشنترین شرایط، به سادگی جوانه میزند. گلهای آن که تقریباً از میانۀ فروردین میشکفند، برای زنبورهای عسل بسیار جذاباند و چهارپایان نیز به خوردن این گیاه علاقه دارند. از اینرو، اسپرک زرد هم برای چرا و هم برای ذخیرهسازی علوفه، گیاهی بسیار مناسب به شمار میآید. این گیاه همچنین برای احیای پوشش گیاهی ایران و سرزمینهای مشابه نیز بسیار مناسب است؛ و گذشته از این، با توجه به ریشۀ عمیقی که دارد، برای حفظ پوشش آبخیزهای دارای فرسایش بسیار نیز گزینهای مناسب است (مقدم، 71-72).
در پزشکی کهن و سنتی
ابوریحان بیرونی در الصیدنة، ذیل زریر، آورده است که آن را به فارسی اسفرک (معرب اسپرک) گویند و آن شکوفۀ گیاهی است که در کوههای جوزجان میروید (ص 311). اما ابوبکر کاسانی، مترجم این اثر به فارسی، در افزودههای خود آورده است که «اسپرک را نبات (= رویش) اختصاص به کوه جوزجانان ندارد، بلکه منبت او در مواضع دیگر بسیار است ]و در جملۀ بلاد فرغانه بیابند[ (ص 337). در متون دیگر داروشناسی دورۀ اسلامی، گویا بدان سبب که در جهان اسلام، اسپرک/ زریر کاربرد دارویی چندانی نداشته است، بهندرت به این گیاه پرداختهاند. حاجی زین عطار گوید که زریر را به شیرازی اسفرک نامند و جهت رنگ زرد صباغان استعمال میشود (ص 205) و حکیم مؤمن و عقیلی نیز آوردهاند که زریر را به فارسی (عقیلی: به شیرازی) اسفرک و به یونانی ارجیقن (حکیم مؤمن: ازحبقین) نامند. گیاهی است که ساق آن به اندازۀ یک وجب و گل آن زرد و گرد، شبیه به گل عصفر برّی با اندک خارهای نرم، برگ آن زرد مایل به سپیدی و کوچک، و بیخ آن بیش از یک وجب و طعم آن نیز شبیه به کنگر. طبع آن سرد و خشک است با اندک حرارتی. جلادهنده و تحلیلکنندۀ صلابات، مسکن دردها، مدرّ بول و گشایندۀ گرفتگیهاست. نوشیدن نیم رطل از جوشاندۀ آن با مویز، در 3 روز متوالی برای سپرز (طحال) و یرقان و استسقا مفید است و یک اوقیه از معجون آن با عسل نیز همین اثر را دارد. ضماد جوشاندۀ آن با آرد جو برای ورمهای گرم بسیار مفید است و خاکستر آن نیز برای جَرب و زخمها سودمند است. عوارض جانبی آن را با سکنجبین میتوان کاهش داد. صباغان نیز از آن برای رنگ زرد استعمال میکنند (حکیم مؤمن، 444-445؛ عقیلی، 471).
یوهان لوییس شلیمِر در فرهنگ دارویی مشهور خود، اسپرک را با ورث (ورس در متون کهن) یکی دانسته (p. 486)، و پژوهشگران معاصر (مظفریان، 454-455؛ میرحیدر، 284-286) هم در برابر دانستن این دو گیاه و هم در املای واژه از وی پیروی کردهاند. در حالی که در هیچیک از متون کهن داروشناختی فارسی یا عربی نه به یکی بودن ورس با اسپرک/ زریره، و نه به این املا (ورث) اشاره شده است. بلکه به گزارش این منابع، ورس محصول درختی است که در یمن میروید و آن را یک سال بکارند و 10 سال (در برخی منابع 20 سال) محصول دهد. تنها وجه تشابه میان اسپرک و ورس آن است که ورس نیز به صورت ساییده بهعنوان رنگ زرد کاربرد داشته است (بیرونی، 615-617؛ نیز کاسانی، 706- 708؛ ابومنصور، 338؛ ابنسینا، 301؛ ابوالخیر، 619؛ ابنبیطار، 191؛ حاجی زین عطار، 442؛ حکیم مؤمن، 864؛ عقیلی، 884). گویا فقط شماری از فرهنگنویسان متأخر همچون عبدالرحیم بن عبدالکریم صفیپوری (زنده در 1252ق) در منتهی الارب (ص 1310: «ورس بالفتح، اسپرک است و آن گیاهی است شبیه به سمسم»؛ نیز دهخدا به پیروی از وی) به یکی بودن ورس و اسپرک اشاره کردهاند (نک : لغتنامه...). به گزارش شلیمر، پزشکان ایرانی جوشاندۀ حدود هزار دانۀ لوتئولا (10-15گرم) را بهعنوان مسکن درد و مدرّ به بیمار میدادند و خاکستر آن را نیز به عنوان مرهم روی عضو جربدار تجویز میکردند (pp. 486-487).
مآخذ
ابنبیطار، عبدالله بن احمد، الجامع لمفردات الأدویة و الأغذیة، مطبعة العامرة، بولاق، 1291ق، ج 4؛ ابنسینا، القانون فی الطب، مطبعة العامرة، بولاق، 1294ق، ج 1؛ ابوالخیر اشبیلی محمد، عمدة الطبیب فی معرفة النبات، بهکوشش محمد عربی خطابی، بیروت، 1995م، ج 2؛ ابومنصور موفق بن علی هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، بهکوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346ش؛ آذرپاد، حسن و فضلالله حشمتی رضوی، فرشنامۀ ایران، تهران، 1372ش؛ بیرونی، ابوریحان، الصیدنة فی الطب، بهکوشش عباس زریاب، تهران، 1370ش؛ حاجی زین عطار، علی بن حسین، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، بهکوشش محمدتقی میر، تهران، 1372ش؛ حکیم مؤمن، تحفۀ حکیم مؤمن، بهکوشش احمد روضاتی، تهران، 1402ق؛ دانشگر، احمد، فرهنگ جامع فرش ایران، تهران، 1372ش؛ صفیپوری، عبدالرحیم بن عبدالکریم، منتهی الارب، چ سنگی، بیجا، 1292ق (ب چ تهران، 1377ق)؛ عقیلی خراسانی، محمدهادی، مخزن الادویة، کلکته، 1260ق/ 1844م؛ کاسانی، ابوبکر بن علی، ترجمۀ کهن فارسی [و بازنگری] صیدنۀ بیرونی، بهکوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مظفریان، ولی الله، فرهنگ نامهای گیاهان ایران، تهران، 1375ش؛ میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، 1373ش، ج 6؛ نیز: