اسلوونی
اِسلووِنی \ [e]sloveni\ (در زبان اسلوونیایی: اسلووِنیا)، با نام رسمی جمهوری اسلوونی، کشور کوچکی در اروپای جنوبی. این کشور با عوارض متنوع سرزمینی، در مجاورت شمال غربی شبهجزیرۀ بالکان قرار دارد. اسلوونی از شمال به اتریش، از شمال شرقی به مجارستان، از جنوب، جنوب شرقی و شرق به کرواسی، از غرب و جنوب غربی به ایتالیا و از غرب با نوار باریکی به دریای آدریاتیک محدود میشود. مساحت این کشور 256‘20 کم2، و پایتخت آن شهر لیوبلیانا ست.
ویژگیهای محیط طبیعی
اسلوونی کشوری عمدتاً مرتفع است. اراضی آن، بهجز مناطق ساحلی، بیشتر از مرتفعات و دشتهای بلند آهکی (کارستی)، قلههای آلپی و، در بین نواحی مرتفع، از درهها، حوضههای آبگیر و کفهها و دشتهای وسیع کارستیِ قابل کشت یا مرتعی تشکیل شده است. در این کشور، از نظر عوارض زمین، چهار واحد اصلی تشخیص داده میشود. نخست، منطقۀ آلپی که حدود 5/ 2 مساحت آن را در بر میگیرد. دومین منطقۀ بزرگ، که 5/ 1 خاک اسلوونی را شامل میشود، منطقۀ پرجمعیت پاییندستِ پـانونیا ست که از قاعدۀ منطقۀ آلپی ـ نیمه آلپی تا درۀ رودخانههای ساوا، دراوا و مورا امتداد مییابد. منطقۀ کارست که زبانهای از مرتفعات ممتد آلپهای دیناری است، در بخش جنوب غربی اسلوونی واقع است و سومین منطقۀ بزرگ این کشور را تشکیل میدهد. هرچند این منطقه ¼ از خاک اسلوونی را در بر دارد، تنها بخش ناچیزی از جمعیت این کشور را در خود جای داده است. چهارمین منطقۀ بزرگ اسلوونی، که حدود 12/ 1مساحت این کشور را شامل میشود، منطقۀ ساحلیِ اسلوونی یا اسلوونیِ نیمهمدیترانهای است.
اسلوونی از نظر آبوهوایی به سه منطقه تقسیم میشود. شرایط اقلیمی در منطقۀ شبهجزیرۀ ایستریا و نزدیکی شهر تریِسته بیانگر گونهای آبوهوای انتقالی، از اقلیم مدیترانهایِ کرانههای دالماسی (دالماتیا) تا اقلیم قارهای معتدل است. در این منطقه، بیشترین بارش ماهانه (تا 380 میلیمتر) و حداکثر درجۀ حرارت (غالباً بیش از ˚27 سانتیگراد) طی ماههای ژوئن و ژوئیه (خرداد و تیر) دیده میشود. درجۀ حرارت در این منطقه، در فصل زمستان بهندرت از˚10 سانتیگراد پایینتر میرود، اما زمستانهای معتدل آن گاهی زیر تأثیر بادهای سرد شمالی قرار میگیرد.
بخشهای مرکزی و شمالی اسلوونی دارای آبوهوایی قارهای، همراه با تابستانهای خنک است. آبوهوای بخشهای شرقی کشور نیز از نوع قارهای است، اما با تابستانهای گرم و طولانی، تقریباً مشابه اقلیم منطقۀ ایستریا. بارش ماهانه طی فصل تابستان در کمربند دارای تابستانهای خنک بیش از 75 میلیمتر، و میانگین حداکثر درجۀ حرارت˚20 سانتیگراد است. منطقۀ دارای تابستانهای گرم در ماههای آوریل تا سپتامبر (فروردین تا شهریور) بیش از 80 میلیمتر باران ماهانه دریافت میکند، حال آنکه بخشهای شرقی و شمال شرقی کشور از مقدار بهمراتب کمتر بارش برخوردار است و مقادیر حداکثر گرما در اواسط تابستان بسیار بیشتر از منطقۀ دارای تابستانهای خنک است. درجۀ حرارت از نوامبر تا فوریه (آبان تا بهمن) در هر دو منطقه، بهویژه در منطقۀ دارای تابستانهای خنک، به زیر نقطۀ یخبندان میرسد.
بخش اعظم شبکۀ پر پیچ و خم رودخانههای اسلوونی به سوی رود دانوب جریان مییابد. رود ساوا که از کوههای آلپ سرچشمه میگیرد، با گذر از شمال شهر لیوبلیانا، به سوی کرواسی میرود. رود دراوا از کارینتیا (کِرنتِن)، و رود مورا از اِستیریا (اِشتایِرمارک) در اتریش به اسلوونی وارد میشود. این دو رودخانه در کرواسی به یکدیگر میپیوندند و همچون ساوا، سرانجام به دانوب میریزند. در غرب، رود سوچا از کوه تریگلاو سرچشمه میگیرد و با جریانی پرشیب و تند، به خلیج ونیز در قلمرو ایتالیا، که در آنجا ایزونتسو خوانده میشود، فرو میریزد. شیب نسبتاً زیاد سرزمین اسلوونی موجب سرعت حرکت روانابهاست که به نوبۀ خود، فراوانی آب و منابع برقابی را در این کشور در پی داشته است.
ویژگیهای زمینساخت اسلوونی موجب پیدایش مجموعۀ متنوعی از خاکها شده است. پوشش کموسعت و ضخیم پلایستوسن این کشور اسیدی و چسبنده است. پُدزولهای نازکِ نفوذناپذیر و قهوهای رنگ اسلوونی، در صورت به کار بردن کود، قابل کشتاند، اما تنها 10٪ از مساحت کشور، بهویژه شمال شرقی آن را میپوشانند. سنگ بستر کربناته در بخش اعظم این سرزمین موجب پیدایش لایۀ نازکی از لیتوسُل (خاکسنگ) میشود که برای رشد جنگل مناسب است. در اسلوونی، بهویژه در منطقۀ پاییندست پانونیا، خاکهای فراوان آبرفتی و نیز انواع گِلابهها (خاکهای بسیار مرطوب) یافت میشود. گودالهای فرورفته و کفههای کارستی این کشور بهسبب خاکهای سرخرنگ، که از فرسایش لایۀسنگ آهک زیرین پدید میآیند، شهرت دارند.
پوشش گیاهی اسلوونی بازتابی از تنوع ویژگیهای ریختشناختی زمین، بهویژه مرتفعات، در این کشور است. در بالاترین نقاطی که امکان رشد درختان وجود دارد، سوزنیبرگهای آلپی، همچون اُرس (سرو کوهی)، در کنار چمنزارها به صورت پراکنده دیده میشود. درپاییندست این بخش، کمربند مرکزی درختان سوزنیبرگ و درختان برگریز (غان و راش) بهصورت مخلوط با زمینهای زراعی و مرتعی قرار دارد و در بخش پایینتر از آن، پوشش درختان برگریز، شامل خلنگ و بوتههای کارستی که برای چرای پراکندۀ دام مناسباند، مشاهده میشود. در زمینهای همسطح دریا، یعنی در طول ناحیۀ ساحلی، پوشش بیشهزارهای شاخص مدیترانهای وجود دارد.
در اسلوونی چندین گونۀ جانوری تحت حفاظت قرار دارند. این گونهها عبارتاند از بزکوهی (از نو احیا شده، هرچند هنوز نادر)، خرس قهوهای اروپایی، پازن، گراز وحشی، گوزنهای سرخرنگ و زردرنگ و گوزنهای کوچک.
تاریخ
سرزمینهای اسلووِننشین تا 1918م
در طول سدۀ 6م، اخلاف اسلوونیاییها (اِسلووِنها) که تاریخنگاران اکنون از آنان بهعنوان اسلاوهای آلپی یا اسلوونهای اصیل یاد میکنند، درههای رودهای ساوا، دراوا و مورا را تا کوههای آلپ شرقی و منطقۀ کارست درنوردیدند و در آنجا، فرهنگهای موجود رومی ـ سلتی ـ ایلوریایی (ایلیریایی) را جذب کردند. در آن زمان، اسلاوها به فرمان خانهای آوار درآمدند. پس از شکست آوارها بهدست هراکلیوس، امپراتور بیزانس، یک پادشاهی اسلاوی به رهبری سامو (سل : 623- 658م) برپا شد که از درۀ رودخانۀ ساوا به سوی شمال، تا لایپزیگ گسترش یافت. این پادشاهی در 748م به زیر فرمان فرانکها درآمد. طی دو سدۀ بعدی، اسلاوهای آلپنشین، که هماکنون در اتریش و غرب مجارستان امروزی زندگی میکنند، در امواج مهاجمان باواریایی و مجار جذب شدند، تا آنجا که مرزهای زبان اسلوونیایی (ه م) به سوی جنوب عقبنشینی کرد. با این وجود، حکومت دوکنشینِ طایفهای اسلوونیایی که در حوضۀ کلاگِنفورتِ اتریش متمرکز بود، توانست تا حدود 200 سال دوام یابد. هرچند امروزه گاهی از این موضوع برداشتی نادرست میشود، کارانتانیای باستان (کارینتیا یا کِرنتِن کنونی در اتریش) بهعنوان نشانهای از ملیت اسلوونیاییهای کنونی دانسته میشود.
