احمد مجتهد
اَحْمَدِ مُجْتَهِد فرزند لطفعلی بن محمدصادق (د 1265ق/ 1849م)، عالم و فقیه امامی در آذربایجان. تاریخ تولد او در مآخذ ذکر نشده است، ولی باتوجه به نوشتۀ ادیبالملک (ص 148)، مبنی بر اینکه «مدت 81 سال در دارالسلطنۀ تبریز... راتق و فاتق امور شریعت... بود» ــ که احتمالاً منظور نویسنده مدت زندگانی او بوده است ــ میتوان چنین انگاشت که در 1184ق متولد شده است.
نیاکانش از مغان (مدرس، 5/ 176) و از تیرۀ مغانلو از طوایف شاهسون (مجتهدی، 67) بودهاند. البته برخی نیز اصل او را از خوی دانستهاند (بامداد، 1/ 100) که درست به نظر نمیرسد. پدرش مستوفی آزادخان (خیامپور، 28) در عهد کریمخان و از عمال دولت زندیه (امینی، 381؛ آقابزرگ، طبقات...، 2(1)/ 102) و مادرش از سادات رضوی اصفهان بود (مجتهدی، امینی، همانجاها). احمد نیز در آغاز شغل دیوانی داشت (مدرس، همانجا)، ولی پس از مدتی از دیوان کناره گرفت (نادرمیرزا، 117) و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی مقدمات و سطوح را در تبریز گذراند، آنگاه به اصفهان و سپس به عتبات رفت و در حوزۀ درس سیدعلی طباطبایی اصفهانی، صاحب ریاض که از مراجع بزرگ زمان بود، به فراگیری دانش پرداخت (آقابزرگ، همان، 1(01)/ 102-103؛ مدرس، همانجا؛ بامداد، 5/ 17) و از او اجازۀ اجتهاد گرفت (همانجا)، سپس به تبریز بازگشت و افزون بر ریاست حوزۀ علمیۀ آن دیار (مدرس، همانجا)، امامت جمعه و جماعت و ادارۀ امور شرعیه را نیز عهدهدار شد (اعتمادالسلطنه، 173-174). در دورۀ دوم جنگهای ایران و روس، هنگامی که در 1243ق/ 1827م روسها بر تبریز استیلا یافتند، وی از تبریز خارج شد. در میان راه دارایی او را به یغما بردند، و چون به قزوین رسید، فتحعلی شاه قاجار با فرستادن مبلغی از او دلجویی کرد. وی به درخواست فتحعلی شاه در قزوین بماند و در همان سال به تألیف کتاب منهج الرشاد پرداخت.
پس از انعقاد معاهدۀ ترکمانچای و رفتن روسها از آذربایجان، مجدداً به تبریز بازگشت (نادرمیرزا، همانجا). در آن زمان تعلیمات شیخیه گستردگی فراوانی یافته بود و احمد که همیشه در احکام شرعی جانب احتیاط را نگاه میداشت و چنانکه آوردهاند، هرگز خاتمش بر حکمی به غلط نمینشست، حکم به تکفیر شیخیه داد و همین امر سبب بروز ناآرامیهایی شد (همانجا؛ بامداد، 1/ 100).
احمد به عنوان یک فقیه، به تأسیس مدارس و جلب طلاب نیز اهمیت فراوانی میداد و در این زمینه تلاش بسیار داشت (نادر میرزا، همانجا). او که سرسلسلۀ خاندان مجتهدی تبریز بود، پس از درگذشت، به نجف انتقال یافت و در آرامگاه مخصوص (مدرس، همانجا) در مقابل مقبرۀ شیخ طوسی به خاک سپرده شد (آقابزرگ، همان، 2(1)/ 103). مادۀ تاریخ وفاتش «باغ ارم جای او» است (مدرس، همانجا).
احمد که به وفور علم و فضل معروف بود، بجز فقه در ادب نیز چیرهدست بود و طبع شعر داشت، چنانکه برخی او را در زمرۀ شاعران آوردهاند (دولتآبادی، 197) و حتی قصیدهای به عربی به او منسوب شده است (نک : آثار، شم 4).
احمد 5 پسر داشت (معلم، 5/ 1790-1791؛ قس: نادرمیرزا، همانجا، که پسران او را 4 تن دانسته است). فرزند ارشدش لطفعلی که او نیز فقیهی مجتهد بود (مجتهدی، همانجا)، همراه با دو تن دیگر از برادرانش به نامهای رضا و محمدجعفر پیش از پدر در وبای تبریز (1262ق) درگذشتند. دو فرزند دیگر وی محمدباقر و جواد پس از فوت پدر از عالمان زمان خود بودهاند (همو، 67-68؛ معلم، همانجا).
آثـار
1. اجازه، که در 1253ق خطاب به 3 فرزندش، لطفعلی، محمدجعفر و محمدباقر صادر کرده است (آقابزرگ، الذریعة، 1/ 142). 2. الرسالة الصومیة، به فارسی که به گفتۀ آقابزرگ (همان، 11/ 204، 212) همراه با الرسالة العملیة در کتابخانۀ سماوی نجف موجود بوده است. 3. الرسالة العملیة، در احکام طهارت، نماز و روزه، کتابی نسبتاً مختصر و در یک مقدمه و چند باب. نسخههای آن در کتابخانههای مرعشی و شورا موجود است (مرعشی، 8/ 113-114؛ شورا، 10(3)/ 1509-1510). 4. قصیدهای به عربی در مدح حضرت صاحبالامر(ع) که ابیاتی از آن در ریحانةالادب (مدرس، 5/ 177) مندرج است. نسخهای از آن در کتابخانۀ مرکزی (مرکزی، 130/ 3492) موجود است. نسخهای از یک قصیده به نام احمدبن لطفعلی تبریزی نیز در انستیتوی خاورشناسی روسیه وجود دارد که احتمالاً همان قصیده است (خالدوف، شم 8783). 5. مناسک حج، متن فقهی فارسی که نسخههایی از آن در آستان قدس رضوی (آستان، 2/ 131) و کتابخانۀ مرعشی (مرعشی، 19/ 121-122) موجود است. 6. منهج الرشاد فی شرح الارشاد، معروفترین اثر احمد که شرحی است استدلالی بر کتاب ارشادالاذهان علامۀ حلی، و چنانکه گذشت، هنگام اقامت وی درقزوین نوشته شده است. نسخهای از این کتاب شامل مباحث صوم و اعتکاف در کتابخانۀ مرعشی (همان، 18/ 125-126) نگهداری میشود (نیز نک : آقابزرگ، همان، 23/ 187).
مآخذ
آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة، قرن 13ق، مشهد، 1404ق؛ ادیب الملک، عبدالعلی، دافع الغرور، به کوشش ایرج افشار، تهران، خوارزمی؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، تهران، سنایی؛ امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیلة، نجف، 1355ق/ 1936م؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1347ش؛ خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تبریز، 1340ش؛ دولتآبادی، عزیز، سخنوران آذربایجان، تبریز، 1355ش؛ شورا، خطی؛ مجتهدی، مهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، تهران، 1327ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، شفق؛ مرعشی، خطی؛ مرکزی، خطی؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، ادارۀ کل فرهنگ و هنر؛ نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنۀ تبریز، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1360ش؛ نیز: