آل کاکویه
آلِ کاکویه (398-536 ق / 1007-1141 م)، سلسلهای از امیران دیلمینژاد که در آغاز سدۀ 5 ق / 11 م تحت حمایت آل بویه شاخۀ ری درآمدند و امارتهایی مستقل و نیمهمستقل در مرکز و غرب ایران پی افکندند. نخستین شاخۀ آل کاکویه تا انقراض آن به دست طغرل سلجوقی در 443 ق / 1051 م دوام آورد و در همان سال حکومت دومین شاخۀ این سلسله در یزد آغاز شد که به دولت اتابکان یزد انجامید.
نیای این سلسله، رستم دشمنزیار یا چنانکه بر سکهها نقش بسته، دشمنزار (باسورث، 73)، پسر مرزبان و مکنّی به ابوالعبّاس (مجمل التّواریخ و القصص، 402) و به روایت منحصر به فرد و تأیید نشدۀ همین مأخذ (ص 398) ملقّب به عینالدوله (قس: ابنفوطی، 4(2) / 1120) بود که از سوی آل بویه شاخۀ ری بر شهریار کوه فرمان میراند. نسب مرزبان پدر رستم دشمنزیار، که با سیّده همسر فخرالدّوله و مادر مجدالدّولۀ دیلمی نسبت خویشاوندی داشته است، به درستی معلوم نیست. بعضی او را مرزبان، پسر رستم و مؤلّف کتاب مرزباننامه دانسته و احتمال دادهاند که برادر سیّده بوده باشد (مادلونگ، 4 / 188)، اما این حدس با سخن عنصرالمعالی کیکاووس (ص 104) که آشکارا سیّده را دختر عموی مادر خود یعنی برادرزادۀ مرزبان بن رستم، صاحب مرزباننامه (ص 2) دانسته است (نک : نسبنامۀ این سلسله) متناقض است. از روایت هلال صابی به نقل مادلونگ (4 / 188) و یاقوت (3 / 211) که سیده را دختر رستم دانستهاند، نمیتوان دریافت که مراد کدام رستم است، و شاید چنانکه مرسوم بوده سیده را به جای پدر به جدّش رستم نسبت دادهاند. چه به همان دلیل پیشین سیده نمیتوانسته دختر رستم بن شهریار یعنی خواهر مرزبان باشد، بلکه به تصریح قابوسنامه، برادرزادۀ مرزبان بوده است و محتمل است که پدرش شروین، برادر مرزبان (شیخ علی گیلانی، 46) بوده باشد. از سوی دیگر اگر چنین انتسابی را معتبر بدانیم، برای توجیه نسبت سیّده با رستم دشمنزیار پسر مرزبان ــ که گفتهاند دایی سیده بوده (صابی به نقل ابن فوطی، 4(2) / 1012؛ ابن اثیر، 9 / 207؛ مجمل التواریخ و القصص، 402؛ غفاری، 81؛ اقبال، 182؛ باسورث، 74) و به همین سبب به «کاکو» شهرت یافته است (کاکو در گویش دیلمی = دایی، قس: کاک و کاکا در گویشهای کردی و فارسی، نیز نک : بوسه، 4 / 253-254، که معلوم نیست از روی چه مأخذی سیده و پسر کاکویه را کُرد دانسته است) ــ ناگزیر باید مادر سیّده را خواهر رستم دشمنزیار و هر دو را فرزندان مرزبانی بدانیم که هنوز نسب او به درستی شناخته نیست. البته اگر هم به پیروی از برخی از مورخان، رستم دشمنزیار را دایی مجدالدّوله بدانیم (عتبی، 228، 241؛ ابن اثیر، 9 / 140؛ خواندمیر، 2 / 391؛ لین پول، 130؛ مادلونگ، 4 / 189) نه سیّده، باز این اشکال از بین نمیرود، ولی آشکار نیست که چرا رستم را دایی سیّده دانستهاند؛ حال آنکه دلیلی در دست نیست که به استناد آن رستم را دایی مجدالدوله ندانیم (قس: باسورث، 74). به هر حال رستم بن مرزبان از سوی مجدالدوله بر شهریار کوه فرمان میراند تا آنکه اسپهبد شهریار بن شروین با حمایت قابوس وشمگیر او را از آن منطقه بیرون راند (عتبی، 228). این عمل باعث بروز جنگ و گریزهایی میان رستم بن مرزبان، به پشتیبانی نصر بن حسن فیروزان و مجدالدّوله، با شهریار بن شروین شد تا سرانجام بهسبب طغیان شهریار بر قابوس، رستم بر شهریار کوه چیره گشت، و چون از مجدالدوله بیمناک بود به قابوس پیوست (همو، 244؛ ابن اثیر، 9 / 140-141)؛ اما گویا رستم قبل از تسخیر شهریار کوه به قابوس پیوست و به یاری او توانست بر شهریار بن شروین چیره گردد. اگرچه خبری از گرایش مجدد رستم به آل بویه ذکر نشده اما اگر وی به آل بویه نپیوسته باشد، شگفت به نظر میرسد که سیّده، حکومت اصفهان را به پسر او ابوجعفر محمّد دهد، زیرا ممکن بود سر به مخالفت بردارد و به پدرش بپیوندد. شاید از همین روی گفتهاند که مراد عتبی (ص 228) و به تبع او مورخان بعد از وی، از رستم بن مرزبان در واقع مرزبان بن رستم (صاحب مرزباننامه؟) بوده است. خاصّه که بر سکّههای ضرب شده در فریم (محلّی نزدیک ساری) در 371 و 374 ق نام مرزبان بن رستم امیر فریم نقش شده است (مادلونگ، 489). با اینهمه دور نیست که این مرزبانبن رستم، پدر رستم بن مرزبان بوده و سپس به آل بویه گرویده باشد. از پایان کار رستم خبری در دست نیست و بازماندگان او که در ایران مرکزی و غربی حکم راندند، به 2 شاخۀ «کاکوییان همدان و اصفهان» و «کاکوییان یزد» تقسیم میشوند.