ارمنستان
اَرْمَنِسْتان، كشوری در جنوب قفقاز كه از شمال با گرجستان، از شرق و بخشی از جنوب با جمهوری آذربایجان، از جنوب با جمهوری اسلامی ایران و از غرب با تركیه هممرز است (نك : BSE3, II/ 217).
مردم ارمنستان خود را «های» و سرزمین خویش را «هایستان» مینامند (همان، II/ 215, 217) هایك شخصیتی افسانهای است كه قوم ارمنی، خود را بدو منسوب میدارند. در متون كهن ارمنی، هایك را یكی از نوادگان نوح(ع) و از دودمان یافث دانستهاند (موسی خورنی، 12؛ اصلانیان، 64). در كتاب موسی خورنی (ص 23, 25) آمده است كه هایك پس از كشتن بل تیتانیان و درهم شكستن سپاه وی در محل كارزار «دستگردی» بنا كرد و آن را هایخ نامید. از این رو تا زمان موسی خورنی (سدۀ 5م) نیز این ناحیه هایوتس - دزور نامیده میشد. هایوتس در زبان ارمنی به مفهوم ارمنیان و دزور به معنای دره است (نعلبندیان، حاشیه بر...، 301). موسی خورنی در ادامۀ سخن مینویسد: كشورما از نام نیای ما منشأ گرفته، و هایخ نامیده شده است (ص 23). محققان با این نظر موافقتی ابراز نداشته، برآنند كه در زبان ارمنی باستان «خ» كه تلفظ خاصی داشته، پسوندی است كه بیانگر حالت جمع و نیز پسوند اسم مكان بوده است. ازاینرو هایخ به مفهوم «ارمنیان» و «ارمینیا» یا «ارمینیه» است. «های» به خلاف نظر موسی خورنی از نام «هایك» پدید نیامده، بلكه «هایك» از «های» منشأ گرفته است (سركیسیان، تعلیقات، 225 -224 ، حاشیۀ 86).
تنی چند از دانشمندان نام «های» را با واژۀ هاتّی كه نام حِتّیان بوده، مربوط دانستهاند. پیوتروفسكی این نظریه را مستدل و استوار دانسته است (ص 129). اینكه ارمنیان خود را «های» مینامند، از مدتها پیش توجه محققان را به خود معطوف داشت. پاتكانوف بر آن بود كه «های» در آغاز نام قومی جداگانه بوده كه بر دیگر اقوام مجاور برتری داشته، و نام خود را به همۀ آنها داده است (نك : همانجا). در آسیای صغیر به هنگام حفریات باستانشناسی در ناحیۀ هتوشش تختگاه كهن دولت حتیان، كتیبهای متعلق به هزارۀ دوم قم كشف شده، و این قدیمترین مأخذی است كه در آن از كشور «هایاسا» و مردم آن یاد شده است (اصلانیان، 65). با كشف كتیبۀ حِتّی سدۀ 14قم معلوم شد كه سرزمین شمال غرب ارمنستان هایاسا نام داشته است. كاپانتسیان یادآور شده كه « سا» و «شا» در زبانهای اقوام آسیای صغیر صورت پسوندی را داشته كه مشخص كنندۀ نام سرزمین و محل معینی بوده است (نك : پیوتروفسكی، 129). برخی محققان پسوند «آسا» را با نام سرزمین مربوط دانستهاند (اصلانیان، همانجا). در ضمن چنین نتیجهای حاصل شده است كه وجود دو قوم در تشكل مردم ارمنستان مؤثر افتاده است كه یكی از آنها ساكن ارمنستان شرقی و شامل اتحاد قومی ارمینا و دیگری ساكن ارمنستان غربی و شامل اتحاد قومی هایاسا بوده است (پیوتروفسكی، همانجا).
نام ارمینا نخستینبار در سطر 15 ستون اول متن پارسی كتیبۀ داریوش اول شاه هخامنشی (522-486قم) بر كوه بیستون آمده است (كنت، 117؛ شارپ، 33). تاریخ این سنگ نوشته را برخی در حدود سال 520قم (سركیسیان، بخشهایی از...، 30)، و برخی 521قم نوشتهاند (اصلانیان، همانجا). در متن عیلامی كتیبۀ مزبور نام این سرزمین به صورت «هارمی نویا»، در متن اكدی «اوراشطو» (كنت، 171؛ داندامایف، ایران...، 90) و در متن آرامی «اررط» آمده است (همانجا). محققان اوراشطو را همان اورارتو دانستهاند (سركیسیان، همانجا؛ پیوتروفسكی، 63). در كتیبههای آشوری كه به خط میخی است، این نام به صورت اورارتو آمده است (همو، 15). در كتاب مقدس (كتاب ارمیا، 51: 27) نام مزبور به صورت آراراط آمده است (نیز نك : داندامایف، «تاریخ...»، 49-50). دولت اورارتو به نام دولت وان نیز نامیده شده است (پیوتروفسكی، 15-16).
بابلیان ساتراپنشین ارمنستان را اوراشطو و اورالط مینامیدند. حال آنكه پارسیان (ایرانیان) آن را ارمینا میخواندند (دیاكونوف، 354). و بر سنگ نوشتۀ داریوش در شوش و نیز در نقش رستم بهصورت اررمن (اَرْمین) آمدهاست (كنت، 136, 137, 141؛ پیوتروفسكی، 121؛ شارپ، 85، 93). گزنفون، ارمنستان را دولتی تابع ماد نامیده كه حدود آن با اورارتو منطبق بوده است. این نظر را با توجه به سخنانی كه موسى خورنی نقل كرده است، میتوان تا اندازهای قابل اعتماد دانست (دیاكونوف، همانجا). نام ارمنستان در متون یونانی به گونههای «ارمنیا» (كنت، 171) و مردم آنجا ارمنیوی ( ایرانیكا، II/ 417) آمده است. گزنفون از ارمنستان و مردم آن به صورت ارمنیون یاد كرده است (V/ 136, 202, 204) هرودت (I/ 88) و استرابُن (I/ 180) ارمنیان را ارمنییوی آوردهاند.
گروهی نام ارمنیا را با اسطورههای مندرج در كتاب مقدس مربوط دانستهاند. در كتاب اول تواریخ ایام (1: 5، 6) چنین آمده است كه جومر یكی از فرزندان یافث بن نوح، فرزندی به نام تُجَرْمه داشت. پیوتروفسكی با اتكا به كتیبهها، تجرمه را همان ارمنیا دانسته است (ص 57). ولی موسى خورنی نام ارمنیا را با نام «آرام» مربوط میداند كه ششمین نسل از فرزندان هایك بود (ص 12). وی به نقل از گذشتگان مینویسد كه آرام در پیكارها، پیروزی فراوان كسب كرد و از محدودۀ ارمنستان فراتر رفت. ازاینرو دیگر اقوام سرزمین ارمنستان را به نام او نامیدهاند كه یونانیان آن را آرمن و ایرانیان و سوریاییان آرمنیك مینامند (ص 25). گاندزاكتسی مورخ ارمنی سدۀ 13م نیز متذكر شده است كه مردم ارمنستان به سبب رشادتهای آرام، ارمن (ارمنی) نامیده شدهاند (ص 87).
اینكه در نوشتههای مؤلفان عهد اسلامی چون بلاذری (1/ 193)، دینوری (ص 3)، یعقوبی ( البلدان، 9، 10)، ابن خردادبه (ص 118) و دیگران نام این سرزمین ارمینیه آمده است، گمان میرود كه صورت معرب «ارمینیا» بوده باشد. در نوشتههای عهد ساسانی و پس از آن (در متون پهلوی و پارسی) نام ارمن مشهود است (بندهش...، 134؛ بهار، 175). در كتیبۀ شاپور اول پادشاه ساسانی بر كعبۀ زرتشت كه تاریخ نقر آن را حدود سال 262م نوشتهاند، نام فرزند ارشدش هرمزد اردشیر با عنوان «بزرگ ارمنانشاه» آمده است. بر سكههای هرمزد اردشیر نیز عنوان مزبور را میتوان مشاهده كرد: «بغمزداپرست هرمزد بزرگ ارمنان شاه» (لوكونین، 55, 170) نظامی گنجوی در داستان «خسرو و شیرین» (ص 79) دربارۀ مهین بانو فرمانروای ارمن كه نام اصلی او را شمیرا خوانده، چنین آورده است:
همه اقلیم آران تا به ارمن / مقرر گشته بر فرمان آن زن
یعقوبی در كنار ارمینیه، نام ارمن را نیز آورده است (تاریخ، 1/ 178). چنین به نظر میرسد كه نام ارمن به قوم و سرزمین، هر دو اطلاق میشده است، اما كاربرد نام «ارمنستان» به احتمال بسیار متأخر است.
ارمنستان یا ارمینیه فلاتی بوده كه وسعت آن را 400 هزار كمـ2 ( آرمنیا...، 15) و نیز 300 هزار كمـ2 ( دایرةالمعارف فارسی، 1/ 101) نوشتهاند كه به هر تقدیر بیش از 10 تا 13 برابر وسعت جمهوری كنونی ارمنستان بوده است. این سرزمین در گذشته كمابیش از اراضی جنوب شرق دریای سیاه و بخشی از آسیای صغیر تا كرانههای جنوب غرب دریای خزر از یكسو و از قفقاز تا فلات آذربایجان و دشت میان رودان (بینالنهرین) از سوی دیگر كشیده شده بود (همانجا).
تقسیمات كشوری ارمنستان در قدیم
تقسیمات كشوری ارمنستان در متون اسلامی به 3 گونۀ متفاوت آمده است: تقسیم ارمنستان به 4 بخش؛ تقسیم ارمنستان به داخلی و خارجی؛ تقسیم ارمنستان به ارمنستان بزرگ و كوچك:
1. به نظر میرسد كه تقسیم ارمنستان به 4 بخش، سابقهای بس دراز دارد و چه بسا به دوران پیش از اسلام باز میگردد. موسى خورنی در بخش مربوط به پیكار آرام فرمانروای ارمنستان با لشكریان آشور، به ارمنیای اول (نزد یونانیان) اشاره كرده، و سپس از ارمنیای دوم و سوم و چهارم نام برده است (ص 27, 28). برخی محققان وجود ارمنیای اول و دوم را مربوط به دوران پیش از سدۀ 5م دانسته، و وجود ارمنیای سوم و چهارم را حدود سدۀ 6م نوشتهاند و بر آنند كه در 529م یوستی نیانوس اول (527-565م) امپراتور روم شرقی (بیزانس) آن بخش از سرزمینهای ارمنستان را كه تابع وی بود، ازجمله هایك یا ارمنیای اول و دوم را به سرداران خود واگذارد و در 536م همۀ سرزمینهای ارمنی تابع خود را به 4 بخش قسم كرد («دائرةالمعارف ارمنی»، XII/ 374). همین نظر سبب شده است كه كسانی دربارۀ دوران زندگی موسى خورنی در سدۀ 5م ابراز تردید كنند و گروهی نیز نوشتۀ مربوط به وجود 4 ارمنیا در كتاب وی را متعلق به كاتب بدانند (سركیسیان، تعلیقات، 228، حاشیۀ 119).
نوشتههای مؤلفان اسلامی دربارۀ این 4 بخش گاه با تفاوتهایی همراه است. گمان میرود كه این تفاوتها مربوط به ادوار مختلف و مآخذ متعدد بوده باشد. ابنخردادبه (ص 122) و ابنفقیه (ص 286، 287) هر دو سرزمینهای سیسجان، اران، تفلیس، برذعه، بیلقان، قبله (كبلك) و شروان را از ارمینیۀ اول دانستهاند، ولی یعقوبی ارمنستان را به 3 منطقه بخش كرده، شهرهای دبیل، قالیقلا، خلاط، شمشاط و سواد را متعلق به ارمینیۀ اول نوشته است ( البلدان، 119). وی بیلقان و برذعه و قبله را در ارمینیۀ دوم، و تفلیس را در ارمینیۀ سوم ذكر كرده است. در نقل از وی قالیقلا، خلاط، شمشاط و آنچه میان آنها واقع شده است، در ارمینیۀ اول، و تفلیس و بابالابواب (دربند) و آنچه میان آنها قرار گرفته، در ارمینیۀ دوم آمده است (همان، 120). نظر انصاری دمشقی دربارۀ ارمینیۀ اول تا حدود زیادی به نوشتۀ ابنخردادبه و ابنفقیه (ص 189)، و نوشتۀ ابوالفدا به مطالب یعقوبی نزدیك است، با این تفاوت كه ابوالفدا به خلاف یعقوبی، ارمینیه را شامل 4 بخش نوشته است (ص 387). ابنخردادبه (همانجا) و ابنفقیه (ص 287) هردو، جرزان (گرجستان)، سغدبیل، باب فیروز قباد و لكز را از ارمینیۀ دوم نوشتهاند، ولی بلاذری تنها گرجستان را ارمینیۀ دوم نامیده است (نك : 1/ 194). نوشتۀ انصاری دمشقی در اینباره نیز (ص 189) به گزارش ابنخردادبه و ابنفقیه نزدیك است. ابنخردادبه و ابنفقیه (همانجاها) و انصاری دمشقی (ص 189-190) بُسفُرجّان (واسپوراكان)، دبیل، سراج طیر، بغروند و نشوی (نخجوان) را از ارمینیۀ سوم دانستهاند. ارمینیۀ چهارم از دیدگاه این 3 جغرافینگار، شامل شمشاط، خلاط، قالیقلا، ارجیش و باجنیس بوده است (همانجاها). گفته شده كه مزار صفوان بن معطل سُلَمی میان ارمینیۀ چهارم و حصنزیاد بوده است (ابن خردادبه، 123؛ ابنفقیه، همانجا). انصاری دمشقی بدلیس و ارزنالروم را در ارمینیۀ چهارم ذكر كرده است (همانجا).
2. ابنحوقل ارمینیه را به دو قسمت داخلی و خارجی بخش كرده است. وی دبیل و نشوی (نخجوان) و قالیقلا را بخشی از ارمینیۀ داخلی دانسته، و حدود ارمینیۀ خارجی را از مشرق به برذعه، از مغرب به جزیره، از جنوب به آذربایجان و از شمال به نواحی روم در جهت قالیقلا نوشته است. وی بركری، خلاط، ارجیش، وسطان و زوزان را سرزمینهایی از ارمینیۀ خارجی نامیده است. به نوشتۀ ابنحوقل در ارمینیۀ خارجی شهرها در تصرف مسلمانان است و دست ارمنیان از آن نواحی قطع شده است (2/ 343).
3. از سدۀ 3قم سرزمین ارمنستان به دو بخش ارمنستان بزرگ و ارمنستان كوچك منقسم شد («ملل قفقاز»، II/ 435). یاقوت افزون بر اینكه همانند گذشتگان به وجود 3 و حتى 4 ارمینیه اشاره كرده، از دو ارمینیۀ بزرگ و كوچك نیز یاد كرده است (1/ 220).
ارمنستان بزرگ (كبیر)
در زبانهای یونانی، آرمنیامگاله؛ لاتین، آرمنیامایور و آرمنیاماگنا؛ پهلوی، بزرگ ارمنان؛ گرجی، دیدی سومختی؛ و روسی كهن، آرمنیا وِلیكایا نامیده میشده، و دولتی باستانی شامل اراضی اصلی فلات ارمنستان بوده است («دائرةالمعارف ارمنی»، VII/ 434). ارمنستان بزرگ ساتراپنشین دولت هخامنشی در اواخر سدۀ 4 و اوایل سدۀ 3قم بود كه بعدها به صورت دولتی مستقل درآمد (BSE3, II/ 211). در 222قم آنتیوخوس سوم (كبیر) از سلسلۀ سلوكیان (242-187قم)، پس از تصرف ارمنستان، آن را به دو بخش ارمنستان بزرگ و كوچك تقسیم كرد. ارمنستان بزرگ یا اصلی در شرق فرات و ارمنستان كوچك (صغیر) در غرب فرات قرار داشت. وی آرتاكسیاس (آرتاشِس) را به فرمانروایی ارمنستان بزرگ كه شامل مناطق فعلی ارزروم، موك (موش)، وان و ایروان بود، برگماشت (پاولی، III/ 1183؛ پاسدرماجیان، 33-34). پس از شكست آنتیوخوس سوم به دست رومیان، آرتاشس خود را شاه نامید (189- 160قم) و دولت مستقلی را در ارمنستان بزرگ بنیاد نهاد ( پاولی، همانجا؛ استرابن، V/ 337؛ پاسدرماجیان، 34؛ «دائرةالمعارف ارمنی»، VII/ 435). دودمان وی تا یك سال پیش از میلاد بر ارمنستان فرمانروایی داشتند. او ارمنستان بزرگ را وسعت بخشید و شهر آرتاشات (یونانی: آرتاكساتا) را در كنار رود ارس بنا نهاد و آن را تختگاه خود قرار داد (پاسدرماجیان، 34،35؛ موسیخورنی، 70, 99-100؛ سركیسیان، تعلیقات، 246، حاشیۀ 408).