زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

ابومسلم نامه

اَبومُسْلِم‌نامه، عنوان اثری حماسی و افسانه‌ای دربارۀ زندگی و شخصیت ابومسلم خراسانی که تحریرهای متعددی از آن به زبانهای فارسی و ترکی شرقی و نیز غربی در دست است. 
مخالفت ابومسلم با ابوجعفر منصور و قتل ناجوانمردانۀ ابومسلم، به‌سان یکی از نیرومندترین عناصر برانگیزانندۀ احساسات ایرانیان رخ نمود. ایرانیان به رغم کوششهای خلفا برای کوچک نمایاندن نقش این سردار بی‌رقیب در براندازی امویان و آن طعنها که نویسندگان عرب بر او می‌زدند، این حرکت و پی‌آمدهای آن را بازتاب آرزوهای نهفتۀ قومی و مذهبی خویش بر ضد خلفا می‌دیدند. هم ازاین‌رو دربارۀ وی به غلو گراییدند، چنانکه او را با اسکندر و اردشیر می‌سنجیدند و سالروز قیامش را جشن می‌گرفتند و تا سده‌های بعد به نامش طبل می‌کوفتند و حتی برخی از خراسانیان به الوهیتش اعتقاد یافتند (نک‍ : ﻫ د، ابومسلم خراسانی). این مایه اقبال و باور مردم بدو، سبب شد که درباره‌اش انبوهی افسانه پدید آید و در دیدۀ عامه به صورت عیّار و پهلوانی کافر ستیز و دشمن ستم و طرفدار حق و داد درآید و زمانی هم، به مدافع سرسخت خاندان پیامبر بدل شود. این افسانه‌های آمیخته با برخی رویدادها و شخصیتهای تاریخی، دستمایۀ داستان‌سرایانی شد که این همه را سینه به سینه نقل می‌کردند و خود نیز چیزها بر آن می‌افزودند، چندان که به تدوین کتابهایی چون اخبار ابی مسلم صاحب الدعوة، تألیف ابوعبدالله مرزبانی و خاصّه ابومسلم نامه‌ها انجامید. 
این ابومسلم‌نامه‌ها تا آنجا که روشن است، ابتدا به زبان فارسی گرد آمد و باید آنها را از نخستین داستانهای حماسی عامیانۀ فارسی پس از اسلام دانست که متضمن نکات مهمی دربارۀ زندگی و عادات و اندیشه‌های مردم روزگار راویان متعدد آن است (محجوب، «داستانها»، 288). پدید آورندۀ نخستین روایت مدون یا متن مکتوب ابومسلم‌نامه هنوز به درستی دانسته نیست، اما مشهورترین روایت در بیشترین نسخه‌های موجود این کتاب به ابوطاهر نسبت داده شده که مانند ابوبکر رازی و ابوالمجید ساوجی و هشام سرخسی ــ راویان دیگر ابومسلم نامه ــ همه از داستان‌گزاران دربار غزنویان بوده‌اند (ملیکف، 76). نیز از کسانی چون سعید دمشقی، هشام اصفهانی، شریف بغدادی و حاجی شادی به عنوان راویان دیگر ابومسلم نامه نام برده‌اند (همو، 31, 78). 