در سدۀ 10م، پس از تجزیۀ امپراتوری فرانکها، سرزمینهایی که در آنها مردمان اسلوونیاییزبان زندگی میکردند، به پادشاهی آلمان واگذار شد. این سرزمینها بهعنوان بخشی از نیروی مدافع آن پادشاهی در برابر مهاجمان مجار، میان مارکها یِ (فرمانروایان مستقل مرزنشینِ) کارینتیا، کارنیولا (کراین کنونی) و اِستیریا تقسیم شد. اربابان روحانی (کشیش) و غیرروحانی، همراه با کشاورزان مستقل از راه رسیدند و اسلوونها را که وِند یا ویند میخواندند، به انقیاد خود درآوردند. این سرزمینهای مستقلِ مرزی طی سه سدۀ بعد، کموبیش زیر فرمان خاندانهای حکومتگر محلی درآمدند. آنها در سدۀ 13م به زیر فرمان اُتاکار دوم، شاه بوهِـمیا (بوهِـم)، درآمدند که همچون سامو، میکوشید یک امپراتوری اسلاوی برپا سازد. بهدنبال شکست اتاکار در 1278م، استیریا به زیر فرمان خاندان هابسبورگ درآمد. کارینتیا و کارنیولا در 1335م، ایستریا در 1374م و شهر تریِسته نیز در 1382م به دست این خاندان افتاد. امپراتوری هابسبورگ بر گونهای نظام دیوانسالاری استوار بود که قدرت را با مناطق زیر فرمان اشراف محلی تقسیم میکرد. یکی از این مناطق را کُنتهای تسِلیه اداره میکردند که در سدههای میانه قدرت داشتند، اما دودمان آنها در 1456م از میان رفت.
اسلوونیاییهای امروزی سرآغاز حکومت آلمانیها را مصیبت ملی میدانند، زیرا این حکومتها میکوشیدند با فشار پیوسته بر اسلاوهای آلپنشین، آنان را آلمانیمآب کنند. با این وجود، از همین زمان بود که این اسلاوها به کلیسای غرب (کاتولیک رُمی) پیوستند. در واقع، نخستین مبلّغان مسیحی در سدۀ 8م از ایرلند این منطقه آمدند و به اسلاوها آموختند که به زبان بومی خود، مراسم دینی را به جا آورند.
سرزمینهای اسلووننشین تا 1945م
در طول سالهای بعدیِ فرمانروایی امپراتوری خاندان هابسبورگ، سرزمینهای اسلووننشین شاهد جنبشهای اصلاح دینی (پرُتستانیسم) و ضد اصلاح دینی بود. اسلوونیاییها هرگز زیر فرمان حکومت عثمانی در نیامدند، زیرا مهاجمان ترک توسط نیروهای مرزدار امپراتوری هابسبورگ در سرزمینهای کرواتنشین، بهسوی جنوب رانده شدند.
اسنادی حاکی از قیامهای روستاییان آلمانی و اسلوونیایی در برابر خواستهای سنگین اربابان در دست است، از جمله شرکت جدی اسلوونها در شورش کرواتها در 1573م. اصلاحاتی که به فرمان ماریا تِرِزا و پسرش یوزف دوم، امپراتوران هابسبورگ، در سدۀ 18م رخ داد، بهویژه موجب بهبود وضعیت تودۀ روستاییان شد. از 1809 تا 1814م، در زمان ناپلئون، بخش گستردهای از سرزمینهای اسلووننشین، همراه با دالماسی، تریِسته و بخشهایی از کرواسی، به «استانهای ایلیریاییِ» امپراتوری فرانسه منضم شد.
