اسفراین
اسفـرایـن \ esfarāyen\ ، شهـرستـان و شهـری در استـان خراسان شمالی.
شهرستان اسفراین
این شهرستان با وسعت 345‘5 کم2، از شمال به شهرستانهای بجنورد و شیروان، از خاور به شهرستانهای قوچان و نیشابور، از جنوب و جنوب باختری به شهرستان سبزوار، و از باختر به شهرستان بجنورد محدود میشود (سرشماری عمومی...، 1، 17). شهرستان اسفراین دارای 2 بخش، 7 دهستان و 2 شهر است ( آمارنامه...، 28).
شهرستان اسفراین از دو بخش کوهستانی و کمارتفاع تشکیل شده است. بخشی از رشتهکوه آلاداغ در شمال و خاور این شهرستان قرار دارد و بلندترین نقطۀ آن قلۀ کوه شاهجهان (350‘3 متر) است (مفخم، 66). در جنوب این شهرستان نیز رشتهکوه اسفراین یا هردۀ جوین قرار گرفته، که بلندترین قلۀ آن 353‘1 متر است (مفخم، 112؛ فرهنگ...، 12). ناحیۀ کمارتفاع اسفراین از دو دشت تشکیل شده است: دشت اسفراین در پای کوه آلاداغ و دشت صفیآباد در دامنۀ شمالی هردۀ جوین که از شمال غرب به دشت اسفراین مرتبط است (فدایی، 14).
بخشهای شمالی شهرستان دارای آبوهوای معتدل کوهستانی، و قسمتهای جنوبی و جنوب غربی، به سبب همجواری با کویر، دارای تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد، همراه با بادهای محلی است (همو، 18). آبهای سطحی در این شهرستان بیشتر به صورت رواناب فصلی جاری میشوند. رودخانۀ قرهسو، بهعنوان اصلیترین رودخانۀ ناحیه، از ارتفاعات قوچخوار سرچشمه میگیرد و از میان شاخههای فرعی آن، تنها رودخانههای بیدواز و رویین جریان دائمی دارند (همو، 26-28).
شهرستان اسفراین بنابر سرشماری 1385ش، 144‘123 تن (697‘30 خانوار) جمعیت دارد (درگاه...). اقتصاد شهرستان مبتنی بر کشاورزی، و محصولات عمدۀ آن گندم و جو است ( آمارنامه، 16، 18، 28، 236-240؛ سرشماری عمومی، 39؛ فرهنگ، همانجا).
شهرستان اسفراین هماکنون محل ییلاق و قشلاق چندین طایفۀ مستقل عشایری است (سرشماری اجتماعی...، 29). در دورۀ صفوی، به منظور حفاظت از مرزهای شمالی خراسان در برابر هجوم و تجاوز اقوام بیگانه، بهتدریج از نیمۀ سدۀ 10ق/ 16م، برخی از طوایف کرد کردستان به آن نواحی کوچانده شدند (پاپلی، 92-93). اهالی شهرستان به زبانهای فارسی، ترکی و کردی سخن میگویند و شیعیمذهب یا حنفیمذهباند ( فرهنگ، همانجا).
مآخذ
آمارنامۀ استان خراسان (1372ش)، سازمان برنامه و بودجۀ استان خراسان، تهران، 1373ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، کوچنشینی در شمال خراسان، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، 1371ش؛ درگاه ملی آمار؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده (1366ش): جمعیت عشایری دهستانها (کل کشـور)، مرکز آمار ایران، تهران، 1368ش؛ سـرشماری عمومی نفوس و مسکن ـ 1375ش: نتایج تفصیلی: استان خراسان: شهرستان اسفراین، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ فدایی، احمد، جغرافیای شهرستان اسفراین، مشهد، 1373ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (غلامان ـ عشقآباد)، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1367ش، ج 11-19؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ کوههای ایران، تهران، 1352ش.
مژگان نظامی (دبا)
شهر اسفراین
این شهر مرکز شهرستان اسفراین است و در ´29 °57 طول شرقی و ´6 °37 عرض شمالی، در ارتفاع 220‘1 متری از سطح دریـا قرار دارد. شهر اسفراین بـر سـر راه بجنـورد ـ سبزوار، در دامنۀ کوه شاهجهان واقع است و ارتفاعات آلاداغ در شمال آن قرار دارد. رودخانۀ فصلی بیدواز، که از کوه شاهجهان سرچشمه میگیرد، از میان شهر میگذرد و سرانجام به رودخانۀ کالشور میپیوندد ( فرهنگ...، 12).
نام این شهر به صورتهای سبراین (حدود العالم، 30، 89)، سفراین ( تاریخ سیستان، 251)، اسپراین (بیهقی، 614)، اسپرایین (برهان قاطع، 118) و اسفرایین (ثعالبی، 437؛ یاقوت، 1/ 246؛ قزوینی، 195) نیز آمده است.
اسفراین شهری کهن است که در30 یا 31 ق، مسلمانان بهدست عبدالله بن عامر، آن را گشودند (بلاذری، 403-404؛ نیز نک : قدامه، 401؛ ابناثیر، 124-125).
درگذشته، اسفراین را سرحد میان نیشابور و گرگان دانسته، و آن را از بلاد نیشابور نوشتهاند. راه سراسری نیشابور به گرگان از دشتی میگذشت که اسفراین در وسط آن بود (اصطخری، 217؛ ابنرسته، 171؛ مقدسی، 318؛ ابنحوقل، 428، 453، 456؛ ادریسی، 690).