لقب اوطاهر در نسخه‌های متعدد ابومسلم نامه به اختلاف، طرسوسی (منسوب به شهری در آسیای صغیر بر ساحل مدیترانه)، طرطوسی (منسوب به شهری در سوریه بر کنار مدیترانه)، یا طوسی (نک‍ : منزوی، خطی، 5 / 3654؛ ملیکف، 31) ضبط شده که هریک از محققان معاصر یکی از این القاب را درست دانسته‌اند. در نسخۀ خطی ابومسلم نامه که اساس چاپ نامنقح تهران قرار گرفته، نام و لقب نویسنده، ابوطاهر بن علی بن حسین طرطوسی (طرطوسی، 32) آمده است که اگر همان صاحب داراب نامه باشد (یغمایی، مقدمۀ ابومسلم نامه)، نامش ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی طرطوسی و از داستان‌سرایان روزگار غزنویان بوده است (صفا، مقدمه، 1 / 26؛ محجوب، «ابوملم»، جم‍‌ )، درحالی‌که ملیکف (همانجا) ابوطاهر طوسی را داستان‌گزار دربار محمود غزنوی و نویسندۀ ابومسلم‌نامه دانسته است. نسخۀ ترکی ابومسلم نامه که وامبری در خیوه یافته، اگر چنانکه به گفتۀ فؤاد کوپرولو، مکتوب در 550 ق باشد (همو، 82)، هم‌عصری نویسنده را با غزنویان تأیید می‌کند (قس: یغمایی، مقدمۀ ابومسلم‌نامه، که او را از نویسندگان عصر تیموری دانسته است)، اما دلیلهایی که ملیکف برای رد این هم‌عصری براساس متن ابومسلم نامه‌ای که در دست داشته، ذکر کرده است (ص 33-34)، درست نمی‌نماید، زیرا یکی از ویژگیهای روایتهای داستانی، تغییراتی است که در زمانها و مکانهای مختلف بر این روایات عارض می‌شود. چنانکه اختلاف روایات نسخه‌های متعدد فارسی و ترکی ابومسلم نامه دربارۀ خود ابومسلم و پدر و مادر و دوران کودکی و نوجوانی او و نیز فرمانروایان ترک، عرب و ایرانی معاصرش و حتی واژگان به کار رفته دربارۀ ابزارهای زندگی و جامه‌ها و آلات جنگ (محجوب، «ابومسلم‌نامه»، 692-695) به گونه‌ای است که آنها را می‌توان به دوره‌های کاملاً متمایز تاریخی منتسب کرد، زیرا راویان ابومسلم‌نامه برای جلب‌نظر مردم در ممالک مختلف نه تنها این داستان را سازگار با ویژگیهای جامعه و سیاست روزگار خود نقل می‌کرده‌اند، بلکه به همان دلیل لقب نویسندۀ ابومسلم نامه و به تبع آن خاستگاه او را به اختلاف، گرچه با نوعی همانندی، طرطوسی، طرسوسی و طوسی آورده‌اند (همو، «ابومسلم»، 201؛ ملیکف، 31، که به نظر می‌رسد اختلاف در ضبط نام نویسنده از مقولۀ تصحیف و تحریف باشد، نه تأثیرات زمان و مکان روایت). چنانکه در یک روایت، ابومسلم که شیعه‌ای متعصب، از اعراب قبیلۀ طی معرفی شده، از امام محمدباقر (ع) برای استقرار خلافت در میان فرزندان ابراهیم امام فرمان می‌یابد، در حالی که پیش‌تر به خونخواهی امام حسین (ع) برخاسته و در پیکار با ستمگران، سلاطین نامداری چون محمد خوارزمشاه و فرمانروایان قبچاق و بلغار در رکاب اویند (طرطوسی، 248، 249، 668). مطابق روایت نسخۀ دیگری که در پاریس موجود است، قحطبة بن شبیب و پسرش حسن از یاران اصلی ابومسلم به‌شمار می‌آیند و در داستان جایگاه ویژه‌ای دارند. درحالی‌که در روایت ترکی ابومسلم نامه از آنان نامی در میان نیست. همچنین در برخی از روایتهای فارسی از ملک‌زاده خاقان که نوادۀ افراسیاب پادشاه ترکستان بوده، یاد شده است، ولی در روایت ترکی، این ملک‌زاده دارای لقب خوارزمی است و از نوادگان ساسانیان به‌شمار آمده است (ملیکف، 71). 
