آخال تکه
آخال تِكّه، یا اَخَل تِكّه، نامی كه در سالهای 1299-1307ق / 1882-1890م بر شهرستانی از استان ماوراءِ خزر اطلاق میشد كه اكنون قسمتی از آن معروف به عشقآباد، مركز تركمنستان شوروی است. آخال اسم محل و تِكه یا تِكّه نام قبیلۀ تركمان ساكن در این سرزمین است. این شهرستان از بخشهای اَتِك (مركز آن: كاخْكه) و دُرون یا دَرون (مركز آن: بَهاردِن) متشكل بود و از 1307ق / 1890م نام عشقآباد جایگزین آن شد.
زمینهای حاصلخیز این ناحیه در دامنههای شمالی كُپِت داغ (كوه كُپِت) و كورِنداغ (كوه كورِن) قرار دارد كه ایستگاههای راهآهن قزلآرْوات (قزل رباط) و جیورس در دو طرف آن واقع شده است. ریگستان قراقوم (سیاه ریگ) در شرق، تَجِند یا تَجَن در غرب و رود اَتَك (اَترَك) در جنوب آخال قرار دارد. آخال نامی نسبتاً جدید است و در منابع جغرافیایی قرون وسطى از آن ذكری به میان نیامده، اما در سدۀ 10م از قبیلۀ تركمان «تكه» یاد شده كه در بین جبال بَلخان و درون سكنى داشتهاند. در دورۀ باستان این نواحی جزو قلمرو پارتها بوده و منابع جغرافیایی قدیم اسلامی، شهر نَسا و قلعۀ مرزی شهرستان در 3 فرسنگی شمال نسا و فَراوه (یا اَفراوه) نزدیك قزلآروات كنونی را كه در همین نواحی واقع است، جزءِ خراسان آورده و از آبادی و حاصلخیزی آن و از مهارت اهالی در آبیاری یاد كردهاند. این سرزمین تا دورۀ تسلط اوزبكها در سدههای 10-11ق / 16-17م زیر فرمان امرای خوارزم، و به تاغ بویو (جانب كوه) معروف بود تا از صوبویو (جانب آب، یعنی خوارزم اصلی) مشخص شود. در این دوره ظاهراً نسا هنوز وجود داشته، ولی بعدها به سبب كوتاهی در آبیاری منطقه به حال ویرانی درآمده است. در 1298ق / 1881م روسها بر آخال مسلط شدند و در 1299ق / 1882م این ناحیه به نام آخال تكه، به صورت شهرستانی جداگانه، خوانده شد و تا 1307ق / 1890م به همین نام موسوم بود كه بعداً نام عشقآباد جای آن را گرفت.
در آغاز تسلط روسها شهر آباد و معروفی در این سرزمین وجود نداشت و عشقآباد و قزلآروات پس از تسلط روسها آباد و معروف شدند. اقلیم و محیط آخال برای پرورش اسب مساعد است و اسبهای سواری آخال مشهوردند. نواحی آخال زلزلهخیز است و در سالهای 1310، 1313، 1348، 1367ق / 1893، 1895، 1929، 1948م زلزلههایی در آن رخ داده است.
مآخذ
آریانا، اردو دائره معارف اسلامیه؛ بارتولد، و، آبیاری در تركستان، ترجمۀ كریم كشاورز، دانشگاه تهران، 1350ش، ص 47؛ دائرةالمعارف اسلام (انگلیسی)؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی؛ سایكس، پرسی، تاریخ ایران، ترجمۀ محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، علمی، 1343ش، 1 / 411؛ موزر، هنری، سفرنامۀ تركستان و ایران، به كوشش محمد گلبن، تهران، سحر، 1356ش، صص 194-219؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1337ش، ص 387؛ هدایت، رضاقلیخان، سفارتنامۀ خوارزم، به كوشش علی حصوری، تهران، طهوری، 1356ش، صص 54، 57، 64، 71، 74، 141.