آل قزوینی
آلِ قَزْوینی، خاندانی علمی و ادبی از نیمۀ دوم سدۀ 12 تا میانههای سدۀ 14 ق / 18 تا 20 م در نجف، حِلّه و پیرامون آن. ازآنرو این خاندان را قزوینی گفتهاند که بنیانگذار آن، اهل قزوین بوده و برای فراگیری علوم دینی به نجف هجرت کرده و در آنجا ساکن گشته است و فرزندان و نوادگان او نیز در همان سرزمین مقیم شدهاند. آنان را بهسبب سکونت در نجف و حِلّه «نجفی» و «حلّی» نیز خواندهاند و چون از زیدبن علی بن حسین (ع) نسب میبرند، نام خانوادگی آنان «حسینی» است.
از آل قزوینی عالمان، فقیهان و ادیبان بزرگ و نامآوری برخاستهاند که هر کدام در دوران خود نقش مؤثری در گسترش علوم دینی و آموزش مذهبی مردم داشتهاند. با اینکه عالمان این خاندان عموماً فقیه و محدّث بودهاند، در ادب بهویژه شعر عربی نیز شهرت داشتهاند و محافلِ ادبی آنان پیوسته کانون گرم ادیبان و شاعران بوده است. دانشمندان آل قزوینی در تشویق و ترغیب شاعران و نویسندگان و گسترش و غنای شعر و ادب عربی نقش بسزایی داشتهاند و بسیاری از آنان از سرِ ادبپروی، جوایزی به سخنسرایان و نویسندگان میبخشیدند (محسن امین، 4 / 102). کسانی از عالمان قزوینی که بیش و کم شناخته شدهاند، اینانند:
1. سید احمد بن محمد (د 1199 ق / 1784 م)، مؤسس و نخستین عالم شناخته شدۀ این خاندان. از شرح زندگی پدر او چیزی معلوم نیست و چنانکه گفتهاند، سلسلۀ نسب او با 23 واسطه به زیدبن علی بن الحسین(ع) میرسد. سید احمد در قزوین زاده شد و پس از فراگیری مقدمات علوم آن روزگار، برای ادامۀ تحصیل رهسپار عراق گشت و در حوزۀ درس عالمان و فقیهان مشهور نجف شرکت کرد و خود فقیهی بنام گردید. در اوان تحصیل در نجف، با دختر سید مرتضی طباطبایی (خواهر سید مهدی بحرالعلوم) ازدواج کرد. وی سرانجام رهسپار ایران شد و در آغاز به قصد زیارت به مشهد سفر کرد و پس از آن به زادگاهش قزوین بازگشت و دیری نگذشت که در همین شهر درگذشت. او دارای 5 فرزند به نامهای: سید محمدعلی، سید حسن، سید علی، سید حسین و سید باقر بود که همگی از عالمان دین بودند و بجز سید باقر از دیگران اطلاعی در دست نیست.
2. سید باقر بن سید احمد (1246 ق / 1830 م)، از عالمان بنام شیعی و فقیهان مشهور عراق در نیمۀ اول سدۀ 13 ق / 19 م. از تاریخ تولد و شرح زندگی وی اطلاع بسیاری در دست نیست. گفته شده است که وی نزد پدر خود و نیز دانشمند معروف شیخ جعفر کاشف الغطاء درس خوانده است. از نظر خصایل اخلاقی و سلوک معنوی از شهرت خاصی برخوردار بوده است و ازاینرو بسیاری از کسانی که در زندگی و احوال او تحقیق کردهاند، کرامات چندی را به او نسبت دادهاند. نوری در النجم الثاقب و مستدرک برخی از این کرامات را آورده است.
سید باقر تألیفاتی نیز دارد به این شرح: 1. حواشی کشف اللّثام؛ 2. الوجیزة فی الطّهارة و الصّلوة؛ 3. الوسیط، آقا بزرگ میگوید که وجیز و وسیط در کتابخانۀ سید مهدی قزوینی موجود بوده است؛ 4. جامع الرسائل، این مجموعه در 5 باب فقهی است: نماز و طهارت، روزه و اعتکاف، زکات و خمس، حج و عمره، جهاد و امر به معروف؛ 5. الفُلک المشحون، این کتاب در احوال امام غایب (ع) است.
3. سید مهدی بن حسن بن احمد (1222-1300 ق / 1807-1882 م). لقب او معزالدین و کنیهاش ابوجعفر است. وی فقیه، اصولی، متکلّم، مفسّر، ادیب، شاعر و برجستهترین چهرۀ آل قزوینی و از عالمان بزرگ امامی در اواخر سدۀ 13 ق / 19 م بوده است. سید مهدی در نجف یا حلّه زاده شد و برای ادامۀ تحصیل و فراگیری سطوح عالی علوم دینی به نجف رفت و در حوزۀ درس عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی، حاج میرزا محمدحسن، شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء، شیخ علی کاشف الغطاء فرزند دیگر شیخ جعفر، عمویش سید باقر قزوینی و نیز سید محمدتقی قزوینی حاضر شد و فقه و اصول و دیگر علوم رایج آن روزگار را گرفت، اما در علم و عمل بیشترین بهره را از عمویش سید باقر برد. وی در 20 سالگی به درجۀ اجتهاد نایل آمد. گفتهاند که او از حافظهای نیرومند برخوردار بود و چیزی را که میخواند و یا میشنید از یاد نمیبرد. وی از برخی استادان خود مانند سید باقر و علامۀ طباطبایی اجازۀ روایت داشته است.
هنگامی که استادش میرزای شیرازی از نجف عازم سامرا شد، همراه وی به آن شهر رفت. پس از مدتی به کاظمین آمد و چنین مینماید که پس از آن به نجف بازگشته باشد. فعالیت علمی و ارشادی وی بیشتر در حلّه بوده است. میرزا حسین نوری که خود از شاگردان او بوده، گوید: پس از آمدن سید به حلّه، شیعیان آن دیار که تا آن زمان قدرتی نداشتند و از آموزشهای مذهبی چیزی نمیدانستند، جانی تازه پیدا کردند و با معارف اسلامی و شیعی آشنایی گسترده یافتند. تلاشهای فکری و تبلیغی وی تا آنجا مؤثر بود که گفتهاند حدود 000‘100 نفر در حلّه و پیرامون آن به مذهب شیعه گرویدند. افزونبر این، او حوزۀ درسی پدید آورد که دانشپژوهان از نقاط مختلف در آن گرد آمدند و به مراتب والای علمی رسیدند. برخی از شاگردان بلندآوازۀ او عبارت بودند از حاج میرزا حسین نوری (1254-1320 ق / 1839-1902 م)، عمویش سید علی قزوینی، میرزا محمد بن عبدالوهاب همدانی کاظمی، ابوالمکارم شیخ محمد بن عبدالله بن محمود حرزالدّین (د 1277 ق / 1860 م) و محمد بن علی بن کاظم بن جعفر جزایری نجفی (د 1303 ق / 1901 م). کسانی که از وی اجازۀ روایت گرفتند، اینانند: میرزا جعفر بن میرزا علی نقی طباطبایی حایری، شیخ عمران بن حاج احمد نجفی، حاج میرزا حسین نوری، عمویش سید علی قزوینی، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (د 1329 ق / 1911 م)، شیخ محمد علی بن محمد حسن خوانساری (د 1332 ق / 1913 م) و شیخ محمدحسین بن محمد علی شهرستانی حایری.
سید مهدی در بیشتر دانشهای متداول روزگار خود مهارت داشت، اما چیرهدستی او در فقه بیش از همه بود، تا آنجا که او را بر اکثر فقیهان آن عصر ترجیح دادهاند. وی از نظر اخلاقی و عرفانی نیز شهره بود و آشنایانش او را به پرهیزگاری و پارسایی ستودهاند. فرزندش حسین گوید که او بسیار متعبّد و در عمل به همۀ احکام دینی سخت کوشا بود. لحظهای از عمرش را بیهوده صرف نمیکرد؛ یا به رفع مشکلات مردم میپرداخت، یا به تدریس اشتغال داشت و یا به تحقیق و تألیف وقت میگذراند. با اینکه از ثروت و جلال و شکوه اجتماعی و ظاهری بسیار برخوردار بود، زندگی را به سادگی گذراند. او در 78 سالگی (و به گفتهای 93 سالگی) پس از بازگشت از سفر حج در سَماوه درگذشت و جنازۀ او را با احترام بسیار به نجف منتقل کردند و در آرامگاه خانوادگی به خاک سپردند.