براساس روایت نسخه‌ای از ابومسلم نامۀ منسوب به خواجه نصیر [الدین] طوسی که در کتابخانۀ مسجد گوهرشاد مشهد است، احمد بن محمد بن حنیفه به خونخواهی ابومسلم برخاسته است (فاضل، 1 / 78، 79؛ منزوی، خطی مشترک، 11 / 1418). مطابق نسخه‌ای دیگر (موجود در کتابخانۀ گنج‌بخش پاکستان)، ابومسلم حتی به هند و سراندیب هم رفته است ( ابومسلم نامه، 419-420، 435- 439) و در ذکر جنگها سخن از توپهای کوچکی به نام زنبورک به میان آمده (همان، 592) که نشان می‌دهد این روایت بسیار متأخر و مربوط به روزگار صفویان است. بدین گونه آشکار است که در این روایت مختلف، اشخاص و قهرمانان حقیقی و خیالی در صحنۀ وقایع مجازی، نقش ایفا می‌کنند. با اینهمه، عنصر اصلی داستان یعنی پیکار با ستمگران و دستگیری مظلومان و ترویج اخلاق فتوت در همۀ این روایات پابرجاست و یاران ابومسلم همه نمونۀ مردان عیار و دلیر و راست‌کردار و دیندار و اهل حرفه و صنعت بوده‌اند. هم از این روست که بسیاری از آداب و رسوم و عادات مردم عادی را که تواریخ رسمی فاقد آنند، از خلال این روایات می‌توان دریافت. چنانکه داستانهای حماسی دیگری که تحت تأثیر ابومسلم نامه نوشته شده است و پدید آورندگانش از شخصیتهای داستانی آن بهره گرفته‌اند، نیز خالی از این فواید نیست. داستانهای حماسی بَطال نامه، صَلطق‌نامه، دانشمندنامه و جنیدنامه که قهرمانانش از اعقاب ابومسلم هستند، و خاصه زمجی‌نامه که در پایان برخی از نسخه‌های ابومسلم نامه آمده است (مثلاً منزوی، همان، 6 / 948؛ ملیکف، 65, 74, 79) و نیز فتوت‌نامه‌ها که حاوی قواعد اخلاقی و راه و روش زندگی جوانمردان است، از اینگونه آثار به‌شمار می‌روند (همو، 79, 82). 
افزون بر این، ابومسلم نامه گاه به عنوان مأخذی تاریخی مورد استفادۀ برخی از مورخان واقع شده، چنانکه هندوشاه نخجوانی در تجارب السلف بارها به این کتاب استناد کرده است (ص 79، 84، 86) و ظاهراً نویسندۀ کتابی دربارۀ حملۀ اعراب به شیروان و احوال اخلاف ابومسلم که آن را در 1195 ق در داغستان نوشته، نیز از ابومسلم‌نامه بهره‌ها برده است (ملیکف، 81). همچنین ابومسلم نامه در کتابهای انسابیه و انیس المؤمنین تأثیر داشته است (صفا، «اشاره‌ای»، 727). 