جنبشهایی انقلابی که در 1848م بسیاری از بخشهای اروپا را درنوردید، در اسلوونی با تدوین نخستین برنامۀ ملی اسلوونیایی جلوهگر شد؛ این برنامه خواستار شکلگیری استان مستقل و یکپارچۀ اسلوونیایی، درون امپراتوری اتریش بود. پس از این دگرگونیها، زبان آلمانی زبان معمول میان بازرگانان و قشر کوچک نخبگان تحصیلکرده در اسلوونی باقی ماند، اما گونهای بورژوازی اسلاوی در این سرزمین در حال رشد بود و بهتدریج به حقوق شهروندی دست مییافت. این تحول بهویژه در کارنیولا آشکار بود، جایی که در آن، شهر لیوبلیانا تا 1900م بهطور کامل بهصورت شهری اسلوونیایی درآمد. در دهۀ 1890م، احزاب سیاسی در اسلوونی شکل گرفتند، از جمله حزب پیشرو (لیبرال)، حزب سوسیالیست و حزب مردم اسلووِن. حزب مردم اسلوون با کلیسای کاتولیک رمی پیوندهای نزدیکی داشت.
در طول جنگ جهانی اول، اسلوونیاییهایی که در سپاه اتریش میجنگیدند، در برابر نیروهای ایتالیایی متحمل تلفات سنگینی شدند. در ماه مۀ 1917، هنگامی که جنگ به زیان نیروهای محور پیش میرفت، آنتون کوروشِتسِ اسلوونیایی و دیگر نمایندگان اسلاوهای جنوبی درشورای رایش (رایشسرات) اتریش بیانیهای ارائه دادند، مبنی بر «یکپارچگی همۀ سرزمینهای امپراتوری که در آنها اسلاوهای جنوبی ساکناند، در یک واحد مستقل سیاسی، زیر فرمان خاندان هابسبورگ». اندیشۀ مشارکت اسلاوهای جنوبی، اتریشیها و مجارها، که بهعنوان اتحاد سهگانه شناخته میشد، بـا فروپاشی امپـراتوری هـابسبورگِ اتریش ـ مجارستان در 1918م، محکوم به شکست شد. بهترین گزینۀ بعدی ظاهراً برپایی فدراسیون ایالتهای اسلاونشین جنوبی بود. در پی آن، رهبران سیاسی اسلوونیایی در شکلگیری شتابزدۀ «پادشاهی صربها، کرواتها و اسلووِنها» (بعدها: پادشاهی یوگسلاوی) به همکاری پرداختند.
پیوستن به پادشاهی یوگسلاوی نیز برای اسلوونها ناکامی در پی داشت. هرچند آنتوان کوروشتس به مقامهای عالی حکومتی دست یافت، اما به طور کلی، سیاستمداران اسلوونیایی نفوذ نـاچیزی بـر بلگراد ــ پایتخت پـادشاهـی ــ داشتند. در پادشاهی یوگسلاوی کنترل شدید مرکزی و در عمل، سلطۀ صربها، برای انتظام بخشیدن به ترکیب نامتجانس شهروندان اِعمال میشد. خودمختاری اسلوونی بهعنوان یک «استان» در یوگسلاوی، بیشتر به امور فرهنگی محدود میشد. اقتصاد این سرزمین که نسبت به دیگر سرزمینهای پادشاهی یوگسلاوی صنعتیتر بود، تا اندازهای از تماس بازرگانی بیشتر با بلگراد بهرهمند بود، اما بهسبب جدا شدن تولیدکنندگان اسلوونیایی از کانونهای حیاتی اقتصادی امپراتوری هابسبورگ، یعنی کلاگِنفورت و تریِسته، پیشرفت اقتصادی آن با محدودیت همراه شد.
در جریان جنگ جهانی دوم، پس از حملۀ آلمانیها به یوگسلاوی در 1941م، اسلوونی تجزیه شد. ایتالیا بخش جنوب غربی، شامل لیوبلیانا را تصاحب کرد، آلمان بخش شمالی را مستقیماً به رایش منضم کرد و مجارستان منطقۀ پرِکموریه را به دست آورد. پس از حملۀ آلمان به اتحاد شوروی، جبهۀ ملی آزادیبخش اسلوونی به رهبری کمونیستها، در این سرزمین قدرت گرفت. در نوامبر 1943، این جبهه برای تشکیل یوگسلاوی نوین، به پارتیزانهای یوسیپ بروز تیتو (ه م) پیوست و در مۀ 1945/ اردیبهشت 1324، شهر لیوبلیانا آزاد شد.