سید مهدی قزوینی آثار بسیاری در فقه اصول، حدیث، تاریخ و ادبیات بر جای نهاده است که فهرست آنها چنین است:
در فقه: 1. بصائر المجتهدین، 2. حلیة المجتهدین، 3. مواهب الافهام فی شرح شرائع الاسلام، 4. نفائس الاحکام، 5. القواعد الکلیة الفقیهة، 6. فُلک النجاة فی احکام الهُداة، 7. وسیلة المقلدین الی احکام الدّین، 8. رسالة فی المواریث، 9. اللّمعات البغدادیّة فی الاحکام الرّضاعیّة، 10 مناسک الحج، 11. شرح اللّمعتین، 12. شرح معالم (ابن القطّان)، 13. المنظومة، 14. اجوبة المسائل البحرانیة.
در اصول: 1. الفرائد، 2. الودائع، 3. المهذّب، 4. الموارد، 5. شرح القوانین، 6. السبائک المذهبّة، 7. آیات الاصول، 8. الفوائد الغرویّة فی المسائل الاصولیّة، 9. اساس الایجاد لتحصیل ملکة الاجتهاد، 10. شرح المنظومة فی الاصول، 11. رسالة فی حجّیّة الخبر الواحد، 12. الروائح، 13. المذهب البارع، 14. درّة الغوّاص.
در فلسفه، منطق، کلام و ریاضی: 1. مضامیر الامتحان فی علم الکلام و المیزان، 2. آیات المتوسّمین فی اصول الدّین، 3. قلائد الخرائد فی اصول العقائد، 4. القلائد الحلّیة فی العقائد الدینیة، 5. رسالة فی ابطال الکلام النّفسی، 6. مسائل الارواح، 7. مختصر فی الامور العامّة و الجواهر و الاعراض، 8. شرح منظومة تجرید العقائد، 9. الصّوارم الماضیة لرّد الفرقة الهاویة و تحقیق الفرقة الناجیة، 10. قوانین الحساب.
در تفسیر: 1. تفسیر سورة الفاتحة، 2. تفسیر سورة القدر، 3. تفسیر سورة الاخلاص.
در حدیثشناسی: 1. سفینة الراکب فی بحر محبّة علی بن ابیطالب (ع)،2. مشارق الانوار فی حلّ مشکلات الاخبار.
در اخلاق: 1. معارج النّفس الی روح القدس، 2. معارج الصّعود فی علم الطّریقة و السّلوک.
برخی گفتهاند که سید مهدی در هر علمی اثری داشته است، ولی بسیاری از این آثار که در دست شاگردانش بود، در جریان طاعون عمومی نجف از میان رفته است.
4. سید جواد بن حسن بن احمد (د قبل از 1300 ق / 1882 م)، برادر سید مهدی و از عالمان این خاندان. از تاریخ تولّد و درگذشت و نیز از زندگی او چیزی معلوم نیست. شیخ حسون حلّی (د 1305 ق / 1886 م) در سوگ او چکامهای سروده است.
5. سید جعفر بن باقر بن احمد (د 1265 ق / 1848 م). برخی او را از نوابغ عصر به شمار آوردهاند. در اواخر عمر از نجف به مَسْقَط و عُمان رفت و امیران و بزرگان و عالمان مقدم وی را گرامی داشتند. سرانجام در مسقط درگذشت و جنازۀ او را به نجف بردند و در آرامگاه خانوادگی به خاک سپردند. او شاعری توانا بود، و گفتهاند که بسیاری از اشعار او در سفر مسقط از بین رفته است.
6. سید محمد بن مهدی بن حسن (1262-1335 ق / 1846-1917 م)، فقیه، محدّث، ادیب و از شاعران آل قزوینی. وی در حلّه به دنیا آمد و پس از فراگیری مقدمات علوم، همراه دو برادرش (جعفر و حسین) برای ادامۀ تحصیل رهسپار نجف گردید. در این شهر ریاضیات و منطق و سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ حسن کاظمی و برادرش شیخ محمد، شیخ علی حیدر نجفی، پدرش سید مهدی، ملا محمد ایروانی و شیخ لطفالله مازندرانی آموخت. او از پدر و استاد دیگرش ایروانی به کسب اجازۀ حدیث نایل آمد.
محمد در اوان تحصیل از نجف به حلّه آمد و پس از چندی به نجف بازگشت و به درس ادامه داد. بار دیگر به حله آمد و در 1293 ق / 1876 م همراه پدر به نجف برگشت و در درس خارج فقه و اصول شرکت جست. سال بعد به حج رفت و مجدداً به حوزۀ نجف مراجعت کرد و به تعلیم و تعلّم ادامه داد. سرانجام در 1313 ق / 1895 م مردم حلّه، بهسبب فقدان دیگر عالمان آل قزوینی (میرزا جعفر در 1298 ق / 1880 م، سید مهدی در 1300 ق / 1882 م و میرزا صالح در 1304 ق / 1886 م درگذشته بودند)، از سید محمد خواستند که به زادگاهش برگردد و پیشوایی دینی مؤمنان را به دست گیرد. او این دعوت را پذیرفت و به حلّه بازگشت و از استقبال شکوهمند مردم برخوردار شد. وی تا آخر عمر (مدت 22 سال) در حلّه زیست و در آنجا حوزۀ درس وسیعی تشکیل داد که دانش دوستان بسیاری در آن گرد آمدند و عالمان و فقیهان چندی تربیت شدند. وی به فعالیتهای اجتماعی و حل مشکلات عمومی نیز علاقهمند بود. از کارهای او مرمّت قبور سادات و عالمان و مساجد است از قبیل ضریح قاسم بن موسی بن جعفر (ع)، قبر محقق، آل طاووس، ابن ادریس، شیخ وَرّام. وی نهر حلّه را نیز بازسازی کرد و گفتهاند «سدّ هندیّه» که امروز بر فرات بسته شده است، در 1322 ق / 1904 م به پیشنهاد او و به وسیلۀ والی بغداد ساخته شد. بنای این سد از همان سال آغاز گردید و در 1332 ق / 1913 م پایان یافت. وی در حلّه درگذشت و جسدش را در نجف در آرامگاه آل قزوینی به خاک سپردند.
سید محمد اهل قلم بود و آثار او را بدینگونه یاد کردهاند:
1. منظومة فی المواریث، در حدود 400 بیت است. او در 1332 ق / 1913 م از سرودن آن فارغ شده است. این منظومه در نجف به چاپ رسیده است؛ 2. رسالة فی علم التّجوید؛ 3. دلیل المتحیّرین فی مناسک الحاجّ و المعتمرین؛ 4. طروس الانشاء؛ 5. الامالی.
7. سید حسین بن مهدی بن حسن (1268-1325 ق / 1852- 1908 م)، فقیه، اصولی، ادیب، شاعر و مؤلف. او در حلّه زاده شد. نزد پدر و برادرانش میرزا صالح، میرزا جعفر و سید محمد مقدمات علوم را آموخت و پس از آن علوم عقلی و نقلی و سطوح عالی فقه و اصول را از استادان بزرگ حوزۀ نجف، ازجمله آخوند ملّا لطفاللّٰه مازندرانی، ملّا محمد ایروانی، ملّا محمد کاظم خراسانی و میرزا حبیباللّٰه رشتی فراگرفت. وی از پدر و برادرانش اجازۀ روایت داشت. در شعر و ادب شهره بود و نثری استوار و زیبا داشت و به گسترش ادب و تربیت شاعران و نویسندگان اهتمام بسیار میورزید. خانۀ وی مجمع عالمان و شاعران و ادیبان بود.
آثار سید حسین را بدینگونه برشمردهاند: 1. تعلیقة علی رسائل الانصاری؛ 2. رسالة فی مقدمة الواجب؛ 3. حاشیة علی شرح اللّمعة؛ 4. نفائس الاحکام.
8. سید جعفر بن مهدی بن حسن (1253- 1298 ق / 1837-1880 م)، ادیب، شاعر، فقیه، اصولی و استاد در منطق. وی در حلّه چشم به جهان گشود و در همانجا نزد پدر درس خواند و مقدمات علوم را فراگرفت و پس از آن به نجف سفر کرد. سالیانی دراز در نجف ماند و به آموختن دانشهای متداول آن روزگار ادامه داد و در فقه، اصول، فلسفه، تاریخ، لغت، شعر و ادب مهارت یافت. فقه را نزد دایی خود شیخ مهدی بن شیخ علی فقیه مشهور و دایی دیگرش شیخ جعفر صغیر، و اصول را نزد پدر و ملا محمد ایروانی و شیخ مرتضی انصاری آموخت. پدرش به وی اجازۀ اجتهاد داد. پس از فراغت از تحصیل، به حلّه بازگشت و در کنار پدر به امور دینی و حلّ مشکلات مذهبی و اجتماعی مردم همت گماشت. وی با حاکمان عثمانی روابط حسنه داشت و آنان در موارد لازم درخواستها و شفاعتهای او را میپذیرفتند.
سید جعفر 2 سال زودتر از پدر، در جوانی درگذشت. مرگ او در میان انعکاس غمانگیزی داشت. بسیاری در رثاء او شعر گفتند که از آن میان اشعار حدود 22 شاعر بزرگ در کتابی تحت عنوان الاحزان فی خیر انسان گرد آمده است.
وی آثاری در اصول، منطق، شعر و ادب دارد که بدین عناوین از آنها یاد شده است: 1. مختصر فی المنطق؛ 2. الاشراقات؛ 3. التّلویحات الغرویّة، در اصول که در 1296 ق / 1878 م از نوشتن آن فارغ شده است. افزونبر اینها، وی دارای مکتوبات ادبی و نامههای انبوهی است که به عاملان و ادیبان و اهل فضل و ادب نوشته است. این نوشتهها از اعتبار ادبی بسیاری برخوردار است. اشعار مدوّن بسیاری نیز از او بر جای مانده است.
9. سید صالح بن مهدی بن حسن (1257-1304 ق / 1841-1887 م)، فقیه، ادیب، شاعر و مؤلّف. وی در حلّه پا به جهان نهاد. مادر او دختر شیخ علی آل کاشف الغطاء بود. مقدّمات علوم را نزد کسانی مانند شیخ حسن فلوجی آموخت و پس از آن به نجف هجرت کرد و سطوح عالی فقه و اصول را نزد شیخ مرتضی انصاری و دایی خود شیخ مهدی آل کاشف الغطاء و پدرش سید مهدی تحصیل کرد و موفق به گرفتن اجازۀ اجتهاد گردید. وی مانند دیگر عالمان آل قزوینی، ادیب و شاعر بود و نویسندگان و شاعران را نیز تشویق میکرد و به آنان جایزه میداد. در گسترش ادب و شعر عربی نقش مؤثر داشت. آقابزرگ او را یکی از ارکان اصلی نهضت ادبی نیمۀ دوم سدۀ 13 ق / 19 م میشمارد. سید صالح پس از مرگ پدر، جانشین او شد و حوزۀ درس او را اداره میکرد. او در تکمیل آثار پدر اهتمام ورزید، اما فرصت نیافت که آنها را به پایان برد. سید صالح در نجف درگذشت و در آرامگاه خانوادگی دفن گردید. در رثاءِ او شاعرانی چون سید حیدر حلّی و سید محمد سعید حبوبی و سید جعفر حلّی شعر سرودند.
10. سید احمدبن صالح بن حسن (1287-1324 ق / 1870- 1908 م). وی در حلّه زاده شد و پدرش او را در 7 سالگی به نجف روانه کرد و او در آنجا علوم دینی را آموخت. هر چند او از عالمان دین است، اما بیشترین شهرت او در شعر و ادب است و او شاعری چیرهدست و ادیبی و توانا دانستهاند. اشعار بسیاری از او بازمانده است. وی در حلّه درگذشت و جنازۀ او را در نجف منتقل کردند و در آرامگاه آل قزوینی به خاک سپردند.
11. سید هادی بن صالح بن حسین (د 1347 ق / 1927 م)، از عالمان و شاعران بنام آل قزوینی. از احوال او آگاهی چندانی در دست نیست، جز اینکه گفته شده است او در نجف اقامت گزید و در حوزۀ علمی آن، فقه و اصول و کلام را فراگرفت و پس از آن به حلّه بازگشت و سپس در طُوَیْریج ساکن شد و در آن سامان پیشوای دینی مردم گردید. او در همانجا درگذشت و جسدش را از طریق حلّه به نجف انتقال دادند و دفن کردند.