اما از دیدگاه مذهبی نیز ابومسلم نامه دستخوش تغییرات بسیار شد. چنانکه در دورۀ صفویان رنگ تشیع به خود گرفت و حتی در قلمرو دولت عثمانی توسط «اخی»ها ــ فرقه‌ای از اهل فتوت ــ که تمایلات شیعی داشتند و طرفدار صفویان بودند، ترویج شد. شگفت‌تر آنکه در این تحریر از داستان ابومسلم نامه، شیخ جنید نیای شاه اسماعیل و نیز ابومسلم است و نام حیدر (پدر شاه اسماعیل) و اسد (پدر ابومسلم) هر دو از القاب امام علی (ع) است (ملیکف، 79). این نگرش سپس به ادبیات بکتاشی ــ فرقه‌ای از صوفیان ترک قلمرو عثمانی ــ وارد شد و یک فصل از ابومسلم نامه یعنی ملاقات ابومسلم با ابراهیم امام در تاریخ این فرقه اهمیتی بسیار یافت، زیرا مطابق ولایت نامۀ حاجی بکتاش، سرسلسلۀ این فرقه، صفات درویشی از امام علی (ع) توسط ابراهیم امام به ابومسلم و از او به بقیۀ امامان شیعه و بعد به حاجی بکتاش رسید (همو، 65-66). بدین گونه ابومسلم و ابومسلم نامه‌ها که از روزگار سلجوقیان در آسیای صغیر به ترکی ترجمه و تحریر می‌شده است، در میان ترکان متأخر نیز جایگاهی بلند یافت. این نکته به‌ویژه از کثرت نسخه‌های این داستان، به زبان ترکی مشهود است. گرچه برخی برآنند که چون ابومسلم خود از ترکان اغز بود و این ترکان خاطرۀ او را با خود به آناتولی آوردند. نام و داستان او در اینجا شهرت یافت، ولی گسترش نهضت «اخی»ها در آناتولی و آسیای صغیر که مروج داستانهای حماسی برای اشاعۀ اخلاق جوانمردان در میان عامه بود، مهم‌ترین عامل رواج ابومسلم‌نامه‌ها در این منطقه شد و حتی از همین طریق به قفقاز هم راه یافت (همو، 25, 26, 36؛ یوسفی، 185، 186). برخی از اصطلاحات صوفیه در ابومسلم‌نامه (محجوب، «داستانها»، 386) و همچنین مخالفت شدید صوفیان با میرلوحی موسوی که به روزگار صفویان، ابومسلم را در کتابی لعن کرد (آقابزرگ، 4 / 150-151)، حاکی از گرایش و اعتقاد جماعت صوفیه به ابومسلم است. از داستان لعن و تکفیر ابومسلم توسط برخی از علمای عصر صفوی چون محقق کرکی و ممنوعیت نقل ابومسلم‌نامه که آن را اسطوره‌هایی می‌شمردند که افسانه‌سرایان «عوام را به آن تزویر و تسطیر، محبّ و دوستدار آن محبوس زاویۀ سعیر گردانیده» و خواندن و نوشتن آن را «باعث دخول نیران» و «سبب گرفتاری به آتش سوزان» می‌دانستند (حموی، 141، 186)، برمی‌آید که این داستان در میان عامۀ مردم هم رواجی تمام داشته است و با آنکه شاه اسماعیل فرمان داد تا آن داستانها را بشستند، با اینهمه، پس از او باز قصه‌گویان کار از سر گرفتند، تا آنکه شاه طهماسب مقرر داشت «که هرکس آن قصۀ کاذبه بخواند، به تیغ سیاست زبانش قطع» کنند (همو، 141). 
مخالفت صفویان با ابومسلم‌نامه خوانی، به رغم ادعای نویسندۀ آن مبنی بر خویشاوندی آنان با ابومسلم، شاید عجیب به نظر برسد. درواقع ابومسلم در دوران قدرت خود نسبت به شیعیان چندان قساوت نشان داد (نک‍ : ﻫ د، ابومسلم خراسانی) که افسانه‌های برساخته، حاکی از ارادت او به خاندان پیامبر نیز نتوانست نظر علمای شیعه را نسبت به او تغییر دهد و صفویان هم که در آن ایام به پشتیبانی این علما در برابر عثمانیان نیاز داشتند، آنان را تأیید می‌کردند. افزون بر این، ادعای خویشاوندی صفویان (بانیان نخستین دولت شیعی و منتسب به خاندان رسالت) با ابومسلم چندان بی‌پایه و نیز بی‌ثمر می‌نمود که نمی‌توانستند از آن طرفی بربندند و آن را افتخاری برای خویش به‌شمار آورند. 
