ابن ابی الرجال
اِبْن اَبِی الرِّجال، ابوالحسن علی الكاتب الشیبانی المغربی (د نیمۀ اول سدۀ 5ق / 11م)، منجم و شاعر، مربی و وزیر، یا رئیس دیوان رسائلِ چهارمین امیر زیری، معزّبن بادیس (سلامه یوسف، 11؛ ابن عذاری، 1 / 285). از زندگی وی آگاهی زیادی در دست نیست. این اندازه میدانیم كه در فاس یا قُرطبه زاده شد و در قیروان شهرت یافت. غربیان او را آبنراجل1 (تصحیف ابن الرجال) یا آلبوهازن2 (تصحیف ابوالحسن) میخوانند. ابن ابی الرجال در آغاز امارت معز یعنی در زمانی كه این یك فقط 8 سال داشت، به دربار وی راه یافت و مربی او شد (ابن عذاری، همانجا). بنی زیری از سوی فاطمیان بر افریقیه حكم میراندند و معز تحت تأثیر تربیت و آموزش ابن ابی الرجال به مذهب مالك گروید (همانجا). پیامدهای گرایش مذهبی امیر زیری، آن شاعر ستارهشناس را به صورت عامل معنوی یكی از خشنترین موارد تحمیل عقیده و نیز یكی از دَد منشانهترین خونریزیهای تاریخ در آورد: در 433ق / 1042م معز خود را تابع خلیفۀ عباسی خواند و تا 440ق / 1049م به كلی از فاطمیان گسست و مردم افریقیه را كه تا آن زمان بیشتر بر مذهب فاطمی بودند (همانجا؛ قس: ذهبی، 18 / 140 كه آنها را حنفی خوانده است)، به پیروی از مذهب مالك وادار ساخت و این كار بیخشونت و خونریزی، شدنی نبود. تنها در قیروان، سربازان و غلامان معز كه از مدتها پیش به دقت برگزیده شده بودند، 000‘3 تن از فاطمیان را كشتند و قتلگاه ایشان بركةالدم (= استخر خون) نام یافت (ابناثیر، 9 / 521، 566؛ ابن عذاری، 1 / 285-290). در دیگر شهرهای افریقیه نیز فاطمیان از آزار و كشتار مصون نماندند. سرانجام مستنصر فاطمی، عربهای بنی هلال و بنی سلیم را به سركوبی معزّ فرستاد؛ اینان سپاه وی را تاراندند و قیروان و سوسه و تونس را تصرف كردند (449ق / 1057م). معزّ به مهدیه عقب نشست و همانجا در شعبان 454ق / اوت 1062م درگذشت (ذهبی، 18 / 140، 141؛ ابنعذاری، 1 / 286). بدین سان دفتر زندگی سیاسی ابن ابی الرجال كه از این پس خبری از او در دست نیست، به عنوان مردی كه در مركز یك سلسله رویدادهای خونین و بیتوفیق قرار داشته، سخت تیره است، اما وی در عین حال به عنوان وزیر ادیب، مورد احترام و بزرگداشت ادبا و شعرا بوده است و بسیاری از اینان آثار خود را به نام او نگاشتهاند. ابن رشیق (صص 110-113) برخی از اشعار او را نیز آورده، و از وی به عنوان «رئیس ابوالحسن» یاد كرده است.
به گزارش قفطی، در رصد ورود شمس به صورت فلكی میزان كه در 378ق / 988م به فرمان شرفالدوله بویهی و زیر نظر ابوسهل بیژن بن رستم كوهی، هندسهدان و ستارهشناس برجستۀ طبرستانی، در بغداد انجام شد، منجمی به نام ابوالحسن مغربی نیز شركت داشته است (ص 353). به نظر برخی پژوهشگران، آن منجم همین ابن ابی الرجال بوده است (سوتر، 75) برخی دیگر، چنین چیزی را نامحتمل میشمارند (GAS, VII / 186).
معروفترین اثرِ علمی ابن ابی الرجال كتاب البارع فی احكام النجوم است كه به ویژه در جهان غرب شهرت عظیمی برای او به بار آورد. در این كتاب بسیاری از مطالب رسالههای كهنتر دربارۀ احكام نجوم بازگو شده است (EI2). از ویژگیهای این كتاب، نقل قطعاتی از آثار یك منجم ناشناس به نام مستعار زرتشت است. ابن ابی الرجال خود مدعی است كه اثر زرتشت را خوانده و تحقیق و تكمیل كرده است (اشتگمان، 317-336) كتاب البارع شامل 8 باب است. سه باب نخست در اختیارات (گزینش اوقات سعد)، سه باب بعدی در موالید، باب هفتم در تحویل سنین و باب هشتم در تنجیم عمومی (EI2). از مسائل جالب توجه در باب هفتم این كتاب، مبحث منازل القمر است. ابن ابی الرجال در این مبحث، آراء ستارهشناسان هندی را با نظرات دوروتئوس3 یونانی (سدۀ اول م) مقایسه میكند (شتاین شنایدر، 156). وی برای قمر 28 منزل بر میشمارد، در حالی كه هندوان معاصر وی تنها 27 منزل میشناختند (همانجا). كتاب البارع در 1254م به فرمان آلفونس دهم توسط یهود بن موسی به زبان كاستیلی درآمد و از روی همین ترجمه، دو ترجمه به زبان لاتین، سه ترجمه به زبان عبری و یك ترجمه به زبان پرتغالی كهن تهیه شد (EI2). ترجمۀ لاتین آن، نخستین بار در 1485م در ونیز چاپ شد (بستانی). ترجمههایی نیز كه به زبانهای فرانسوی و انگلیسی از این كتاب شده، از روی نسخۀ لاتین صورت گرفته است. در اوایل سدۀ 14ق / 20م، ابوالقاسم شیرازی (فرزند وصال شیرازی شاعر) و محمد امین موسوی خراسانی به دستور حاكم فارس از روی یك نسخۀ خطی عربی به ترجمۀ فارسی آن پرداختند (منزوی، 1 / 257). نسخههایی از اصل عربی این اثر در موزۀ بریتانیا و كتابخانۀ مركزی دانشگاه تهران (مركزی، 224) موجود است. دیگر آثار وی از این قرار است: ارجوزة فی الاحكام الفلكیة یا الدلالة الكلیة عن الحركات الفلكیة، قاهره، 1892م. این ارجوزه توسط احمد بن حسن القنفذی القسطنطینی (د 810ق / 1407م) و كمال التوركانی شرح شده است (GAL, I / 256؛ سركیس، 1 / 31)؛ ارجوزة فی دلیل الرعد یا دوحة حوادث الرعاد (GALS, I / 401)؛ كتاب فی الرموز و حل العقد و بیان الرصد، كه هر دو اثر اخیر از میان رفته است (EI2؛ اشتگمان، 322).
مآخذ: ابن رشیق، حسن، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه، به كوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1972م؛ ابن عذاری، محمدبن محمد، البیان المغرب فی اخبار المغرب، لیدن، 1848م، صص 285-300؛ بستانی ف؛ ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم العرقوسی، بیروت، 1404ق / 1984م؛ سركیس، چاپی؛ سلامه یوسف، محمد، ابن رشیق القیروانی، آرائه النقدیة و البیانیة، قاهره، 1972م؛ قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحكماء، به كوشش یولیوس لیپرت، لایپزیک، 1903م؛ مركزی، خطی؛ منزوی، خطی؛ نیز:
القیروانی، آرائه النقدیة و البیانیة، قاهره، 1972م؛ قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحكماء، به كوشش یولیوس لیپرت، لایپزیک، 1903م؛ مركزی، خطی؛ منزوی، خطی؛ نیز:
EI2; GAL; GAL, S; GAS; Stegemann,Viktor, »Astrologishe Zarathustra Fragmente bei dem arabischen Astrologen Abul-Hasan, ªAli Ibn abir-Riğāl«, Orientalia, 1937, Vol. VI; Steinschneider, M., »Über die Mundstationen«, ZDMG, 1864, XVIII / 155-157; Suter Heinrich, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900, pp. 100, 170, 210, 214.
محمدعلی مولوی