12. سید حسین بن راضی بن جواد بن حسن (د 1330 ق / 1911 م)، از عالمان و شاعران آل قزوینی. شهرت بیشتر او در ادب و شعر است و او را شاعری توانا، عمیق و بلنداندیش دانستهاند که در نهایت بلاغت و زیبایی و استواری شعر میسروده است.
13. سید جوادبن هادی بن صالح (1296- 1358 ق / 1879- 1939 م)، عالم و ادیب و شاعر. وی در هندیه به دنیا آمد و علوم ابتدایی را نزد پدر فراگرفت و پس از آن برای ادامۀ تحصیل در سطوح عالی رهسپار نجف شد و در حوزۀ درس آخوند ملا محمد کاظم خراسانی شرکت کرد و پس از پایان تحصیل به زادگاهش بازگشت و به امور مذهبی مردم اهتمام ورزید و در همانجا درگذشت. جسد او را در نجف به خاک سپردند.
آثار وی لواعج الزّفرة فی مصائب العترة، الفوادح المؤلمة فی مصائب الائمة و دیوان شعر است.
14. سید مهدی بن هادی بن صالح (1309-1366 ق / 1891-1947 م)، عالم و ادیب. وی در هندیه زاده شد و در همین شهر درگذشت. به او «مهدی صغیر» گفتهاند تا با جدّش مهدی بن سید حسن اشتباه نشود. دیوان شعری از او بر جای مانده است.
15. سید باقر بن هادی بن صالح (1304-1332 ق / 1887-1914 م). وی در حلّه چشم به جهان گشود و پس از آموختن مقدّمات علوم به نجف سفر کرد. همراه دو برادرش نزد استادان بزرگ حوزۀ نجف علوم متداول را آموخت. شهرت او بیشتر در شعر و ادب است و از برجستگان عرصۀ ادب عربی به شمار آمده است. وی در حلّه چشم از جهان فروبست و جسد او به نجف منتقل گشت و در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد.
این آثار به او منسوبند: 1. ارجوزة فی نسبة الامام من طرفی الأب و الأمّ، این منظومه در جلد دوم مجلۀ المرشد (بغداد) چاپ شده است؛ 2. کتاب فی علم الصرف؛ 3. دیوان شعر.
مآخذ
آقابزرگ، الذریعة، 1 / 48، 99، 454، 477، 4 / 430، 5 / 53، 8 / 105، 128- 129، 360، 25 / 43، 121؛ همو، طبقات اعلام الشّیعة (فیالقرن الثالث عشر)، مشهد، 1404 ق، 2 / 114-115، 169-170، 269-271، 892-893؛ همان (فی القرن الرّابع عشر)، قسم دوم از جزء اول، صص 227- 228، 344، 661، 700-701، 892-893، 937؛ همو، مصفّی المقال، 1378 ق، ص 475؛ امین، محسن، اعیان الشّیعة، بیروت، 1403 ق، 2 / 608-614، 3 / 102، 528- 529، 4 / 86-87، 136، 188-190، 5 / 489، 6 / 13، 176، 9 / 260، 371، 10 / 71-74، 145، 153؛ امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیلة، قم، ص 351؛ بحرالعلوم، محمدمهدی، رجال، تهران، 1363 ش، 1 / 109-110؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، هدّیةالعارفین، استانبول، 1955 م، 2 / 485؛ تبریزی، علی، علماء معاصرین، تهران، 1366 ق، صص 6-11؛ حرزالدّین، محمد، معارف الرجال، قم، 1405 ق، 1 / 69-71، 123-125، 158-162، 2 / 228-284، 3 / 110-115، 234؛ زرکلی، خیرالدّین، الاعلام، بیروت، 1984 م، 2 / 143، 3 / 198، 7 / 314؛ قمی، عباس، فوائد الرضویّة، صص 674-676؛ همو، الکنی و الالقاب، تهران، 1379 ق، 3 / 62-64؛ کحّاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، 3 / 35-37، 151، 169، 4 / 64، 5 / 13، 12 / 56، 13 / 26، 31؛ موسوی، محمدمهدی، احسن الودیعة، بغداد، 1 / 85- 89؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، 3 / 400؛ همو، نجم ثاقب، تهران، صص 364-366؛ نیز:
GAL, II / 800.
حسن یوسفی اشکوری