چنانکه اشاره شد نسخه‌های بسیاری از ابومسلم نامه به ترکی و فارسی که در شهرهای ایران، آسیای صغیر، کاشغر، ختن و شبه قارۀ هند تحریر شده، در دست است. این نسخه‌ها در شهرهای اروپا (ملیکف، 25, 72-76؛ بلوشه، IV / 37-38؛ کرافت، 53)، آمریکا (دانش‌پژوه، نسخه‌های خطی، 73؛ همو، همو و حاکمی، 1)، روسیه (اکیموشکین، I / 416-417)، پاکستان (منزوی، خطی مشترک، 6 / 943- 948، فهرست، 3 / 1313-1315؛ نوشاهی، 211)، بخارا و خیوه (ملیکف، 72, 81-82)، تاشکند و دوشنبه (دانش‌پژوه، نسخه‌های خطی، 59، 125-126؛ منزوی، خطی مشترک، 6 / 944) و کتابخانه‌های عمومی و خصوصی شهرهای ایران (دانش‌پژوه و علمی انواری، 1 / 255؛ فاضل، 1 / 78- 79، 85-87؛ مرکزی، 8 / 279-280؛ منزوی، خطی، 5 / 3655؛ دانش‌پژوه، «فهرست»، 2 / 62) پراکنده‌اند. 

مآخذ

 آقابزرگ، الذریعة؛ ابومسلم‌نامه، نسخۀ خطی کتابخانۀ گنج‌بخش اسلام‌آباد، شم‍ ‍1465؛ حموی، محمد، انیس المؤمنین، به کوشش میرهاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، «فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ خصوصی دکتر اصغر مهدوی»، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، نسخه‌های خطی، تهران، 1341 ش؛ همو، نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های اتحاد جماهیر شوروی و اروپا و آمریکا، تهران، 1358 ش؛ همو و اسماعیل حاکمی، «فهرست نسخه‌های خطی فارسی دانشگاه لُس آنجلس»، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، نسخه‌های خطی، تهران، 1362 ش، شم‍ ‍11 و 12؛ همو و بهاءالدین علمی انواری، فهرست کتابهای خطی کتابخانۀ مجلس سنا، تهران، 1359 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، «اشاره‌ای کوتاه به تحریر داستانها در دوران صفوی»، ایران‌شناسی، 1369 ش، س 2، شم‍ ‍4؛ همو، مقدمه بر داراب نامۀ طرسوسی، تهران، 1344 ش؛ طرطوسی، محمد، ابومسلم‌نامه، به کوشش اقبال یغمایی، تهران، انتشارات گوتنبرگ؛ فاضل، محمود، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ جامع گوهرشاد مشهد، مشهد، 1363 ش؛ محجوب، محمدجعفر، «ابومسلم نامه، سرگذشت حماسی ابومسلم خراسانی»، ایران‌شناسی، تهران، 1368 ش، س 1، شم‍ ‍4، 1369 ش، س 2، شم‍ ‍3؛ همو، «ابومسلم و ابومسلم نامه»، ایران نامه، واشینگتن، 1364 و 1365 ش، شم‍ ‍2 و 3؛ همو، «داستانهای عامیانۀ فارسی»، سخن، تهران، 1338 ش، دورۀ 10، شم‍ ‍3 و 4؛ مرکزی، خطی؛ منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترک؛ همو، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانۀ گنج‌بخش، اسلام‌آباد، 1359 ش / 1980 م؛ نخجوانی، هندوشاه، تجارب السلف، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1313 ش؛ نوشاهی، خضر عباسی، فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ دانشگاه پنجاب، لاهـور، 1365 ش / 1986 م؛ یغمـائی، اقبـال، مقدمه بر ابومسلم نـامه (نک‍ : هم‍ ‍، طرطوسی)؛ یوسفی، غلامحسین، ابومسلم سردار خراسان، تهران، 1345 ش؛ نیز: 

Akimushkin, O. F. et al., Persidskiye ... rukopisi ... an SSSR, Moscow, 1964; Blochet, E., Catalogue des manuscripts persans, Paris, 1934; Krafft, A., Die arabischen ... Handschriften ... zu Wien, Wien, 1842; Mélikoff, Iréne, Abu Muslim, le «porte-hache» du Khorassan, Paris, 1962. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.