جغرافینگاران قدیم از جایی به نام مهرجان نام بردهاند، اما برخی اسفراین و مهرجان را یک محل، و مهرجان را لقب اسفراین دانسته (بیرونی، 570)، و نوشتهاند که قباد ساسانی اسفراین را به سبب آبوهوای خوش آن، مهرجان (مهرگان) نامید (سمعانی، 414؛ ابوالفدا، 449). برخی نیز نوشتهاند که اسفراین و مهرجان دو محل جدا از هماند (نک : اصطخری، 284؛ ابنحوقل، 456؛ مقدسی، 352)، ولی یاقوت حموی مهرجان را نام قدیم اسفراین دانسته، که بعدها این نام به دهکدهای در کنار شهر اسفراین داده شده است (1/ 246-247، 4/ 698-699).
حمدالله مستوفی خبر میدهد که در شمال اسفراین قلعۀ محکمی بوده است که آن را «دز صعلوک» میخواندند (ص 149). به آثار برجایمانده از شهر کهن اسفراین بلقیس گفته میشود که با اندکی فاصله، در جنوب شهر کنونی قرار دارد و میانآباد نیز نامیده میشود (بهمنیار، 346).
از گذشتۀ تاریخی اسفراین پیش از اسلام اطلاع موثقی در دست نیست. این شهر، همچون دیگر شهرهای خراسان، پس از اسلام از لشکرکشیها، تغییر والیان و دیگر آسیبها برکنار نمانده است. اسفراین زمانی در قلمرو طاهریان بود تا آنکه یعقوب لیث صفار در 259ق به حکومت آنان در نیشابور پایان داد ( تاریخ سیستان، 223-251).
این شهر در زمان سلطنت محمود غزنوی، چون شهرهای دیگر خراسان، از آرامش برخوردار بود (فلسفی، 193-209). شهر پس از حکومت سلجوقیان (آقسرایی، 15-16؛ رشیدالدین، 274) و حملۀ مغولها، به شدت ویران شد و مردم آن قتل عام شدند (نسوی، 131).
اسفراین در دوران محمد شاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، از 1262ق دچار شورش آصفالدوله و پسرش حسن خان سالار شد (سپهر،193، 208، 213؛ خورموجی، 33، 52)؛ اما این شورش به تدبیر میرزا تقی خان امیرکبیر و سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه و سام خان کرد زعفرانلو، در 1266ق پایان یافت (سپهر، 335-336). مقبرۀ چند تن از امامزادگان، عارفان و مشایخ در اسفراین است (قراخانی، 82-86؛ روشنی، 320-323).
جمعیت شهر اسفراین بنابر نتایج سرشماری 1385ش، 132‘53 تن (397‘13 خانوار) است (درگاه...).
مآخذ
ابناثیر، الکامل، ج 3؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، بهکوشش یوهانس هندریک کرامرس، لیدن، 1938-1939م، ج 2؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، بهکوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابوالفدا، اسماعیل، تقویم البلدان، بهکوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ادریسی، محمد بن محمد، نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، بهکوشش انریکو چرولی و دیگران، ناپل/ رم، 1970م؛ اصطخری، ابراهیم بن محمد، مسالک الممالک، بهکوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ آقسرایی، مسامرة الاخبار؛ برهان قاطع، ج 1؛ بلاذری، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، بهکوشش دخـویـه، لیدن، 1865م؛ بهمنیار، احمد، حاشیه بر تاریخ بیهق علی بـن زیـد بیهقی، تهران، بهکوشش همو، 1317ش؛ بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، دائرةالمعارف العثمانیة، حیدرآباد دکن، 1374ق/ 1955م، ج 2؛ بیهقی، تاریخ؛ تاریخ سیستان؛ ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، بهکوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، 1366ق/ 1947م، ج 4؛ حدود العالم، چ ستوده؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب؛ خورموجی، محمدجعفر، حقایق الاخبار ناصری (تاریخ قاجار)، بهکوشش حسین خدیو جم، تهران، 1363ش؛ درگاه ملی آمار؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، بهکوشش احمد آتش، تهران، 1362ش؛ روشنی زعفرانلو، قدرتالله، «آثار تاریخی در بام و صفیآباد»، یکی قطره باران: جشننامۀ عباس زریاب خویی، بهکوشش احمد تفضلی، تهران، 1370ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ: سلاطین قاجاریه، بهکوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1385ق/ 1344ش، ج 3؛ سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، بهکوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق/ 1988م، ج 5؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (غلامان ـ عشقآباد)، ادارۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1367ش، ج 11-19؛ فلسفی، نصرالله، چند مقالۀ تاریخی و ادبی، تهران، 1342ش؛ قدامة بن جعفر، الخراج، بهکوشش محمدحسین زبیدی، بغداد، 1981م؛ قراخانی بهار، حسن، آثار باستانی و معماری بقاع متبرکۀ اطراف شهرستان سبزوار و اسفراین، تهران، 1363ش؛ قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، بهکوشش فردیناند ووستنفلد، گوتینگن، 1848م؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، بهکوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نسوی، محمد بن احمد، سیرت جلالالدین مینکبرنی، بهکوشش مجتبى مینوی، تهران، 1365ش؛ یاقوت، بلدان.