آقا
آقا، یا آغا، واژهای ترکیـ مغولی که پس از حملۀ مغول به زبان فارسی راه یافته و بهتدریج بر رواج و دامنۀ کاربُرد آن افزوده شده است. واژۀ آقا (آغا، اَغا) را در ترکی شرقی به برادر بزرگتر میگویند و این در برابر «اینی» است که به برادر کوچکتر گفته میشود (سلیمان افندی، 1/4). در زبان یاکوتی (قومی ترکزبان در جنوب سیبری) «آگا» به معنی پدر است. آقا در ترکیِ قویبال قَرَه غَسی پدربزرگ و عمّ و در چواشی خواهر بزرگ است. در تواریخ دورۀ مغول این کلمه غالباً به معنی برادر بزرگ آمده است (جوینی، 1/220، حاشیۀ مصحح؛ شریک امین، ذیل آغا، آقا، «آقا و اینی»)، ولی گاهی نیز توسّعاً عنوانی است مانند «اجه» (ریشسفید و بزرگ قوم) به معنی بزرگ و سرور که برای احترام بعد از نام اشخاص میآمده (جوینی، 3/37؛ سمیعی، 642-643، 647). ترکیب «آقا و اینی» به معنی تمامی اعضای خاندان سلطنتی، یعنی مجموع شاهزادگان و اعمام و بنیاعمام آنان، به کار میرفته است (جوینی، 1/220، حاشیۀ مصحح). از سدۀ 8 ق/14م به بعد، کلمۀ «آقا» با اسامی غیرمغولی نیز آمده است (خواندمیر، 3/211، 243). از سدۀ 9ق/ 15م به بعد با نام زنان نیز دیده میشود (سمیعی، 643).
«آقا» خواه در اول اسم و خواه در آخر آن باشد، برای تعظیم و تجلیل است و اینکه بعضی از مؤلفان فرهنگها (از قبیل بهار عجم و آنندراج) نوشتهاند که قبل از اسم افادۀ تجلیل و پس از آن افادۀ تحقیر میکند، بیاساس است. از عصر صفویه به بعد، ترکزبانان ایرانی آن را معمولاً پیش از نام اشخاص و فارسیزبانان بعد از آن میآوردند و قصد همه تجلیل و تعظیم شخص میبود (سمیعی، 645). ترکان عثمانی «آغا» را به معنی افندی، رئیسِ گماشتگان، برادر بزرگتر و فرمانده نظامی به کار میبردند و جمع آن را «آغات» و «آغاوات»، بنا به قاعدۀ عربی، میآوردند. آغا و آغاوات هماکنون در تداول مردم عراق در مقام بزرگداشت به کار میرود. همچنین افراد خاندان شاهی را «آغا» لقب میدادند. از این جهت خواجههایی که توسط مأموران دولتی یا ثروتمندان به خدمت گماشته میشدند، معمولاً «حرم اَغالَری» (خواجگان حرم) یا «خادم اَغالَری» خوانده میشدند. بعدها کلمۀ «آغا» به تنهایی معنی خواجه (خصّی) پیدا کرد. آغا به همین معنی در فارسی عهد صفویه و قاجاریه بهکار میرفت. پیش از آن «خواجه» معمول بود. مثال بارز آن نام آغامحمدخان قاجار است. در زمان ما «آقا» با همین املا برای تمیز از «آغا» که اغلب که اغلب به معنی خواجه است، به کار میرود.
«آغا» در نام زنان
در ایران کلمۀ «آغا» به همین املا به معنی شاهدخت و یا خاتونی از خاندان پادشاهی به کار میرفته است. این واژه در آخر اسامی شاهزاده خانمهای عهد تیمور و صفویه مانند گوهرشاد آغا، شادملک آغا، تومان آغا و جز آن آمده است. تعبیر «آغایان و خواتین» یا «آغایان و شاهزادگان» در کتابهای عهد مغول و تیمور نیز مکرر آمده است. تا چندی پیش در تبریز «آقا» یا «آغا» به عنوان لقب برای زنان نیز به کار میرفته است مانند «آغاباجی» و «عروس آقا» و کلمۀ «آغاباجی» به عنوان اسم و لقب مادر (در این مورد آباجی تلفظ میشده است) و نیز به معنی خواهر بزرگتر در روستاهای آذربایجان شایع بوده است. معمولاً در مورد زنان و خواجگان این کلمه را به صورت «آغا» مینویسند تا از مورد استعمال آن برای مردان متمایز باشد.
«آقا» در نامهای روحانیون
«آقا» در بزرگداشت روحانیون نیز به کار رفته است، اما این قول که از زمان صفویه به بعد هر سیدی را که عمامۀ سیاه بر سر میگذاشته و روحانی شمرده میشده، «آقا» میگفتهاند درست نیست. در نیمۀ اول عهد صفویه یعنی از آغاز تا زمان شاهعباس اول (995- 1038ق/ 1587-1622م) کسی از سادات (علویان) را که روحانی (عالم یا عارف اسلامی) باشد، «آقا» نمیگفتند، بلکه علما و عرفا را هریک به مناسبتی با کلمات تجلیلی: شاه، سید، میر، شیخ، مولیٰ، ملّا، آخوند، میرزا و مانند آن یاد میکردهاند و ظاهراً اول کسی از علمای مشهور ایران که به «آقا» شهرت یافته است، آقاحسین خوانساری (1016- 1098ق/ 1608-1687م) است که سیّد (علوی) نبوده است (سمیعی، 644). در همین دوره و پس از آن «آقا» به افراد غیرروحانی نیز گفته میشده است. به گفتۀ معلم حبیبآبادی، کاربُرد این کلمه پیش از نامهای عالمان شیعه در کشور ایران از قرن 11ق/17م آغاز شده است چنانکه حسین خوانساری و فرزندانش جمال و رضی با عنوان «آقا» در ابتدای نامشان شهرت یافتهاند. سپس این امر شایع شده تا به آقا محمدباقر هزار جریبی و آقامحمدباقر بهبهانی و دیگران رسیده است. در زمان ما این کاربرد عمومیت یافته و حتیٰ قائممقامِ عنوان «سیّد» نیز شده است، اما معمولاً در اسماءِ ساداتْ پیش و در غیر آنان در آخر اسم آورده میشود (معلم حبیبآبادی، 30).
مآخذ
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1937م؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، 1362ش؛ سلیمان افندی، لغت جغتایی و ترکی عثمانی، ذیل آقا؛ سمیعی، کیوان، «کلمۀ آقا»، آینده، س 3، شمـ13 (شهریور و مهر 1324ش)، صص 642- 648؛ شریک امین، شمیس، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، تهران، فرهنگستان ادب و هنر، 1357ش، ذیل آقا؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارمالآثار، اصفهان، انجمن کتابخانههای عمومی، 1337ش.
جعفر شعار